از آنجا که انقلابهای مدنی-شهری غالبا از روشهای غیرمسلحانه اس | 📶درسگفتارهای جامعه شناسی
از آنجا که انقلابهای مدنی-شهری غالبا از روشهای غیرمسلحانه استفاده کردهاند، به میدان آوردن تعداد زیادی از افراد جامعه لازمهی موفقیت آنهاست.
تاکتیک راهپیمایی نیز بیشترین تاثیر را در میان تمامی تاکتیکهای عمومی بر پیروزی انقلابها داشتهاست. همچنین هرچه تعداد معترضان بیشتر باشد احتمال گسترش شبکهی پیوندی حائل میان معترضان و حکومت نیز بیشتر میشود. یعنی احتمالا تعداد افرادی که همزمان با حضور در نهادهای حکومتی از معترضان هستند و یا با معترضان در تماسند بیشتر است. چنین پیوندهایی این امکان را فراهم میکند که دستگاه سرکوب نسبت به معترضان با شدت کمتری عمل کند، و همچنین امکان اشتقاق و دودستگی در حکومت را نیز افزایش میدهد. با این همه، هرچند که تعداد پایین معترضان میتواند شکست بسیاری از انقلابها را توضیح دهد، ولی شمار بالا نیز تضمین کنندهی پیروزی انقلاب نیست. مکان انقلاب نیز تاثیر مهمی در پیروزی آن داشتهاست. به طور کلی بخت پیروزی انقلابهای شهری از انقلابهای روستایی بیشتر بودهاست. این به دلیل نزدیکی بیشتر این انقلابها به مراکز اصلی قدرت و شبکهی اعصاب حکومت است. هر چه معترضان به مراکز اصلی قدرت نزدیکتر باشند امکان تاثیرگذاری آنها بر تغییرات سیاسی نیز بیشتر است. تاثیر خشونت انقلابی بین انقلابهای مدنی-شهری و انقلابهای روستایی کاملا متفاوت است. در انقلابهای روستایی جنگ مسلحانه امکان پیروزی انقلاب را بالا بردهاست، ولی در انقلابهای شهری-مدنی خشونت انقلابی برعکس امکان شکست انقلاب را افزودهاست.
حرکتهای انقلابی در یکصد سال گذشته اهداف مختلفی را دنبال کردهاند. برخی خصلت لیبرال داشتند، برخی اهداف اجتماعی مانند بسط عدالت اجتماعی یا تغییر نظام طبقاتی داشتند، برخی به دنبال استقلال و پایان نفوذ خارجی بودند، برخی هدفشان تغییر قانون اساسی بود، برخی خواستار تغییر نظام قومی بودند و برخی اسلامگرایی را ترویج میکردند. در میان این اهداف انقلابی، انقلابهایی با ارزشهای لیبرال و همچنین با هدف تغییر قانون اساسی بخت بیشتری برای موفقیت داشتهاند. بالاخره، در زمینهی رهبری نیز انقلابهای قرن اخیر انواع مختلفی را تجربه کردهاند. برخی حرکتهای انقلابی دارای رهبری ائتلافی هستند، اما در برخی دیگر یک حزب پرچمدار انقلاب را هدایت میکند. در بعضی از انقلابّها، احزاب راهبرِ انقلاب بودند، اما در بعضی دیگر، گروههای سنتی در رأس انقلاب قرار داشتند. در انواع دیگر گروههای نظامی و شبهنظامی، رهبری زیرزمینی، و یا جنبشهای آزادیبخش انقلاب را پیش میراندند. معمولا تصور میشود که وجود یک حزب پرچمدار انقلابی (Vanguard Party) برای پیروزی انقلاب اهمیت دارد. ولادیمیر لنین مبدع اصلی این نظریه بود که بعدها در میان جنبشهای مارکسیستی و حتی دیگر جنبشهای انقلابی نیز امری پذیرفته شد. اما برخلاف این نظر رایج، انقلابهایی با رهبری ائتلافی متشکل از احزاب، اتحادیههای کارگری و صنفی، و جنبشهای اجتماعی هم رخدادهاند که به نحو چشمگیری بخت بالاتری برای پیروزی داشتهاند. هیچ یک از دیگر انواع رهبری تاثیر چشمگیری بر توفیق انقلابها نداشتهاند.
انقلابیون کیستند؟
هرچند نظریههای متعددی دربارهی ویژگیهای افراد انقلابی وجود دارد، ولی عموما پاسخگویی به این پرسش از طریق دادههای تجربی به نحوی نظاممند دشوار است. بایسینگر با استفاده از چهار نظرسنجی که در حین انقلابهای نارنجی و میدان در اوکراین، و انقلابهای مصر و تونس جمعآوری شدهبودند، به بررسی عوامل موثر بر مشارکت انقلابی میپردازد. این نظرسنجیها بر اساس نمونهگیری تصادفی از جمعیت کل کشور انجام شدند، و پرسشهای زیادی نیز دربارهی مشارکت در این انقلابها و حمایت یا مخالفت شهروندان با انقلاب در این پیمایشها گنجانده شده بود. همین امر به محققان اجازه میدهد که به مقایسهی کسانی که در انقلاب شرکت کرده بودند با گروههای دیگر بیطرف موافق یا مخالف انقلاب بپردازد. چه گروههای اجتماعی و چه طبقاتی بیشتر در این انقلابها مشارکت کردند؟ چنانکه این نظرسنجیها نشان میدهند، ترکیب گروههای مشارکتکننده در این چهار انقلاب با هم متفاوت است. گروههایی مثل بیکاران، کارگران و کارمندان دولت در هر یک از این انقلابها بیشتر یا کمتر مشارکت کردند. اما آنچه بین هر چهار انقلاب مشترک است مشارکت بیشتر شهروندانی با تحصیلات و امکانات بیشتر در این انقلابهاست، که نشانگر حضور چشمگیر طبقهی متوسط در انقلابهای شهری-مدنی است. از نظر سنی نیز نوعی گوناگونی در مشارکت گروههای سنی مختلف خصوصا جوانان در این انقلابها مشاهده میشود. مثلا در انقلاب تونس حضور جوانان در بین انقلابیون پررنگتر بودهاست، در حالی که چنین پدیدهای در انقلاب مصر مشاهده نمیشود.