آنته کریستا (۸) اَمِلی نوتومب محبوبه فهیمکلام چاپ اول. ۱۳۹۵ نشر چشمه. تهران کتابخوان: زهرا مهریزی فراز شماره ۷۶۱
پدر و مادرم به نحوی رفتارمیکردند که انگار ما فقط وظیفه داریم و بقیه هم فقط حق دارند؛ حتا در مورد عذرخواهیکردن. حالا که کریستا اشتباهکردهبود، حتماً رازی وسط بوده و باید راجعبه علل پنهانکاریاش توضیحبدهد؛ ولی اگر من مجرم بودم، فقط کلی فحش نثارم میشد. ص ۸۸