یادداشت های کیوان کثیریان

2022-08-08 15:21:00 باز کردن / نظر دهید

2022-08-08 14:55:00 @kasirian باز کردن / نظر دهید

2022-08-08 14:54:37 .
اینستاگرام پست قبل را بخاطر ویدیو بلاک کرد.
متن را مجددا با عکس پست می‌کنم:

سالها گفته شده که دلیل قیام عاشورا وجوهره‌ی حماسه‌ی کربلا، آزادگی، آزادیخواهی، عدالت طلبی و قیام علیه ظلم و ظالم است.
سالیان سال در تعدادی مشخص و محدود اشعار و نوحه‌های قدیمی و اصیل با مضامین حماسی و متمرکز بر وقایع ده روز اول ماه محرم ۶۱ هجری و قهرمان‌ها و شخصیت‌های اصلی آن در هیئت‌ها و تکایای سراسر کشور خوانده می‌شد و ملودی‌ها و اشعار آشنای آنها را همه از کودکی از بر بودند و هستند.
به تدریج اما با تکثیر و رقابتی شدن فضای هیئت‌ها پای اشعار جدید و مداحان تازه به این میدان باز شد.
به دلیل اصرار بر استفاده‌ی کمتر از اشعار قدیمی و نیاز فراوان به شعر و ملودی‌های جدید و طبعا کمبود شاعر درست و درمان و دیگر ستون‌های ماجرا، سطح کیفی بسیاری از نوحه‌ها افت کرد. اشعارِ خیلی از نوحه‌های جدید، تکراری، دم دستی و سست شد، خیلی از صداها(جز چند نفر انگشت شمار) ناموزون و نازیبا بود و به گوش آسیب می‌زد، و غالب ملودی‌ها و حتی برخی اشعار عینا از روی دست خوانندگان پاپِ داخل و خارج کپی می‌شد.
اخیرا وضعیت به جایی رسیده که اشعاری گاه مضحک با موضوع فضای مجازی و گوشی موبایل و جنگ نرم و چیزهایی از این دست در هیئت امام حسین می‌خوانند و عجیب اینکه عده‌ای هم با این اشعار دم دستی و بی‌ربط، سینه می‌زنند.
در این اوضاعِ آشفته، شنیدن نواهای هیئات شهرِ «یزد»، غنیمت بزرگی است. اشعاری محکم و غنی، ملودی‌هایی جذاب، صداهایی زیبا، کوک و گوشنواز، اجرایی بدیع و شورانگیز و همراهی منظم، هماهنگ و حیرت‌آورِ سینه‌زنان، مجموعه‌ای تاثیرگذار، خلاقانه و درجه یک پدید آورده که می‌تواند درخورِ نام عاشورا و کربلا باشد. طبیعتا این نواها که خودبخود به شرایط روز کشور هم بی‌ربط نبود به سرعت توجه مردم سراسر ایران را جلب کرد و دست به دست چرخید و مشهور شد.
پرداختن اشعار این نوحه‌ها به همان مضامینی که در ابتدا ذکر شد(ظلم ستیزی، آزادیخواهی و عدالت طلبی)، موجب شده تا امسال برای بعضی نوحه‌خوانان و هیئت‌های یزدی محدودیت و ممنوعیت ایجاد شود. این به روشنی نشان می‌دهد عده‌ای از این مضامین و تاثیرگذاری غریب و فراگیری گسترده آن هراسیده‌اند و در واقع ماجرا را به خود گرفته‌اند.
چه این ممنوعیت‌ها گذاشته شود و چه نه، آنچه از حماسه کربلا و عاشورا و قیام امام حسین در ادامه‌ی تاریخ باقی می‌ماند، همان مضامین است و خوشبختانه همچون هزار و چهارصد سال گذشته، باز هم باقی می‌مانَد و تغییری در آن ایجاد نخواهد شد.
عکس: هیئت کوچه بیوک یزد/ مرثیه خوانان: مصطفی محسن زاده و سروش رحمانی/ شاعر: شهاب‌الدین موسوی/ محرم ۱۳۹۳
@kasirian باز کردن / نظر دهید

2022-08-07 15:04:17 گمانم سال ۹۹ بود که در برنامه تلویزیونی «رفیق» که به تهیه‌کنندگی علی میرمیرانی در دهه اول محرم از شبکه چهارم پخش شد، چند کلمه‌ای در قالب گفت‌و‌گو حرف زدم. بنا بود برنامه از زاویه‌ی متفاوتی به ماجرای عاشورا بپردازد و مفهوم «رفاقت» را محور خود قرار داده بود. ظاهرا امسال دوباره دارد پخش می‌شود.
این ویدیو حاصل کنار هم قرار گرفتن تکه‌های پخش شده‌ی آن حرف‌هاست(هفده تکه) که در پاسخ به پرسش‌های طرح شده گفتم. اگر کاملا پیوسته به نظر نمی‌رسد و در روند آن پرش احساس می‌شود از همین روست.
@kasirian باز کردن / نظر دهید

