Get Mystery Box with random crypto!

خرمگس

لوگوی کانال تلگرام kharmagaas — خرمگس خ
لوگوی کانال تلگرام kharmagaas — خرمگس
آدرس کانال: @kharmagaas
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 19.92K
توضیحات از کانال

 من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم.
«دفاعیات سقراط»
یادداشتهای فرهاد قنبری
برخی مطالب کانال در اینستاگرام [به آدرس زیر] هم اشتراک گذاری می شود👇
https://www.instagram.com/farhad_ghanbariii

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها

2023-07-24 00:02:07
حادثه تروریستی دیگری در سیستان و بلوچستان

۱- در ماهها و روزهای اخیر اخبار بسیاری از ترور نیروهای انتظامی و نظامی و امنیتی در سیستان و بلوچستان به گوش می رسد. مسئله ای که نشان می دهد نباید با عینک آزادی و دموکراسی و امثالهم به مسائل برخی نقاط مرزی کشور نگریست.

۲- بسیاری از رسانه ها و فعالین رسانه‌ای  کشور نه در خدمت منافع ملی بلکه مدافع سرسخت منافع غرب و ناتو هستند. (واکنش این رسانه ها به حوادث تروریستی سیستان و بلوچستان را مقایسه کنیم با مثلا حادثه تروریستی نشریه شارلی عبدو در فرانسه)

۳- عموم سربازان و نظامیان و نیروهای انتظامی که در هنگها و استانهای مرزی مشغول فعالیت هستند از طبقات ضعیف و فقیر جامعه هستند.

۴- در تاریخ هیچ کشوری مسیری آزادی از ترور و توحش رد نشده است.

۵- پلیس و سرباز مرزی برای دفاع از امنیت تمام ایران جان خود را فدا می‌کند.

۶- تروریسم بنیادگرا و قبیله‌گرا و تجزیه‌طلب فرقی میان پلیس و غیر پلیس قائل نیست.

۶- تمام کسانی که طی چند ماه گذشته به اسم آزادی‌خواهی از گنگستریسم قبیله‌گرا و بنیادگرا حمایت کردند، دست‌شان به خون این هموطنان آلوده است.
@kharmagaas
4.4K viewsedited  21:02
باز کردن / نظر دهید
2023-07-23 23:25:31 فرهاد قنبری

کاریکاتور متفکر

هر جامعه‌ِ عاقل و خردمندی برای قرار گرفتن در مسیر خیر عمومی تمام تلاش خود را به کار می‌گیرد تا نام و آثار متفکران، هنرمندان بزرگ و اندیشمندان خود را از طریق رسانه‌ها، نظام آموزشی و سایر ابزارهای ارتباطی به گوش توده‌ها و اقشار مختلف جامعه برساند تا جامعه با عادت کردن به نام و اندیشه و آثار آنان با جهان‌بینی و تفکری عمیق‌تر و ریشه‌دارتر رشد یابد. در جامعه ما اما شرایط متفاوت است، در ایران نویسنده و مترجمی که عمر خود را در راه اعتلای فکری و فرهنگی جامعه صرف کرده در اوج گمنامی، فقر و مهجوری از دنیا می‌رود، شاعر و متفکر و هنرمند به اجبار ترک وطن کرده (سیاوش کسرایی، فریدون مشیری، غلامحسین ساعدی، صادق هدایت، سهراب شهید ثالث و.. را به خاطر بیاوریم) و یا در گوشه‌ای تنها و رنجور ( شهریار، اخوان ثالث) و به دور از یادها رخت سفر می بندد، روشنفکران و متفکران وطن‌دوست و برجسته و توانمند یا در بیرون از مرزها هر کدام در کشوری در به در و آواره می‌شوند و یا در گوشه ای غمگین و نگران و با تلخی حوادث را دنبال می کنند و اگر گاهگاهی هم از سر دلسوزی سخنی گفته یا مطلبی می نویسند با انواع و اقسام توهین‌ها و فحاشی‌ها مواجه می‌شوند.

