Get Mystery Box with random crypto!

یادداشت های کیوان کثیریان

لوگوی کانال تلگرام kasirian — یادداشت های کیوان کثیریان ی
لوگوی کانال تلگرام kasirian — یادداشت های کیوان کثیریان
آدرس کانال: @kasirian
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 913
توضیحات از کانال

ارتباط با من @keyvankasirian

Ratings & Reviews

5.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-08-27 23:20:53 برخی دنبال لغو دوباره انتخابات هستند
خانه سینما ضعیف تر از همیشه

کیوان کثیریان
عملکرد خانه سینما در چند سال اخیر محل بحث و انتقاد زیادی بود و با خود حواشی زیادی به همراه داشت اما در چند روز اخیر ماجرا ابعاد دیگری پیدا کرده، طوری که تحلیلش ممکن است ما را به مسیرهای عجیبی ببرد. لغو انتخابات مردادماه و همچنین رد صلاحیت ها که برای اولین بار رخ می‌داد و مشخص نبود این اقدام بر اساس چه قانونی انجام شده است، از جمله بحران‌های ماه اخیر است. خانه سینما، مدیرعامل و هیات مدیره باید واکنش درخوری درباره ردصلاحیت ها پیش از انتخابات نشان می‌دادند چون خانه سینما قرار بود نهادی مستقل باشد نه اینکه بخشی از دولت و تحت امر آن به حساب بیاید. باتوجه به اینکه بودجه این نهاد غالبا از سوی دولت تامین می شود این شائبه وجود داشت که دخالت دولت می تواند موضوعیت داشته باشد و باعث شود تا خانه سینما به صورت نهادی مستقل عمل نکند. در دوره اقای شاهسواری این هماهنگی ِ زیاد و شاید حتی ارتباط سازمانی زیاد با دولت‌ها، سبب شد تا در جایی که خانه سینما باید واکنش صنفی در حمایت از اعضای خود نشان دهد، بخاطر همسویی با دولت ری‌اکشن درخور شانی نشان داده نشد. به طور مثال برخی محدودیت ها و دستگیری ها برای بازیگران و فیلم سازان رخ داد اما ما واکنشی از خانه سینما ندیدیم. ارائه تصویر منفعل و بی اثر از خانه سینما در چند سال اخیر باعث شد تا این همسویی با دولت‌ها موجب نارضایتی و نقد جدی شود. اگر هم واکنشی از سوی خانه سینما دیدیم، بیشتر انفرادی بود تا صنفی.
نکته ی مهم اینکه به نظر می‌رسد ردصلاحیت‌های اخیر اتفاقا بدون همراهی مدیرعامل یعنی آقای شاهسواری انجام نشد و عملا این رفتارها شان خانه سینما را پایین آورد. بخش دولتی قرار بود کمک کننده‌ی صنف باشد نه اینکه خانه سینما را زیر سیطره خودش در بیاورد. در دوره آقای شاهسواری این همراهی با بخش دولتی خیلی بیشتر از حد لازم بود و متاسفانه خانه سینما عقبگرد مشهودی در این مدت در نیل به اهداف صنفی و حضور در تصمیم سازی‌های کلان داشت و عملا از چرخه سینمای ایران حذف شد. آقای شاهسواری با همین هیات مدیره ۲ سال کار می کند و ۵ روز مانده به انتخابات، استعفا می‌دهد به همین خاطر است که می گویم اتفاقات عجیبی در حال رخ دادن است. استعفای مدیرعامل و رئیس هیات مدیره خانه سینما در این مدت کوتاه تا برگزاری انتخابات معنایی ندارد مگر اینکه دوستان قصد و نیت دیگری داشته باشند مثل لغو شدن انتخابات که احتمالا به این منجر شود که عزیزان بار دیگر تا اطلاع ثانوی در سمت خودشان باقی بمانند. معمولا دولت ها اگر حس کنند هیات مدیره خانه سینما قرار است با یک ترکیب پرقدرت و مستقل، شکل بگیرد قطعا سعی می‌کنند بازی را بهم بزنند. حالا خانه سینما از اهداف اولیه‌اش و اتحادی که در زمان بسته شدن خانه سینما در دوره شمقدری شکل گرفته بود، خیلی فاصله گرفته و خانه سینما ضعیف‌تر از همیشه بنظر می‌رسد.
آقای محمدعلی نجفی رییس هیات مدیره عنوان کردند که بخاطر اختلاف نظر شدید با اعضای هیات مدیره و کارشکنی آنان در قبال مدیرعامل استعفا کرده است. باید از ایشان پرسید شما که بیش از دو سال رییس همین هیات مدیره هستید، چطور حالا به این نتیجه رسیده‌اید؟ شما اگر اکثریت را در همین جمع در اختیار ندارید چطور رییس شدید؟ چطور هیات مدیره با شما همسو نبوده است ولی دوسال شما رییس بودید؟ طبیعتا یک طیف در خانه سینما دنبال ابقای شرایط فعلی هستند تا این وابستگی را تمدید کنند.
بنظرم اگر دوستان بخواهند با همین روند پیش بروند، همچنان هیچ امیدی به خانه سینما نیست. البته اگر افراد باتجربه و مستقل که سال‌ها کار صنفی انجام دادند، در این چند روز باقیمانده به میدان بیایند شاید بازی عوض شود. مدیران خانه سینما الان به تنها چیزی که فکر نمی‌کنند استقلال و بحث صنفی است. فقط به این فکر می کنند که چطور سازمان سینمایی را همراه کنند و بودجه بگیرند و کارهایی را انجام دهند که دولت از آنها راضی باشد. اتحادی که قبلا با حضور چهره های فعال در امور صنفی سینما وجود داشت و باعث حفظ خانه سینما در سخت‌ترین شرایط شد دیگر دیده نمی‌شود. اصلا خیلی از چهره‌های برجسته صنفی الان کجا هستند؟ همه کناره گرفتند یا طرد شدند. در آن دوران، صنوف علیه همین تفکر مطالبه‌‌گری می کرد ولی حالا دقیقا همان تفکر وابستگی طلب که خانه علیه‌اش ایستادگی کرد با همراهی عناصر بی‌موضع، منفعل و محافظه‌کار، قدرت گرفته و در راس خانه سینماست.

