کافه ادبیات

2022-08-26 19:31:08 دیگر آیا هیچ مرغِ پیر یا کوری
در چنین عریانیِ انبوهم
آیا لانه خواهد بست!؟

مهدی اخوان‌ ثالث باز کردن / نظر دهید

2022-08-25 19:30:05 این مردم چیزی نیست که در یکدیگر نبینند و خرابش نکنند؛ سلامتی، خوش‌نامی، دوستی، آسایش! و دلیل عمدهٔ آن‌هم بلاهت است و کج‌فهمی و تنگ‌نظری. چون که وقتی پای حرفشان می‌نشینی، به‌ راستی هیچ منظور بدی نداشته‌اند. گاهی‌وقت‌ها دلم می‌خواهد به پایشان بیفتم و تمنا کنم این‌قدر دیوانه‌وار توی دل و رودهٔ هم نکاوند.


رنج های ورتر جوان
گوته باز کردن / نظر دهید

2022-08-23 19:30:01 و فرموده است که: «آزاد مرد آن است که از رنجانیدن کسی نرنجد و جوانمرد آن باشد که مستحق رنجانیدن را نرنجاند.»

ذکر مولانا؛ نفحات‌الانس باز کردن / نظر دهید

2022-08-22 20:22:00 هیچ تقویمی اما نتوانست
خاطره‌های ما را
به نقطه‌های بی‌نام ببرد...

هرمز علی‌‌پور باز کردن / نظر دهید

2022-08-21 19:30:47 سیدارتها گفت: «چه دارم که در این باب به تو بگویم، ای راهب ارجمند؟ شاید فقط این‌که تو زیاده می‌جویی! و از فرط جستن چیزی نمی‌یابی!»
گویندا گفت: «چطور؟»
سیدارتها گفت: «وقتی کسی چیزی را می‌جوید، بسیار پیش می‌آید که چشمش جز به مطلوب خود باز نیست و به این سبب نمی‌تواند چیزی بیابد و به دل راه دهد، زیرا جز آنچه می‌جوید فکر نمی‌کند. مقصودی پیش نظر دارد و در بند افسون آن است. جویندگی همان داشتن مقصود است. حال آن‌که یافتن زمانی محقق می‌شود که از هدف آزاد باشی و دل را گشوده بداری.»
‌
‌ سیدارتها
هرمان هسه باز کردن / نظر دهید

2022-08-20 20:01:55 و انسان گردن خواهد نهاد. رنج خواهد برد. عشق خواهد ورزید. بدین گونه. مثل همیشه چنان خواهیم بود که از پیش بودیم. رنج خواهیم برد. بناهای سوخته را برپا خواهیم کرد. آواز خواهیم خواند و لیوان آبجو را بر میز خواهیم کوبید و بر شور بختی خواهیم گریست.

پوست انداختن
کارلوس فوئنتس باز کردن / نظر دهید

2022-08-19 19:30:44 ‏احساسم این است که من بیرون از زمان با تو بوده‌ام. خارج از قلمرو زمان. این‌ها همه تب‌وتاب است. ناتوانی‌ست و خالی بودن. اینجا هیچ‌چیز مرا پر نمی‌کند.

" شب یک شب دو - بهمن فرسی " باز کردن / نظر دهید

2022-08-18 19:30:30 گاهی دقایقی برای من پیش می‌آید که غمگین بودن و تنهایی را خوش دارم و این دقایق رفته رفته بیشتر می‌شود.
در خاطرات من نکات مبهم و توضیح‌ناپذیری وجود دارد که آنچنان مرا بی‌اختیار و از خود بیخود می‌سازد که ساعت‌ها از آنچه پیرامون من است، بی‌خبرم و همه چیز، حتی واقعیات را فراموش می‌کنم.

فئودور داستایوفسکی
مردم فقیر باز کردن / نظر دهید

2022-08-17 19:30:36 و گفت غریب آنست که
او را از اقربا و پیوستگان خویش وحشت بود
با ایشان بیگانه باشد.


تذکرة الاولیاء
عطار نیشابوری باز کردن / نظر دهید

2022-08-15 19:30:10 من از چیزی که تو‌را به یادم بیاورد بیزارم، زیرا زخم‌هایی را می‌شکافد که می‌دانم با هیچ مرهمی التیام نمی‌پذیرد. و چه بسیارند چیزهایی که تورا به یادم می‌آورند: ماشین‌ها، خیابان‌ها، دوستانی که بر چشمانشان ردی از خودت به‌جا گذاشته‌ای، صندلی‌ها،کتاب‌ها، نامه‌ها، همه و همه

از میان نامه ها
غسان کنفانی به غادة السمان باز کردن / نظر دهید