جامعه امروز ما به چنان دگماتیسم ناشی از سیاست‌زدگی دچار است که متفکری که کمترین سخنی بر خلاف میل و ذائقه توده بر زبان می‌آورد با عناوین تحقیر آمیز و پر از توهین مورد خطاب می گیرد، یا با او همچون بیماری جذامی رفتار می‌شود که در عبور از کنار او باید دهان و صورت را گرفت تا مبادا به بیماری لاعلاجی مبتلا شد.
جامعه ما به واسطه تجربه چند دهه نظام دینی ایدئولوژیک به چنان دوقطبی سیاست‌زده‌ای مبتلاست که هر سخن و فریادی که به صورت فلسفی و مفهومی به دردها و مصائب و مشکلات و آسیب‌های فرهنگی و اخلاقی و سیاسی جامعه می‌پردازد، چنان پس زده می‌شود که انگار گستاخی هرزه‌گو، پس رانده شده است.

در یک دهه اخیر و با تسلط کامل شبکه‌های مجازی بر فضای عمومی کشور، بدل و کاریکاتور سخیفی از شاعر و نویسنده و هنرمند و روشنفکر شکل گرفته است که با سوء استفاده از خشم و استیصال عمومی، سطحی‌نگری و بلاهت خود را به جای نسخه اصلی هنر و اندیشه جا زده است. در حوزه شعر دلنوشته‌های آبکی رکیک‌گویانی (که خوب سوراخ دعا را پیدا کرده و وسط یاوه‌سراییش چند متلکی هم به آخوند می‌اندازند) بیشتر از شاعرانی مانند مولوی، نظامی، عطار ، نیما یوشیج، اخوان ثالث چاپ شده و مورد استقبال عمومی قرار می گیرد. در این سال‌ها عرصه عمومی و گفتمان غالب به لطف فضای مجازی در اختیار افراد هتاک و کم‌سوادی قرار گرفته است که آزادی‌خواهی را قالب ناسزاگویی به نویسندگان و هنرمندان و روشنفکران تعریف می کنند و به نام دفاع از «آزادی بیان» مروج اصلی مطلق‌اندیشی و دگماتیسم در شکل جدید آن شده‌اند، افرادی که به راحتی روشنفکران و اهالی قلم را مورد تمسخر و فحاشی قرار می دهند و فکر می کنند با گفتن جمله‌های بی معنی مانند، «روزگار فیلسوف و متفکر گذشته است»، «هر چی بدبختی داریم سر متفکران است»، «متفکران دغدغه شغل و جایگاه دارند و توجیه‌گر وضع موجودند»، «نسل جدید از فیلسوف و متفکر جلوتر است»، «از هر چی روشنفکره حالم به هم میخوره» و امثالهم به درجات بالایی از تفکر و خاص بودن دست می یابند.
غافل از اینکه جامعه‌ای که ادعای تنفر از اهالی قلم و فکر و اندیشه می کند، جامعه‌ای در مسیر انحطاط است که با خوشحالی آخرین میخ‌ها را بر پیکر در حال احتضار فرهنگ و اخلاق و اندیشه و سیاست و... خویش فرود می‌آورد.
@kharmagaas
3.5K views20:25
باز کردن / نظر دهید
2023-07-22 22:27:17 "درد اصلی زندگی ما این است که در این دوره دیگر استادان بزرگ وجود ندارند. خیابان قلب ما را سایه‌ای فرا گرفته. چرا باید به صداهایی که بی فایده به نظر می رسند گوش فرا داد؟ چرا باید در مغزهایی که با لوله کشی های طولانی فاضلاب، دیوارهای مدارس، آسفالت و سایر وسایل کمکی زندگی پر شده اند، وزوز حشرات وارد شود؟

باید گوشها و چشمهای همگی ما از چیزهایی که شروع یک آرزوی بزرگ را تشکیل می دهند، پر شوند.
یک نفر باید فریاد بزند.