گفت‌وگو با روزنامه هم میهن- ۶ شهریور ۱۴۰۱
@kasirian
312 viewsKeivan Kasirian, edited  20:20
باز کردن / نظر دهید
2022-08-27 23:17:11
198 viewsKeivan Kasirian, 20:17
باز کردن / نظر دهید
2022-08-21 01:19:42
طبیعی است که منطق درستی برای این تصمیم‌ها وجود ندارد و هنرمند و اثر هنری را نمی‌توان تا این اندازه کادره کرد. به یقین نتیجه، تولید فیلم‌های بی‌خاصیت که در چارچوب تنگ ممیزی فعلی جا می‌گیرند، می‌شود و طبیعی است که برای مردم هم جذاب نخواهند بود. در ادامه فیلم‌سازانی که حرف زیادی برای گفتن ندارند و اساسا منتقد وضع موجود نیستند بیشتر می‌شود. فیلم‌سازانی که با چارچوب‌های مدیران فرهنگی هماهنگ‌تر هستند و باعث می‌شوند تنوع و تکثر در میان فیلم‌سازان دیده نشود. باید قبول کرد که سینما وجوه اعتراضی و انتقادی هم دارد. اگر این موارد را از آن بگیریم، عملا چیزی باقی نمی‌ماند جز یک‌سری فیلم بی‌خاصیت. به نظرم مدیران فرهنگی این روزها خیلی به تبعات تصمیماتی که می‌گیرند فکر نمی‌کنند. بیشتر نوعی قدرت‌نمایی است که به نظرم عمر چندانی هم ندارد و باعث طردشدن و کناره‌گیری یک‌سری فیلم‌ساز می‌شود. باید پذیرفت سینمای ایران آن‌قدر بزرگ هست که همچنان جدی گرفته شود و اگر سینمای ایران اسم و رسمی هم در دنیا دارد، به‌خاطر همین فیلم‌هایی است که بزرگان سینما ساختند و مورد توجه قرار گرفته است. می‌دانم که مدیران فرهنگی جشنواره‌های خارجی را رصد می‌کنند و اغلب در این جشنواره‌ها حضور دارند و طبیعی است که دیده باشند فیلم‌های کشورهای دیگر بیشتر انتقادی است، اما به هیچ وجه اسم سیاه‌نما و یا دشمن را روی فیلم‌سازان نمی‌گذارند. اتفاقا فیلم‌ها هم مورد توجه قرار می‌گیرند، بدون اینکه نظر بیننده‌ها، داوران و یا آدم‌هایی که فیلم را می‌بینند، نسبت به کشور مورد نظر تغییر کند. کار کردن در حوزه واقع‌گرایی در سینما مستلزم همین انتقادات و نشان‌ دادن کاستی‌هاست و این نکته‌ای است که توسط مدیران فرهنگی ما درک نمی‌شود و فکر می‌کنند فیلم‌هایی که از کشورهای دیگر در جشنواره‌ها شرکت می‌کنند چیزی غیر از این است».

