Get Mystery Box with random crypto!

فرهاد قنبری یک نکته دوستانی می گویند، شمایی که برای درگذشت | خرمگس

فرهاد قنبری
یک نکته

دوستانی می گویند، شمایی که برای درگذشت هر کدام از اهالی فرهنگ و هنر ایران واکنشی نشان می دهید و چیزی می نویسید چرا در مورد آقای معروفی که چهره ای بسیار معروفتر و جهانی تر هستند سکوت کرده اید و دوستانی هم قدم را پیش گذاشته و علت این سکوت را به مواضع سیاسی آقای معروفی (که خدا می داند از آن هم اطلاع چندانی ندارم) نسبت داده اند!!

نگارنده همیشه سعی داشته ام در مورد بزرگانی که اطلاعات چندانی از آنها ندارم و یا از جهانبینی و اندیشه آنها آگاهی چندانی ندارم سخنی بر زبان نیاورم و چون شناختم در مورد مرحوم عباس معروفی به رمان «سمفونی مردگان» خلاصه می شود، سکوت کردم و این ربطی به مواضع سیاسی و... ایشان ندارد. (و طبیعتا هیچ هنرمندی را نباید با چنین متر و معیار مبتذلی مورد قضاوت قرار داد)

سمفونی مردگان با آنکه چارچوب روایی و ساختاری قابل قبولی دارد و انسان را با داستان همراه می کند و حتی برخی جاها بغض و اشکهای انسان را سرازیر می کند اما برای من رمان چندان دلنشین و جالبی نبود.

رمان بالزاک، تولستوی، داستایوفسکی، زولا و... انسان را به درون جامعه قرن نوزده فرانسه و روسیه هدایت می کند و چنان تصویر ملموسی از آن جامعه ارائه می دهد که شاید در هیچ کتاب تاریخی هم نمونه آن را نمی توان یافت اما سمفونی مردگان حتی برای من ایرانی که در یک خانواده کاملا سنتی و مذهبی بزرگ شده ام کاملا بیگانه و غریبه است و هر چه در اطراف خود می گشتم نمونه مشابهی و حتی نزدیک به خانواده پرداخته شده توسط معروفی را نمی یافتم.
تِم برادرکشی و نخبه کشی و پدرسالاری و زن ستیزی و عشق و... که سمفونی مردگان در پی پرداخت آن است هیچکدام به درستی از آب درنمی آید و انگار هدف اصلی نویسنده تحریک احساسات خواننده است.
داستان را به خاطر بیاوریم. خواهر خانواده بی هیچ دلیلی خود را به آتش می کشد، پدر خانواده از اول تا آخر داستان مبهم و گنگ بوده و گاهی فرشته و گاهی شیطانی تصویر نی شود. مادر تصویر روشنی ندارد و گاهی قدرتمند و مسلط و گاهی موجودی ضعیف النفس و توسری خور است، برادر قطع نخاعی عجیب ترین شخصیت داستان است و انگار فقط برای بالا بردن تحریک احساس و رقت تماشاگر نگاشته شده و نگاه شیطانی که کل خانواده به این موجود ضعیف دارند با داستان نمی خواند و در نهایت برادری عقیم که صرفا به خاطر پول و راحتی برادری بیمار را کشته و برادر دیگر را دیوانه کرده و در کینه ارضاء ناشدنی خود نسبت به برادر خود را به کام مرگ می کشاند!

خانواده تصویر شده در سمفونی مردگان شباهتی به خانواده ایرانی ندارد و مثلا اگر یک ایرانی هم [چه رسد به بیگانه] این کتاب را بخواند هیچ تصویر درستی از سالهایی که داستان در آن جریان دارد به دست نخواهد آورد.
به عنوان مثال سمفونی مردگان را با «زمین سوخته» احمد محمود [که به تازگی مطالعه کرده ام] مقایسه می کنم.
زمین سوخته برشی ملموس با شخصیت پردازی قابل باور از ماههای اول جنگ در اهواز است و تصویری کاملا روشن از وضعیت جنگ ارائه می دهد اما در سمفونی مردگان چنین تصویری مشاهده نمی شود. (هر چند سمفونی مردگان از لحاظ شیوه روایی، توصیف موقعیت های مکانی و روایتهای چندگانه از شخصیت‌ها جذابیتهای خاص خود را دارد)
@kharmagaas