اگر می خواهید دنیا به جلو برود، باید دستهای یکدیگر را بگیرید و باید مخلوط شوید. آنهایی که به اصطلاح سالم هستند و آنهایی که ادعا می شود دیوانه‌اند.

ای کسانی که سالم هستید! نشان سلامتی شما چیست؟ چشمان تمامی افراد بشر به پرتگاهی هولناک خیره شده که دارد در آن سقوط می کند.

اگر شما شهامت نگاه کردن به ما، غذا خوردن با ما، حرف زدن با ما، نوشیدن با ما و همزیستی با ما را نداشته باشید، ما از شما نیستیم و آزادی به درد ما نمی خورد، همین به اصطلاح سالم‌ها هستند که دنیا را به سوی فاجعه کشانده اند.

یک قرارداد جدید با دنیا می بندم که آفتاب در شب بتابد و برف در تابستان ببارد چیزهای بزرگ تمام می شوند و کوچکها هستند که باقی می مانند.
اجتماع باید همبسته و متحد باشد نه اینطور تکه تکه. کافی است به طبیعت نگاه کنیم و بفهمیم که زندگی چیز ساده ایست و باید برگردیم به نقطه شروع، نقطه ای که شما از همان جا راه غلط را انتخاب کردید. باید برگردیم به اصول بنیادی زندگی بدون کثیف کردن آب"

نوستالژیا_  تارکوفسکی
@kharmagaas
4.1K views19:27
باز کردن / نظر دهید
2023-07-22 22:23:06
نفرت‌پراکنی که به اسم آزادی بیان در برخی کشورهای غربی به راه افتاده است را پایانی نیست.
وقتی در سوئد به اسم آزادی بیان به مقدسات دینی صدها میلیون نفر بی‌احترامی می‌شود، قطعا در میان آنها هم افرادی به اسم آزادی بیان شروع به واکنش خواهند کرد.
برای مثال کارخانه‌ای در پاکستان شروع به ساخت سنگ توالت با طرح پرچم سوئد کرده است.
@kharmagaas
4.5K viewsedited  19:23
باز کردن / نظر دهید
2023-07-22 22:03:41
اینکه آذربایجان سر ایران است و سر هیچگاه از بدن جدا نمی‌شود کاملا درست است اما اینکه بگوییم شاه اسماعیل صفوی ایران را ایران کرد سخن نادرستی است.
درست است که شاه اسماعیل صفوی و برخی دیگر شاهان صفوی به ایران خدمت کردند، اما هزاران سال قبل از صفویان ایران وجود داشت. حتی برای فردوسی بزرگ که بزرگترین خادم تاریخ و فرهنگ این سرزمین است هم نباید گفت که فردوسی ایران را ایران کرد، چرا که بسیار قبل از آن برهه تاریخی ایرانی وجود داشت که فردوسی اساطیر و تاریخ آن را به حماسه یک ملت تبدیل کرد.
@kharmagaas
4.1K views19:03
باز کردن / نظر دهید
2023-07-22 15:05:40 فرهاد قنبری
بحران اتوریته

اگر بخواهیم یک خواستهٔ مهم از میان خواسته‌های معترضانی را که در سالهای اخیر به خیابان‌ها آمده بودند، رصد و شناسایی کنیم، همان اعتراض به نبود اتوریته و اقتدارِ قانون در جامعه بود.