او در مورد تأثیرات جامعه بر نگاه فیلم‌سازان اشاره کرد و گفت: «به هر حال در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که با مشکلات مختلفی روبه‌رو هستیم. بالاخره اگر قرار بر ساخت فیلم سفیدنما هم باشد باید سفیدی پیدا کرد. وقتی اطراف پر است از مشکل و قصه‌های دردناک، طبیعی است فیلم‌ها هم به همان سمت سوق پیدا می‌کند. تبعات برخورد مدیران فرهنگی با فیلم‌سازان در این دوره این خواهد بود که سینماگر مطابق میل آنها فیلم بسازد و اگر این کار را انجام ندهد، حذف خواهد شد و در این صورت آدم‌های جدیدی جایگزین خواهند شد که به راحتی طبق خواسته مدیران فیلم می‌سازند و بودجه ساخت فیلم‌هایش هم از منابع دولتی تأمین می‌شود و سینمای ما تبدیل می‌شود به چیزی که دیگر ابهت و صلابت همیشگی را ندارد و جشنواره‌های خارجی هم از فیلم‌های زیرزمینی سینمای ایران تغذیه خواهند کرد. به نظرم تلاش به این سمت است که سینمای ایران با چنین چالشی روبه‌رو شود که هیچ دردسری در آن وجود نداشته باشد و هیچ حرف تازه‌ای در آن زده نشود. سینما پر شود از فیلم‌های مبتذلی که کپی آثار پیش از انقلاب است و مملو از شوخی‌های جنسی است و ظاهرا ساخت این نوع فیلم‌ها طرفداران بیشتری دارد. چون نه تنها حرف جدی ندارد، بلکه از کسی هم انتقاد نمی‌کند و ظاهرا این سینمایی است که مورد نظر مدیران است. دوستان تصمیمشان را گرفته‌اند و می‌دانند چه کسانی را حذف می‌کنند. آن‌قدر این دایره تنگ می‌شود که حتی فیلم‌سازانی مثل رضا میرکریمی و یا احمدرضا درویش که سابقه و اسم و رسمی دارند، هم از این دایره دور افتاده‌اند. یا باید در ساخته‌های سینمایی انتقادی نکرد و یا تن به حذف‌شدن داد. عملا نتیجه چنین سیاست‌هایی حذف نام ایران از عرصه رقابت‌های بین‌المللی است و تا حدی هم به این خواسته نزدیک شده‌اند. در یکی دو سال آینده خواهیم دید که اصولا دیگر چیزی به اسم سینمای ایران نخواهیم داشت و برخوردی که در حال حاضر با سینمای ایران می‌شود و اکران‌های کم‌رونقی که برای سینماها وجود دارد و عدم استقبال مردم از فیلم‌های بد و ضعیف باعث می‌شود تا مخاطب همیشگی سینمای ایران از طرق دیگری نیازهای تصویری خودش را تأمین کند».
@kasirian
433 viewsKeivan Kasirian, edited  22:19
باز کردن / نظر دهید
2022-08-21 01:19:42 ماجرای دریافت مجوز پخش فیلم در جشنواره‌های خارجی/ کثیریان: چیزی به اسم سینمای ایران نخواهد ماند

