2022-04-25 09:18:31
#part_11
کمرشو از روی تخت بلند کرد و با یه آه خودشو روی تخت کوبوند این دختر چشم سبز تحریک شده بود و من همینو میخواستم
میخواستم با این حس ها و دنیای شهوت آشناش کنم سرمو بلند کردم لبشو به دندون کرفته بود الا وقتش بود...
سرمو بلند کردم و خودمو روی تخت کنارش انداختم مثل مار به خودش میپیچید زیادی تحریک شده بود و من لذتی وصف نشدنی بهم دست داده بود...
با صدای که به زور شنیده میشد و یا خماری لب زد...
_آقـــــــا چـ.ـرا بــ..ازی نمیکنی ؟
لبخندی زدم و با یه لحن اروم گفتم:
+آخه دیدم تو خوشت نمیاد منم قول داده بودم اگه خوشت نیومد بازی نکنم و به قولم عمل کردم...
درحالی که دیگه داشت اشکش در میومد لب زد...
_نه اقا کی گفته خوشم میاد میشه باز بازی کنیم ؟
چکار کنم ؟
حالم یه جوریه
دلم نیومد بیشتر از این اذیتش کنم خودمو به سمتش کشوندم و لاله ای گوششو به دندون گرفتم فشار ریزی دادم که اهی کشید...
دستمو بردم سمت بهشتش و با انگشت اشارم شروع کردم به دست زدم به جای حساس بهشتش...
حودشو کشوند بالا و با جیغی لرزی به اندام ظریفش افتاد و ا*ضــ*ــــا شد...
دستمو بالا آوردم آبی که حاصل ا*ضـــ*ـــا شدنش بود روی ذجدستم بود لبخندی زدم...
بادیدن دستم هین بلند کشید و بغض کردو آروم گفت:
_ببخشید آقا دست خودم نبود که دیش کردم روی دستتون نمیدونم چم شد نفهمیدم چی شد...
#پارت_واقعیشه_اسکی_نرو
https://t.me/+MIdOaKjIXLRkNjQ0
#رابطه_خان_دختر۱۱ساله ۱
https://t.me/+MIdOaKjIXLRkNjQ0
438 views06:18