جماعتی که در اعتراضات سال ۹۶ و ۹۸ شعار «رضاشاه روحت شاد» و «کشور که شاه نداره، حساب کتاب نداره»، سر می‌دادند، نه بی‌سواد بودند و نه تصوری از رضاشاه دموکرات داشتند، اغلب آنها رضاشاه را به‌مانند شاه‌ عباس اول و نادرشاه نمونهٔ شاه اساطیری و مقتدری می‌شناسند که نانوای کم‌فروش را در تنور می‌اندازد، مهندس سازندهٔ پل و خانواده‌اش را روز اول حرکت قطار زیر پل می‌نشاند، دست‌اندازهای خیابان را با غلتک زدن بر روی بدن پیمانکار صاف می‌کند و کم‌فروش و گران‌فروش را در همان محل کاسبی بالای دار می‌کشد.
این بخش از جامعه نه دنبال دموکراسی و مردم‌سالاری و نه آزادی‌های سیاسی بود. آنها یک خواستهٔ مهم را دنبال می‌کردند و آن «اتوریته و اقتدار» دستگاه سیاسی بود که بتواند گردن اختلاسگر و مفسد اقتصادی را به آنی بشکند، دست دزدان را از آرنج قطع کند، نانوا و بقال گران‌فروش و کم‌فروش را تأدیب کند و اجازهٔ سوء‌استفاده به هیچ دلال و کلاهبرداری را ندهد. (و به همین دلیل است که این طیف هنگامی که لات و قمه‌کش را آفتابه به گردن می‌اندازند و در خیابان می‌گردانند و یا رئیس پلیس می‌گوید «باید دست قمه کش را قبل از رسیدن من شکست» دلشان خنک می‌شود و نه تنها از این اقدامات بدشان نمی‌آید بلکه خواهان اِعمال این چنین روش‌هایی در حق اختلاسگران و مفسدان اقتصادی و مسئولان ناکارآمد نیز هستند)

قبلهٔ آمال اغلب این طیف نه نظام سیاسی مانند آلمان و فرانسه بلکه نظام سیاسی مانند عربستان است که گردن مفسد را با شمشیر می‌زند و دست دزدان را در همان محل دزدی قطع کرده و قاچاقچیان مواد مخدر را از هستی ساقط می‌کند.
این طیف که عموماً طبقات پایین جامعه را شامل می‌شود براساس درکی شهودی به این نتیجه رسیده‌است که مجلس و مراجعه به رأی مردم در خاورمیانه نه تنها به اقتدار قانون منجر نمی‌شود، بلکه در عمل زمینه‌های سوءاستفاده از قدرت و رانت‌خواری بیشتر را فراهم می‌کند. این طیف با دیکتاتوری و سلطنت و هر شکل حکومت مشکل خاصی ندارد و صرفاً خواستار نظام سیاسی‌ای است که قدرت کنترل قیمت کالاها و مقابله با زورگویان و قاچاقچیان و مفسدان و در یک کلمه توان اِعمال قدرت و اقتدار را داشته باشد.
@kharmagaas
3.8K views12:05
باز کردن / نظر دهید
2023-07-22 15:04:15 فرهاد قنبری
بحران اتوریته

غیاب اتوریته یا بحران اقتدار مسئله ای است که امروز به وضوح در جامعه ما قابل مشاهده است. در جامعه ما هر فردی در هر جایگاهی اعم از کارمند و مدیر دولتی، بازاری، پزشک، معلم، راننده تاکسی، پلیس، قاضی و.. هر گونه که دلشان بخواهد و بدون هیچگونه ترسی از قانون رفتار می کنند. کارمندی که باید به کار ارباب رجوع رسیدگی کند، ساعت ها با تلفنش بازی می کند. معلمی که باید تدریس کند، دانش آموزان را کتک می زند. پزشکی که به بیمار به چشم مشتری نگاه می کند و دستمزده اضافی طلب کرده و حاضر به پرداخت مالیات نیست. پلیسی که رشوه می خواهد. هنرمندی که متهم به تجاوز است و به جای ترس از مجازات، به ریش ملت می خندد. قاضی که متهم را مورد تمسخر قرار می دهد. بازاریی که جنس تقلبی را با قیمتی چند برابر ارزش واقعی به فروش می رساند. دلال دارو و خودرو و ارزی که دم دستگاه و حکومت خودش را دارد. راننده تاکسی که در هوای برفی و بارانی چند برابر کرایه اش را طلب می کند و..
در همه موارد یاد شده اگر اعتراضی بنماییم و یا تهدید به شکایتی داشته باشیم، بدون شک با پاسخ همراه با تمسخری به این مضمون که «برو هر غلطی میخای بکن» مواجه می شویم.

