آقای خامنهای! دست از فریب دادن مردم بردارید مطهره گونهای | سایت خبری-تحلیلی کلمه
آقایخامنهای! دستازفریبدادنمردمبردارید
مطهره گونهای
آقای خامنهای! من دانشجویی هستم که بیش از شش سال در چارچوب تشکلی اسلامی و قانونی فعالیت کردم. روزگاری امیدوار بودم که میتوان بازوی قدرت شما و مقربینتان را ضعیفتر کرد. گاهی با لیست امید و تکرارها امیدوار شدم و گاهی با وعدهی بهبود وضعیت معیشتی مردم و رفع حصر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد و آزادی زندانیان سیاسی… | روزهایی هم بود که ما به تغییر و تحول امیدوار بودیم. پیش از آنکه طعم گس سرکوب و کشتار دستهجمعی آبان ۹۸ را بچشیم. پیش از آنکه دو موشک به عمد و با دستور به هواپیمای اوکراینی شلیک شود.
شخص شما امید ما را ناامید کردید. چون خودی نبودیم صدایمان را نشنیدید. آبان سال قبل را یادتان هست؟ که گفتید پیام ملت، تجمع ۱۳ آبان بود؟!همان باتوم و تفنگ به دستهایی که مردم را در کوچه و خیابان و دانشگاه قلع و قمع کردند و بعد مجیز شما را میگفتند.
اینکه شهروندان را موجوداتی عاری از درک و شعور برای تصمیمگیری در مورد حیاتیترین مسائل زندگیشان تصور کنیم و تلویحا آنها را رمگان یا فرزندان نابالغی بدانیم که نیاز به یک چوپان یا پدر دارند، اما هنگام انتخابات به آنها بگوییم که مجالی برای ابراز و اظهار رای و نظر خود دارند، چیزی به جز تحمیق و استحمار مردم نیست.
آقای خامنهای! دست از فریب دادن مردم بردارید! دموکراسی و تحولخواهی یک روند است نه یک رخداد. نمیشود تماما از رسانههای جمعی به عنوان دستگاه عظیم پروپاگاندا و تبلیغ نظام استفاده کنید و صدای مخالفان و معترضان را با فیلترینگ و سانسور و حبس و حصر و تعلیق گردن بزنید و ایام انتخابات از آزادی بیان و مشارکت همهجانبهی مردم با هر عقیدهای سخن بگویید!
نمیتوانید برای گرم کردن تنور بیات انتخابات فرمایشی از انتخاب آزادانه سخن بگویید و قصیدهها بسرایید درحالیکه تیغ تیز نظارت استصوابی و اختیارات بیشمار ولایت مطلقهی فقیه بر سر دموکراسی خواهی آنچنان سنگین است که حتی برخی از توصیهشدگان هم ردصلاحیت شدهاند!
نباید دم از تحمل نظر مخالف بزنید وقتی که ده ها روزنامهنگار و خبرنگار و دانشجو صرفا به دلیل ابراز عقیده در حبس و تعلیق و تبعید به سر میبرند و از حقوق ابتدایی یک زندانی و یک شهروند محروم شدهاند.نمیتوان خیابان را برای خودیها میدان حضور دانست و آنرا ارزشگذاری کرد، اما وقتی نوبت به غیرخودیها رسید بر آنها گلوله و باتوم و سرکوب گشود. شما "صدای ملت" را شنیدید اما آن خودیهایی را ملت دانستید که برای ماندن و استمرارتان "آتش به اختیار" چه چشمها که کور نکردند و چه جانها که نستاندند.