دراز کشیدم روی تخت اتاق رختکن نِرسها و دست میکشم روی جای ماسکی | زهبا
دراز کشیدم روی تخت اتاق رختکن نِرسها و دست میکشم روی جای ماسکی که مونده روی گونههام
به علیرضای ۵۶ ساله فکر میکنم که اَرِست داد و اولین cprم رو روش انجام دادم ( cpr=احیاء قلبی تنفسی) و خب برگشت اما احتمالا قرار نیست موندگار باشه
به غلام فکر میکنم که احتمالا اون هم موندگار نیست
به توران با اون چشمای خوشگلِ عسلی و مژههای بلندش که خستهست اما ادای قویها رو درمیاره و دوستش دارم.
چقدر همه چیز عجیب شد یهو دختر
چقدر زندگی جدی و بحرانی شد اه