روزنامه شرق با کیوان کثیریان منتقد سینما، درباره قوانین جدیدی که برای حضور فیلم‌های ایرانی در فستیوال‌های ایرانی در نظر گرفته شده است، گفتگویی انجام داده که می‌خوانید:

کیوان کثیریان منتقد سینما، درباره قوانین جدیدی که برای حضور فیلم‌های ایرانی در فستیوال‌های ایرانی در نظر گرفته شده است، گفت: «شرط داشتن پروانه نمایش برای حضور در جشنواره‌های خارجی، مدتی است توسط مدیران سازمان سینمایی وضع شده است. به هر حال یکی از مواردی که مدیران فرهنگی حال حاضر به آن معترض هستند، موضوع سیاه‌نمایی یا مثلا نداشتن تأیید سازمان سینمایی یا پروانه نمایش برای فیلم‌هایی است که از ایران خارج می‌شوند و معتقدند فیلم‌هایی که از سینمای ایران در جشنواره‌های جهانی شرکت می‌کنند، باید به گونه‌ای مشمول ممیزی شوند تا بخش‌هایی از فیلم که به تعبیر آنها سیاه‌نمایی است، تعدیل شود و بعد به جشنواره‌های خارجی ارسال شوند. شاید قبل‌تر هم این قاعده وجود داشت که پروانه نمایش لزوما به منظور نمایش فیلم در خارج از ایران نبود، اما معمولا ضمانت اجرائی برای برخورد با فیلم‌ساز و سینماگران وجود نداشت. واقعیت این است که با گستره زیاد جشنواره‌های بین‌المللی و نوع برخورد با فیلم‌ها، نیاز نبود دوستان ممیزی جدیدی بر فیلم‌ها اعمال کنند. در دولت‌های گذشته برای مدیران فرهنگی عموما تماشاچی داخل اهمیت بیشتری داشت و گاهی مجوزی که به فیلم‌ها داده می‌شد، برای داخل کشور به یک شکل بود و برای نمایش خارج از ایران، دست را بازتر می‌گذاشتند و ممیزی کمتری اعمال می‌شد و یا اصلا ممیزی وجود نداشت. مدیران حال حاضر در مسیری هستند که سخت‌گیری‌ها را برای حضور فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های بین‌المللی تشدید می‌کنند».

او ادامه داد: «طبیعی است که قواعد قدیم به جهت اعمال محدودیت ارسال فیلم به جشنواره‌های بین‌المللی عملا امکان‌پذیر نیست. چراکه ارسال فیلم به هر جشنواره‌ای انفرادی است و از طرف فیلم‌ساز یا تهیه‌کننده تنها با یک لینک امکان‌پذیر است. بنابراین دیگر نمی‌توان مقابل برخی جریانات ایستاد. به این دلیل که در حال حاضر قبل از ارسال فیلم به جشنواره‌ها، نمی‌توان جلوی فیلم را گرفت و ممانعتی اتفاق نمی‌افتد، روش تنبیه در نظر گرفته شده است. موضوعی که رسما اعلام نمی‌شود، اما خبرهایی می‌خوانیم مبنی بر اینکه بازیگر یا فیلم‌سازی چند سال از کار محروم شده‌اند. به هرحال وقتی کمربند ممیزی و سانسور سفت می‌شود، فیلم‌سازی که مایل است در داخل ایران به کارش ادامه بدهد، مجبور است به برخی خواسته‌ها تن بدهد و مجوزهای لازم را اخذ کند. مگر اینکه تصمیم بگیرد در جای دیگری غیر از ایران کار کند. به نظرم سیاست‌های تنبیهی در میان‌مدت هم حتی جواب نمی‌دهد. به این دلیل که فضای جشنواره‌های خارجی بازتر از چیزی است که ما تصور می‌کنیم. نمی‌توان مقابل دیده‌شدن اثر هنری را گرفت. سیاست‌های جاری هیچ نتیجه‌ای جز فیلم‌سازی زیرزمینی ندارد و بسیاری را به این سمت می‌برد که بی هیچ مجوزی فیلم بسازند. درست مثل مدلی که جعفر پناهی فیلم می‌سازد. این مدل فیلم‌سازی اتفاقا امتیازی برای فیلم‌ساز محسوب می‌شود، چراکه ممنوعیت‌های مختلف در داخل کشور گاهی به عنوان امتیاز در خارج از ایران تلقی می‌شود و نظر مثبت داوران و مدیران جشنواره‌ای را برای انتخاب یا جایزه‌دادن به فیلم برمی‌انگیزد. بنابراین این شکل تنبیه اصولا مبنای عقلی ندارد. معتقدم دیگر دورانی که بتوان با سیاست‌های این‌چنینی، فیلم‌سازی را سر خط کنیم گذشته است. این روش تنها این تلقی را بیرون از مرزهای ایران بیشتر می‌کند که سانسور در ایران شدت گرفته و فشار بر سینماگران بیشتر شده و نتیجه مشخص این سیاست هم تولید فیلم‌ساز زیرزمینی است و فیلم‌سازانی که جشنواره‌های خارجی را به داخلی ترجیح خواهند داد و بدون مجوز فیلم خواهند ساخت و دیگر نیازی به دریافت پروانه ساخت و نمایش احساس نخواهند کرد. به هرحال باید پذیرفت سیستم اکران در ایران قابل قیاس با دنیا نیست و برخی از فیلم‌سازان ممکن است فکر کنند که نمایش فیلم در آمریکا یا فرانسه بازتاب بهتری برایشان خواهد داشت و با یورو و دلار کسب درآمد می‌کنند و اکران ایران را فراموش می‌کنند».

