Get Mystery Box with random crypto!

طبیعی است که منطق درستی برای این تصمیم‌ها وجود ندارد و هنرمند | یادداشت های کیوان کثیریان


طبیعی است که منطق درستی برای این تصمیم‌ها وجود ندارد و هنرمند و اثر هنری را نمی‌توان تا این اندازه کادره کرد. به یقین نتیجه، تولید فیلم‌های بی‌خاصیت که در چارچوب تنگ ممیزی فعلی جا می‌گیرند، می‌شود و طبیعی است که برای مردم هم جذاب نخواهند بود. در ادامه فیلم‌سازانی که حرف زیادی برای گفتن ندارند و اساسا منتقد وضع موجود نیستند بیشتر می‌شود. فیلم‌سازانی که با چارچوب‌های مدیران فرهنگی هماهنگ‌تر هستند و باعث می‌شوند تنوع و تکثر در میان فیلم‌سازان دیده نشود. باید قبول کرد که سینما وجوه اعتراضی و انتقادی هم دارد. اگر این موارد را از آن بگیریم، عملا چیزی باقی نمی‌ماند جز یک‌سری فیلم بی‌خاصیت. به نظرم مدیران فرهنگی این روزها خیلی به تبعات تصمیماتی که می‌گیرند فکر نمی‌کنند. بیشتر نوعی قدرت‌نمایی است که به نظرم عمر چندانی هم ندارد و باعث طردشدن و کناره‌گیری یک‌سری فیلم‌ساز می‌شود. باید پذیرفت سینمای ایران آن‌قدر بزرگ هست که همچنان جدی گرفته شود و اگر سینمای ایران اسم و رسمی هم در دنیا دارد، به‌خاطر همین فیلم‌هایی است که بزرگان سینما ساختند و مورد توجه قرار گرفته است. می‌دانم که مدیران فرهنگی جشنواره‌های خارجی را رصد می‌کنند و اغلب در این جشنواره‌ها حضور دارند و طبیعی است که دیده باشند فیلم‌های کشورهای دیگر بیشتر انتقادی است، اما به هیچ وجه اسم سیاه‌نما و یا دشمن را روی فیلم‌سازان نمی‌گذارند. اتفاقا فیلم‌ها هم مورد توجه قرار می‌گیرند، بدون اینکه نظر بیننده‌ها، داوران و یا آدم‌هایی که فیلم را می‌بینند، نسبت به کشور مورد نظر تغییر کند. کار کردن در حوزه واقع‌گرایی در سینما مستلزم همین انتقادات و نشان‌ دادن کاستی‌هاست و این نکته‌ای است که توسط مدیران فرهنگی ما درک نمی‌شود و فکر می‌کنند فیلم‌هایی که از کشورهای دیگر در جشنواره‌ها شرکت می‌کنند چیزی غیر از این است».

او در مورد تأثیرات جامعه بر نگاه فیلم‌سازان اشاره کرد و گفت: «به هر حال در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که با مشکلات مختلفی روبه‌رو هستیم. بالاخره اگر قرار بر ساخت فیلم سفیدنما هم باشد باید سفیدی پیدا کرد. وقتی اطراف پر است از مشکل و قصه‌های دردناک، طبیعی است فیلم‌ها هم به همان سمت سوق پیدا می‌کند. تبعات برخورد مدیران فرهنگی با فیلم‌سازان در این دوره این خواهد بود که سینماگر مطابق میل آنها فیلم بسازد و اگر این کار را انجام ندهد، حذف خواهد شد و در این صورت آدم‌های جدیدی جایگزین خواهند شد که به راحتی طبق خواسته مدیران فیلم می‌سازند و بودجه ساخت فیلم‌هایش هم از منابع دولتی تأمین می‌شود و سینمای ما تبدیل می‌شود به چیزی که دیگر ابهت و صلابت همیشگی را ندارد و جشنواره‌های خارجی هم از فیلم‌های زیرزمینی سینمای ایران تغذیه خواهند کرد. به نظرم تلاش به این سمت است که سینمای ایران با چنین چالشی روبه‌رو شود که هیچ دردسری در آن وجود نداشته باشد و هیچ حرف تازه‌ای در آن زده نشود. سینما پر شود از فیلم‌های مبتذلی که کپی آثار پیش از انقلاب است و مملو از شوخی‌های جنسی است و ظاهرا ساخت این نوع فیلم‌ها طرفداران بیشتری دارد. چون نه تنها حرف جدی ندارد، بلکه از کسی هم انتقاد نمی‌کند و ظاهرا این سینمایی است که مورد نظر مدیران است. دوستان تصمیمشان را گرفته‌اند و می‌دانند چه کسانی را حذف می‌کنند. آن‌قدر این دایره تنگ می‌شود که حتی فیلم‌سازانی مثل رضا میرکریمی و یا احمدرضا درویش که سابقه و اسم و رسمی دارند، هم از این دایره دور افتاده‌اند. یا باید در ساخته‌های سینمایی انتقادی نکرد و یا تن به حذف‌شدن داد. عملا نتیجه چنین سیاست‌هایی حذف نام ایران از عرصه رقابت‌های بین‌المللی است و تا حدی هم به این خواسته نزدیک شده‌اند. در یکی دو سال آینده خواهیم دید که اصولا دیگر چیزی به اسم سینمای ایران نخواهیم داشت و برخوردی که در حال حاضر با سینمای ایران می‌شود و اکران‌های کم‌رونقی که برای سینماها وجود دارد و عدم استقبال مردم از فیلم‌های بد و ضعیف باعث می‌شود تا مخاطب همیشگی سینمای ایران از طرق دیگری نیازهای تصویری خودش را تأمین کند».
@kasirian