کانچ اصل اصل عشقست و ولاست آن نکردی اینچ کردی فرعهاست گف | کارگاه همیاران لاهوت
کانچ اصل اصل عشقست و ولاست آن نکردی اینچ کردی فرعهاست گفتش آن عاشق بگو که آن اصل چیست گفت اصلش مُردنست ونیستیست تو همه کردی نُمردی زنده‌ای هین بمیر ار یار جان بازنده‌ای
مولوی
تو شاید همه ی کارهایی که از دستت بر می آید انجام دادی، سال ها غرق در داستان های خود یا من اسیر و گرفتار بودی، بعد به هر دلیلِ ناشناخته، مورد لطف و شفقت ( آن بزرگ ) قرار گرفتی، از همه ی گذشته ها بُریدی، سفر مهْر و دوستی و بیداری و رهایی را برگزیدی! تلاش های طاقت فرسا و راه های عجیب و غریب، شیخ و شیوخ و پیر و مرشد و استاد و فرزانه های زیادی را تجربه کردی و بسیار آموختی! در راه او از همه و همه چیز گذشتی! به درکِ قلبیِ سرگرمی و بازی بودنِ این سفر زمینی پی بردی و دل به اقیانوس سراسر رحمت خدمت گزاری سپردی، و تجارب الهی زیادی را پشت سر گذاشتی و همچنان در انتظاری!
انتظار بیداری! و این میسر نمی شود اِلا با مُردن، با مُردن بر اشتیاق و بیزاری ها با مُردن بر این دروغِ عاشق بودن، سالکی و طی طریق کردن! تو هنوز در درونت موجودِ خواهنده ای هست، سالها رو به غرب داشتی و خود خواهی، حال همان تَوَهُم و دروغ رو به شرق نموده! نفْس یا خود می خواهد زنده باشد، حال چه در خواسته های دنیوی، یا رویا و آرزوهای به اصطلاح معنوی!
تو هنوز زنده ای!!! برای مُردنِ بر گذشته و در اتمسفرِ نیستی قرار گرفتن، با سفر درونیِ کارگاه همیاران همراه شو!
قرار ما سه شنبه ۲۴ مرداد بعد از ظهر راس ساعت ۱۵:۱۵ دقیقه سالن اجتماعات مسجد قبا