کثیریان در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: «برخوردهایی از این جنس حتی در جشنواره فجر هم باعث شد بسیاری از فیلم‌سازان مایل به حضور در این رقابت نباشند. استراتژی مدیران فرهنگی از نظر من کاملا اشتباه است و عملا در میان‌مدت به ضرر خودشان تمام می‌شود. چراکه طی ۴۰ سال گذشته، بسیاری از فیلم‌های سینمای ایران در جشنواره‌های بین‌المللی نمایش داده شده و جوایز معتبری کسب کرده‌اند و هیچ‌گاه سخت‌گیری‌ها به این اندازه نبوده است.
348 viewsKeivan Kasirian, edited  22:19
باز کردن / نظر دهید
2022-08-20 16:00:11
آتش بدون دود" مرحوم نادر ابراهیمی را - که من آن روزها با نام قهرمانانش "گلن اوجا" و "سولماز" می شناختمش- روی صفحه همین تلویزیون دیدم."  طرفدار پر و پا قرص "ماجراهای دور و دراز هامی و کامی" باز هم ساخته نادر ابراهیمی بودم و عاشق ترانه جاودانی تیتراژش که   مرحوم محمد نوری می خواند؛ ما برای آنکه ایران بیشه شیران شود، خون دل ها خورده ایم، ترانه ای که هنوز وقتی می شنوم احساساتی می شوم. برنامه کودک را با اجرای خانم برومند دوست داشتنی و خانم عاطفی روی همین تلویزیون تماشا کردهام و یکی دو سال آخردهه پنجاه هم که الهه رضایی نوجوان و گیتی خامنه آمدند. میکی ماوس، گوفی، دانلد داک، وودی وود پکر، یوگی و دوستان، تنسی تاکسیدو و چاملی، یوگی و دوستان و سیندرلا را هم خوب یادم هست کههمه سیاه و سفید بودند و البته حواستان هست که دارم درباره نیمه دوم دهه اول زندگی ام حرف می زنم. یعنی مثلا از سال 54 تا 60 و طبیعتا تصاویر مبهمی از اینها که گفتم در خاطرم هست و نه بیشتر.
 

