| نسیم نیکلاس طالب
در روزگار کودکی من، نظریههایی درباره جنگ طبقاتی و مبارزه بیگناهان علیه هیولاهای قدرتمند (بنگاههایی که قدرت داشتند جهان را ببلعند) در میان بود. این نظریهها بازمانده از باور مارکسیستی به این بود که ابزارهای بهرهکشی خودافزا هستند؛ و اینکه قدرتمند بیشتر و بیشتر قدرتمند خواهد شد و بیعدالتی نظام را عمیقتر خواهد کرد. این نظریهها به خورد هر کس که
گرسنه فکری بود داده میشد. ولی
تنها کافی بود کسی به دور و برش نگاه کند و ببیند که چگونه آن بنگاههای هیولا مانند مگس فرو میافتادند. در هر بُرش زمانی که میخواهید فهرستی از بنگاههای چیره دست درست کنید؛
با گذشت چند دهه بسیاری از آنها از گردونه بیرون میافتند؛ در صورتی که بنگاههایی که کسی چیزی دربارهشان نشنیده یک باره از فلان گاراژ در کالیفرنیا یا فلان خوابگاه دانشجویی سر برمیآورند. ...
... به سخن دیگر،
اگر بنگاهها را به حال خودشان بگذاری، به خورده شدن میگرایند. آنان که از آزادی اقتصادی هواداری میکنند مدعی اند که بنگاههای آزمند و ددمنش تهدیدی به شمار نمیآیند
چون رقابت آنها را مهار میکند.
/ قوی سیاه
@karkhone