2022-08-03 18:16:22 وقتی این دوتا «مرد» از دو جغرافیای متفاوت ولی با جهان‌بینی مشترک، ادبیات مشترک، کلمه‌های مشترک، نگاه مشترک و حتی زبان بدن مشترک و البته بیماریِ مشترک درباره مردها و مختصاتشان حرف می‌زنند، طبعا باید از مرد بودن استعفا داد. اگر این دوتا مرد هستند، من ترجیح می‌دهم «نامرد» باشم
@kasirian باز کردن / نظر دهید

2022-07-27 19:31:21 .
در اسنپ، آسمان طبق معمول توی بغلم خوابیده. سوار ماشینی هستیم که در و پیکرش تصادفی است. راننده اسنپ که مردی شاید چهل و چندساله و درشت هیکل است با موهای روشن و یک تی‌شرت قرمز، با لحنی همدلانه چند جمله‌ای درباره اینکه؛ خدا این بچه‌ها رو حفظ کنه و خدا به اینا رحم کنه و از این قبیل می‌گوید و بعد تلفنش زنگ می‌خورد. آنقدر با مهربانی و محبت افراطی با آن طرف خط حرف می‌زند که توجهم جلب می‌شود.
- «عزیزم، خوشگلم..... چشم، چشم.... ساعت چهار میام... حموم هم میبرمت، چشم.... بستنی هم می‌خرم.... مواظب باش قربونت برم. از رو تخت پایین نیا تا بیام. دورت بگردم.... باشه زودتر میام.... چشم.»
قطع که می‌کند دوباره شروع می‌کند به حرف زدن با من. بیان خوبی دارد، دایره واژگانش گسترده است و کلمات را درست ادا می‌کند.
- «آقا مادر من ۶۵ سالشه. ام اس داره، این ام اس لعنتی بد چیزیه، نمیذاره اینا زندگی کنن که [چند کلمه درباره سیستم ایمنی بدن حرف می‌زند]. اقا شما نمی‌دونی این مادر من مثل ماه می‌مونه. چشماش آبیه مثل دریا، موهاش طلایی و بلند. مثل آبشار طلا میریزه تا کمرش[و اینها را چقدر بااحساس و جذاب می‌گوید. پیش خودم می‌گویم اگر کسی این دیالوگ شاعرانه را در یک فیلم توی دهن راننده تاکسی بگذارد، خود ما چقدر بهش گیر می‌دهیم]. هر روز میرم پیشش، دستشو می‌بوسم، پاشو می‌بوسم، به کاراش می‌رسم، براش خرید می‌کنم، پارک می‌برمش. به خدا توی پارک این پیرمردا همش دورش جمع میشن، از بس که زیباست... بخدا... ولی عاشق بستنیه. هر روز باید بستنی بخوره. براش کیلویی می‌گیرم میذارم فریزر.»
بعد سرِ درددلش باز می‌شود.
- «والا نمی‌رسم به خرجش. نصف روز بیشتر نمیتونم کار کنم، بعد باید برم به مادر برسم. میدونی الان از چی ناراحتم؟ اینکه چرا ماهی یه بارم نمیتونم میوه بخرم براش. چرا گوشت نمیتونم بخرم براش. آقا این بنده خداها خرجشون زیاده، یه بسته ایزی لایف خدا تومن، دو روزه هم تموم میشه.»
دلش پر بود. خیلی حرف زد. ته‌اش هم چیزی اضافه برکرایه اش قبول نکرد. حتی در حد دو کیلو میوه، حتی در حد نیم‌ کیلو بستنی.
داشتم فکر می‌کردم اگر من مدیر اسنپ بودم، حتما کسی را که به این زیبایی درباره مادرش حرف می‌زند و با این مهر به او رسیدگی می‌کند از پول بی‌نیاز می‌کردم
@kasirian باز کردن / نظر دهید

2022-07-27 19:31:12 @kasirian باز کردن / نظر دهید

2022-07-04 09:45:05 خانه هنرمندان ایران بی‌شک روزهای حساسی پیش رو دارد. گو اینکه در سه سال اخیر هم به دلایل مختلف نتوانست روزهای آرامی را تجربه کند. اهمیت فوق‌العاده خانه‌ی هنرمندان ایران، همواره موجب می‌شود فتح آن برای سیاسیون و بیگانگان با هنر و فرهنگ، جذاب باشد. هوشمندی شورای‌عالی خانه هنرمندان اما به انتخابی درست منجر شد. در ادامه‌ی مسیر، پایمردی و حمایت اهل هنر و شورای‌عالی، مدیریت عقلانی و مقتدر عسگرپور و استفاده از تجربه‌ی انباشته‌ی چهره‌هایی همچون غریب‌پور می‌تواند خانه را حفظ کند و باعث شود خانه‌ی هنرمندان ایران همچنان در دست اهل هنر باقی بماند.

- عکس از خودم
@kasirian باز کردن / نظر دهید

2022-06-28 02:46:00 گفت‌و‌گو با روزنامه هنرمند
@kasirian باز کردن / نظر دهید

2022-06-28 02:45:21 باز کردن / نظر دهید