اما مهم ترین چیزی که روی صفحه این تلویزیون دیدم را بگویم و دیگر تمام. یادم هست روز 12 فروردین ورود امام را (احتمالا) مستقیم پخش کردند و با وجود آنکه چند بار در میانه آن، برنامه قطع می شد و تصویر همان دوشیر روی صفحه می آمد، اما کارکنان تلویزیون که مدتی بود داشتند خرجشان را از رژیم سوا می کردند، با پخش این مراسم رسما به انقلاب پیوستند. سرود خمینی ای امام را که همانروز از همین تلویزیون دیدم و شنیدم خوب در خاطرم مانده.
تلویزیون ما آنقدر عریض و طویل بود که می شد رویش گلدان گذاشت، برای خودش یک میز درست و حسابی بود. کسی فکر نمی کرد این میز حجیم با آن لامپ تصویر گُنده و سنگین، روزی تبدیل به دستگاهی به این سبُکی و باریکی شود که حالا هست. آن وقت ها تلویزیون ها واقعا شکل جعبه بود و می شد به شان گفت جعبه جادو نه مثل ال سی دی های حالا که به نازکی یک دفتر صد برگ شده اند و احتمالا باید بهشان گفت صفحه جادو!

این مطلب در شماره پنجم هفته نامه نگاه پنجشنبه  ۷ اردیبهشت ۱۳۹۱ به چاپ رسیده است.

@kasirian
246 viewsKeivan Kasirian, edited  13:00
باز کردن / نظر دهید
2022-08-20 16:00:11 از جعبه جادو تا صفحه جادو / از تلویزیون های مبله قدیمی چه خاطره هایی داریم؟

کیوان کثیریان

اولین تلویزیونی که یادم می آید یکی از همین تلویزیون هاست که در خانه داشتیم. یک تلویزیون سیاه و سفید توشیبا ی مبله به گمانم بیست و چهار اینچ با دیواره های چوبی براق و چهارتا پایه چوبی. یک در چهار لت هم داشت که هر طرفش دو "لت" بود و با لولا به هم متصل شده بود و بازوبسته می شد. یک بخش گِرد چرخان روی تلویزیون بود که باید با دست می چرخاندی تا ازکانال یک به دو بروی و بر عکس.
 دارم از سال های آغازین دهه پنجاه تاحوالی سال شصت حرف می زنم؛ سال هایی که خیلی ها هنوز تلویزیون نداشتند و این وسیله -که حالا دیگر خودش هم دارد دِمُده می شود- هنوز یک وسیله تقریبا تجملاتی به حساب می آمد، هنوز کمتر کسی تلویزیون رنگی در خانه داشت و تنها دو کانال تلویزیونی داشتیم که هرکدام روزی پنج شش ساعت برنامه نشان می دادند. جز بعضی بخش های خبری - که بسیار کم تعداد بود- برنامه زنده و مستقیمی وجود نداشت. اخبار ساعت 9 شب تلویزیون - به همراه اخبار ساعت 14 رادیو- آنقدر مهم بود که همه را پای آن ساکت می نشاند و اگر بزرگترها آن را از دست می دادند باید تا فردا برای شنیدن خبرها صبر می کردند. این تلویزیون ها مال عصری است که سالها تا پدید آمدن پدیده ای به نام اینترنت فاصله بود و سال های سال تا ورود پدیده دیگری به نام ماهواره. لپ تاپ و تبلت و آیفون و آی پد و این بساط ها هم که مثل رویا می مانْد. حتی سی دی و دی وی دی و ویدیو در کار نبود. اصلا حتی چیزی به نام ریموت کنترل هم وجود نداشت چه رسد به "ست آپ باکس" و سینمای خانواده و صدای دالبی این جور چیزها.
 

آن‌وقت ها در شروع برنامه های تلویزیون، دقایقی بسیار طولانی عکس(دقیقا عکس و نه تصویر متحرک) گل و درخت نشان می دادند و بعدش هم دقایقی طولانی تر عکس و مشخصات گمشده ها را. میانِ برنامه ها هم  نمایش عکس گل ومنظره با موسیقی بی کلام، ردخور نداشت؛ بی آنکه یکی به دادت برسد و بگوید که قرار است چه اتفاقی بیفتد و کِی. مجری پخش داشتیم که وسط برنامه ها می آمد و حرف می زد و برنامه بعدی را اعلام می کرد، برنامه ها هم تکرار نداشتند و تنها یکبار پخش می شدند.

