از حصر اختر تا حصر ایران کلمه - مجتبی علوی همزمانی سیزدهم | سایت خبری-تحلیلی کلمه
از حصر اختر تا حصر ایران
کلمه - مجتبی علوی
همزمانی سیزدهمین سالگرد حصر رهبران جنبش سبز با بیانیه و تلاش روزنهگشایان در آستانه انتصابات مجالس نمایشی و در نهایت فقدان اپوزیسیونی ملی، فرصتی است برای تامل بر نکاتی که اگرچه ناخوشایند باشند؛ اما یادآوری آنها بغایت لازم است. این مقال، حاوی سه بخش است و نگارنده معتقد است که میان این سه، رابطهای منطقی برقرار است
در ۱۳۸۸ نشانهها کافی بود تا کسانیکه صدها میلیارد دلار پول نفت به دندانشان مزه کرده بود، منافعشان را در خطری جدی ببینند. چون اینبار کسی آمده بود که از روی سابقهاش او را میشناختند و از عزم راسخ و ارادهی خللناپذیر او آگاهی کامل داشتند. او مانند برخی دیگر، منفعل، اهل سپردن شکایت به خدا و پذیرش نقش تدارکاتچی نبود!
در میانهی جنبش مهسا نشستها و ادعاهایی برگزار و مطرح شد که حالا پس از فرونشستن غبارها میتوان درباره صداقت، یا توانایی و تاثیرشان داوری کرد. اکنون بیپناهان در ایران از همیشه بیپناهترند. ماشالله کرمی پدری که پسرش را اعدام کردند، به جرم نذری دادن و یاد پسرش باید ماهها انفرادی بکشد و یا پدر محمد قبادلو که جانباز جنگ است، باید در شب اعدام فرزند رعنا و دلبندش تنها در خیابان قدم بزند. اینها نماد تمام مردم ایرانند.
برای خامنهای از آغاز حصر هیچ چیز عوض نشده است و او همچنان بزرگترین خطر برای قدرتش را در حصر اختر میبیند. به همین جهت هم مسئلهی رفع حصر را پیش از کلانترین مسائل در حوزههای سیاستگذاری داخلی و خارجی و مدنی به عنوان خط قرمز برمیشمارد. معنای خطوط قرمز او همین است که انگار رفع حصر مساوی با از بین رفتن پایههای قدرت اوست.
تمامی تجارب مبارزاتی پیشین را سادهسازی و کاریکاتوری کردهاند؛ تا جامعه از هرگونه تجربه مبارزاتی و به تبع آن امکان تشکیلاتی تهی گردد. باید بازگردیم تا ببینم چه کسانی با منفعتطلبی شخصی، ما را در برابر این استبداد هولناک خلع سلاح کردهاند.