Get Mystery Box with random crypto!

حکایتی بسیار زیبا و خواندنی توی یکی از فیلم ها | جملوو




حکایتی بسیار زیبا و خواندنی




توی یکی از فیلم های جیمز باند، یک دیالوگ جالب بود!
هنرپیشه نقش منفی به جیمز باند گفت: “وقتی بچه بودم موش های صحرائی به مزرعمون حمله کردند و تمام محصول هامون را خوردند. مادر بزرگم چند تاشون را انداخت توی یک قفس و بهشون غذا نداد تا از گشنگی شروع کردند هم دیگه را بخورند. دو سه تا موشی که آخر سر موندند را آزاد کرد…
بهش گفتم: مادر بزرگ چرا آزادشون میکنی؟ گفت: ”این ها دیگه موش خور شدند و هر موشی وارد مزرعه بشه تیکه تیکه اش میکنند!”

( آری اینست حکایتی تلخ از یک جامعه آفت زده)

مواظب باشیم بخوردن همدیگه عادتمون ندهند...





به جمع ما بپیوندید
https://t.me/Jomloo