 آرم تلویزیون آن زمان هم طرح دو شیر ایستاده روی دو پای عقب بود که پشت به پشت هم داشتند و در ابتداو انتهای برنامه های تلویزیون وقتی سرود ملی آن زمان پخش می شد روی صفحه تلویزیون ظاهر می شدند. شب هم که برنامه ها تمام می شد تا فردا و شروع برنامه های روز بعد، چند دقیقه کالربارسیاه و سفید نمایش داده می شد با آن سوت گوشخراش و بعدش دیگر "برفک" بود تا عصر فردا!

 جمعه ها ساعت چهاربعدازظهر، فیلم سینمایی می داد و اگر اسم فیلم را - که گوینده پخش، موقع اعلام برنامه به زبان می آورد- از دست می دادی دیگر بعید بود بفهمی فیلمی که دیده ای چیست و کودکی من پُر است از فیلم هایی که می دیدم و نامش را نمی دانستم. اخبار ورزشی هم یک نویت پخش می شد؛ به گمانم هفت و نیم عصر. از تیتراژش تصاویر محوی یادم هست، مخصوصا واکنش زیبای دروازبانی که توپ دشواری را از زیرطاق دروازه با مشت به کرنر می زد. فکر کنید اخبار ورزشی یک بار در روز پخش می شد و اگر به هر دلیلی نمی توانستی این بخش خبری را ببینی باید تا منتشر شدن کیهان ورزشی و دنیای ورزش که هفتگی بودند صبر کنی. فوتبال زنده معنی نداشت. گاه خلاصه ای از مسابقات فوتبال داخلی در معدود برنامه های ورزشی می شد دید.

شاید باورتان نشود ولی من دو سه صحنه از جام جهانی فوتبال 1974 آلمان را یادم هست! با "پل برایتنر"ی که ریش نداشت. آن موقع چهار سال هم نداشتم ولی چه کنم که بطرز عجیبی یادم مانده. در 1978 آر‍ژانتین دیگر صحنه ها را خیلی شفاف تر به خاطر دارم و آن فینال استثنایی هلند و آرژانتین وانبوه نوارهای سفید توی زمین و گل های ماریو کمپس – به خصوص گل سوم آرژانتین- که مثل روز جلوی چشمانم، روشن است. هنوز هم که لحظه هایی از این دو جام را می بینم، به نظرم سیاه و سفید می آید!

بعدها در انتهای دهه پنجاه، "ورزش و مردم" هم آمد که واقعا آن روزها به اندازه "نودِ" حالا اهمیت داشت، شاید هم بیشتر. من ورزش و مردم را بارها یکشنبه شب ها روی همان تلویزیون دیده ام.
آن سال ها، سریال های ساعت دو بعد از ظهر شبکه دو هم پرطرفدار بود. یکی دو سریال کابویی را خوب یادم هست که سال ها بعد فهمیدم اسمشان "چاپارل" و "ویرجینیایی" بوده. من "مرد شش میلیون دلاری" و "کوجک" و "خانه کوچک" و "اصغر ترقه" و "مرادبرقی" و "آقای مربوطه" و "ستوان کلمبو" و "میشل استروگف" را روی صفحه همین تلویزیون دیده ام. چقدر شخصیت های "دایی جان ناپلئون" به خصوص سعید را از آن موقع خوب یادم مانده و صدای مخملی هوشنگ لطیف پور را که راوی داستان بود از زبان سعید.
 
228 viewsKeivan Kasirian, edited  13:00
باز کردن / نظر دهید
2022-08-20 16:00:06
218 viewsKeivan Kasirian, 13:00
باز کردن / نظر دهید
2022-08-19 13:20:38
257 viewsKeivan Kasirian, 10:20
باز کردن / نظر دهید
2022-08-19 13:17:57 https://www.sharghdaily.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-100/853367-%DA%86%DB%8C%D8%B2%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%AF-%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF
254 viewsKeivan Kasirian, 10:17
باز کردن / نظر دهید
2022-08-10 09:10:25
رفت و این آشیانه خالی ماند....
@kasirian
1.0K viewsKeivan Kasirian, edited  06:10
باز کردن / نظر دهید