Get Mystery Box with random crypto!

هستی شناسی بدیویی هستی شناسی در واقع مطالعه و دسته بندی | کژ نگریستن

هستی شناسی بدیویی



هستی شناسی در واقع مطالعه و دسته بندی نوع چیزهایی است که موجود است. بدیو در مخالفت با هستی‌شناسی سنتی، بر این مدعاست که هستی شناختی حوزه تخصصی فلسفی نیست بدین معنا که ریاضیدانان نیز بدون علم به آن متخصصین این حوزه هستند و در واقع این فلاسفه هستند که به دنبال توضیح تفکرات ریاضیدانان اند. پس، در واقع هستی شناسی، برای بدیو با گردشی واقعی به منطقی ریاضیات می رسد. بدیو برای گسترش طرح فلسفی خود به بررسی نظریه ی مجموعه ای می پردازد که پیش از آن در آثار ریاضیدانانی همچون آبراهام فرانکل،پل کوهن و جورج کانتور نیز آمده بود و در صدد بر می‌آید که بنای فلسفی خود را بر این مبنا بنیانگذارد. بحث بدیو این است که هیچ وحدت متافیزیکی نسبت به جهان وجود ندارد یگانگی بر این و همچنین در عالم ماده نیز ما با امر واحد مواجه نیستیم بلکه هر وحدت اعلامی و اعلانی ثمره ی شمارش است، که معمولاً توسط دولت صورت می پذیرد اقدامی که بر مبنای آن «کثرت ها» را با تجمیع و قرارداد نشان درون مجموعه ها. در ظاهری منسجم و کلی گردآوری می کند. با این حال این تمامیت تنها پس از آن می آید که حسرت ها خود را به ما نشان داده باشند پیش از اقدام غیر طبیعی گنجاندن کثرت ها در تمامیتی مجموعه آنچه موجود است کثرت هایی درون کثرت های دیگر است. تز بنیادی کل تحقیق یک فرا هستی شناختی یک فزونی بخش ها بر عناصر است که وجود دارد که در اثر «وجود و رخداد» خود به تصریح به آن می پردازد.
این فزونی شمول است بر تعلق، پس در عمل آنچه در عمل مشمول و درونی یک موقعیت است بیشتر از عناصر متعلق موقعیت است و این بدان معناست که همواره بخشی از موقعیت بیرون رانده شده و «ناموجود» می شوند.
فهم مقدماتی از نظریه ی مجموعه میتواند اینگونه باشد که بعضی چیزها تعلق دارند و برخی دیگر به چیزی تعلق ندارند، و این به دلیل فرآیند گروه بندی و دسته بندی ای مشخص است؛ همچنین، از طریق منطق خاص درونی این فرایند های دسته بندی، برخی چیزها بازنمایی شده و برخی دیگر بازشماری که این به دلیل اهمیت متفاوت و یا افزوده ی آنها میتواند باشد. پیش از آنکه مردم شروع به نامگذاری، گردآوری و درونی کردن و یا بیرون راندن برخی چیزهای جهان پیرامونشان کنند، چیزها عملاً بی نام و نشان و پراکنده اند، این وجوه بی نام و نشان و تجمیع نشده آن چیست که بدیو به آن «امر کثیر غیر منسجم» می گوید؛ و تنها پس از گروه بندی، نامیده شدن و برخی دیگر از سطوح اهمیت آنها است که این کثرت های غیر منسجم به کثرت های منسجم تبدیل می شوند. در کنه اقدام به تجمیع کردن «واحد» ساختن چیزها است که برخی از وجوه این امور کثیر عمداً و یا سهوا نادیده انگاشته می شوند؛ اینها همان وجوه «ناموجود» درون منطق شمارش است که پتانسیل ایجاد اختلال ناپایداری و متزلزل ساختن دسته بندی هایی را دارد که از قبلِ عملیات واحد شماری، هویتی خاص به خود میگیرند. اگرچه شاید این تحلیل ریاضی پایه از واقعیت بدیو ما می توانیم درک کنیم که چگونه هر موقعیتی حال به هر میزان که محکم و بی نقص به نظر برسد همواره می تواند دچار فروپاشی برای باز کردن راه سرکوب شدگان به منظور تلاش در جهت کسب آزادی خود دچار شود.
... ادامه دارد

#بدیو

@Kajhnegaristan