Get Mystery Box with random crypto!

روز كارگر تمام شد ؛ اما خودمانيم، چه به روز كارگران آورديم؟! | Karkhoone | کارخونه

روز كارگر تمام شد ؛
اما خودمانيم، چه به روز كارگران آورديم؟!

| قاسم خرمي

از روز 11 ارديبهشت 1358 كه حدود دو و نيم ماه از پيروزي انقلاب اسلامي سپري شده بود، شروع كنيم. التهابات سياسي ناشي از تغيير رژيم، مسلما بر روي فضاي توليدي تاثير گذاشته بود اما هنوز دودكش كارخانه ها، دود مي كرد، كارگران مشغول به كار بودند و كارفرمايان با همان لباس هاي اتوكشيده، همچنان وارد فضاي كارخانه ها مي شدند و به رتق و فتق امور مي پرداختند.

انقلاب سياسي بدون تير خلاص به اقتصاد ملي، پيش مي رفت كه ناگهان گروههاي سياسي چپ ماركسيستي و اسلامي، با سبيل هاي پهن و ريش هاي دراز و پرچم هاي سرخ و سياه، جلوي درب كارخانه ها ظاهر شدند. يكي فرياد زد «براي اين چريكهاي خسته، صندلي بياوريد» !

چريك هاي قهرمان، شروع كردند به روخواني انشاهايي كه در دبيرستان نوشته و در زندان تمرين كرده بودند. ماحصل حرف آنها اين بود كه اين دستمزدها، اين نوع بيمه ها، اين شيوه بازنشستگي، اين سرويس هاي حمل و نقل، اين سود و سهام انقلاب به اصطلاح سفيد، اين ورزشگاهها و خانه هاي سازماني كوچك و در مجموع اين زندگي كه شما داريد، شايسته طبقه كارگر ايران نيست! شما توسط بورژوازي وابسته، استثمار شده ايد! « كارگران ايران متحد شويد!»

از فرداي آن روز، ديگر دست و دل كارگران صنعتي به كار نمي رفت. احساس خسران تاريخي به سراغشان آمده بود. تازه داشت يادشان مي آمد كه كارل ماركس گفته بود: در يك نظام سوسياليستي بايد « صبح ها كار كرد، بعد از ظهرها به ماهيگيري رفت و شب ها ويلون نواخت». خلاصه از آن روز به بعد، همه چيزشان، زشت و ناموزون مي نمود؛ خانه هاي سازماني كوچكتر و شكم صاحب كارخانه بزرگتر از هميشه به نظر مي رسيد.

كارگران ناراضي از اول خرداد 58 براي تغيير زندگي اي كه در شانشان نبود، دست به كار شدند. در گوشه و كنار كشور، شورش ها و اعتصابات كارگري آغاز شد. به محض اينكه ماشين صاحب كارخانه وارد شد، درب ورودي را بستند و زنگ دادگاه خودسرانه را نواختند. خلاصه كار به جايي رسيد كه هيچ كارفرمايي از ترس جان، جرات ورود به كارخانه اش را نداشت.

كارخانه ها بلاصاحب ماندند و شوراهاي كارگري تشكيل شد تا امور بر زمين مانده را، تمشيت كنند. زمزمه هايي از واگذاري مالكيت كارخانه ها به كارگران شنيده مي شد كه بسيار اغوا كننده بود؛ يك شبه مي شد بدون طي طريقي، از كارگري به كارفرمايي رسيد! واي خداي من! چه لقمه چربي!

در و ديوار كارخانه ها پرشد از شعارها و تصاويري كه ضد مالكان اصلي كارخانه ها و در حمايت از شوراهاي كارگري بود. اما مشكل كوچكي بروز كرده بود.؛ به همان ميزان كه شعارها رساتر مي شد، ميزان توليد و بهره وري كاهش مي يافت. «بورژواها» رفته بودند اما از حقوق آخر ماه «پرولتاريا» خبري نبود. كار به دولتي سازي كارخانه هاي خصوصي رسيد

در تير ماه 1358 قانون مصادره كارخانه هاي بزرگ خصوصي آغاز شد. با آغاز جنگ و تحريم و در چرخه اي از فساد و ناكارآمدي، كارخانه هاي مصادره شده نيز با افت توليد و تعطيلي تدريجي و بيكاري نيروي كار مواجه شدند.

از آغاز دهه 70 شمسي سياست خصوصي سازي كارخانه هاي نيمه تعطيل دولتي و بحث تعديل نيروي مازاد، مطرح شد. پرولتارياي انقلابي جا خورد! سر و صدايي بالاگرفت و وزارت كار و خانه كارگر، قانوني را در حمايت از كارگران نوشتند و تصويب كردند كه در هيچ جاي دنيا سابقه نداشت.كارفرمايان واقعي از خريد كارخانه هاي داراي چالش كارگري عقب نشستند و راه براي سرمايه داران رانتي و دلال بازشد. در غياب توليد، دارايي كارخانه ها فروخته و پرداخت حقوق كارگران به تعويق افتاد و دوباره بحران ها و شورش هاي كارگري آغاز شد.

كارگران معترض به دنبال سناريوي نوستالوژيك سال 58 رفتند كه ديدند «اين تو بميري از آن تو بميري ها نيست»!. آنهايي كه روزگاري كارفرماي طاغوتي را از سقف كارخانه آويزان مي كردند اكنون با كوچكترين حركتي در مقابل كارفرمايان جديدِ (عمدتا آقازاده و شبهه امنيتي) به عنوان نيروي مخرب و عامل بيگانه، مورد تعقيب قرار مي گرفتند.

امروز 42 سال بعد از 11 ارديبهشت سال 58، بحث نزاع كارگر و كارفرما تقريبا به حاشيه رفته و هر دو مالباخته و ناراضي اند!. كارگران ماندند و «قانون كار»، اما نه كاري مانده و نه كارفرمايي! مسئول اين وضع كيست؟ حالا هيچ كس! چندسالي همه كاسه كوزه ها را بر سرخصوصي سازي و تعديل اقتصادي و نئوليبراليسم شكستند و امروز هم عامل بيچارگي كارگران و بي كاري نيروي كار، تحريم ها و نفوذي ها و دشمنان بي شمار داخلي و خارجي معرفي مي شوند!

آيا كارگران، قربانيان دست و پابسته اين وضع حادث شده بودند؟ از حيث همنوايي پوپوليستي مي توان گفت بله! اما در عالم واقع، خير! طبقه كارگر ايران هم در آنچه به روزشان آمده است، كم تقصير نبوده اند.


@karkhone