اما ریشه اصلی از بین رفتن اتوریته و اقتدار قانون در جامعه در چیست؟ و یا چه عواملی باعث شده است که کارمندان دولت و فعالین بخش خصوصی و دولتی به راحتی و بدون هیچ ترسی از مجازات به اقدامات خلاف قانون اقدام نمایند؟ چه چیزی باعث شده است که پزشک و وکیل و.. به راحتی از پرداخت مالیات طفره بروند یا در قبال خدمتی که انجام می دهند پول بیشتری طلب کنند؟ یا چه چیز باعث می شود معلم و استاد دانشگاه تدریس درستی انجام نداده و دانش آموزان و دانشجویان را تهدید به ندادن نمره و تنبیه بدنی نمایند و یا مامور قانون اقدام به اخذ رشوه نماید؟ چه چیزی باعث شده است که قانون اقتدار و برش خود را از دست بدهد و بسیاری بدون هیچ ترسی به شکستن آن اقدام نمایند؟

برای پاسخ به این سوالات فارغ از عوامل مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی باید دو عامل بسیار مهم را مد نظر قرار داد.

اولین مورد گسترش فساد و قانون شکنی در میان مدیران و مسئولان و وضع کنندگان و مجریان اصلی قانون است. مردم هر روزه در اخبار می بیینند و می شنوند که بردار رئیس جمهور، معاون رئیس قوه قضاییه، برادر معاون اول رئیس جمهور، داماد و دختر فلان وزیر، داماد مشاور امنیت ملی و نماینده مجلس و مدیر کل و رئیس ایران خودرو و رئیس سازمان تامین اجتماعی و قاضی و.. به جرم سوء استفاده از قدرت به دادگاه فراخوانده شده و محاکمه می شوند. طبیعی است که در جامعه ای که برادر و فرزند و نزدیکان بالاترین مقامات سیاسی و اجرایی کشور به دزدی و اختلاس و سوء استفاده از قدرت متهم هستند چگونه می توان از یک راننده تاکسی و معلم و کارمند و پزشک و وکیل و.. انتظار داشت که مجری و مطیع صریح قانون باشند؟ بدیهی است که چنین فردی در صورت اعتراض به عدم رعایت قانون پوزخندی زده با گفتن "مملکت بخور بخور شده اونوقت تو زورت به من رسیده" بی مسئولیتی و زیاده خواهی و کم کاری خود را توجیه خواهد کرد.

مسئله بعدی در از بین رفتن اتوریته و اقتدار در جامعه زیاد بودن عناوین مجرمانه در قوانین کشور است.
در اکثر کشورهای دنیا عناوین مجرمانه چیزی حدود نود تا صد مورد است، حال اینکه در ایران نزدیک به دو هزار عنوان مجرمانه وجود دارد. طبیعی است با بیست برابر بودن عناوین مجرمانه، مردم کشور نیز چیزی حدود بیست برابر مردم دنیا اقدام به قانون شکنی می کنند و همین امر خود به خود جایگاه و اقتدار خود را از دست می دهد.
در ایران از لباس پوشیدن و نوشاک و خوراک تا تماشای تلویزیون و.. عناوین مجرمانه خاص خود را دارند و احتمالا بسیاری از شهروندان یکبار هم که شده (به واسطه مواردی مانند داشتن ماهواره، پوشش و ظاهر، مصرف و نگه داری مشروبات الکلی، بیرون آوردن حیوان خانگی و امثالهم) مرتکب اعمال مجرمانه شده اند و یا همین نحوه حضور ما در شبکه های اجتماعی مانند توییتر و تلگرام و استفاده از پروکسی و فیلترشکن خود قانون شکنی و اقدام مجرمانه محسوب می شود. بدیهی است این میزان عناوین مجرمانه در طولانی مدت باعث مبتذل شدن قانون و از میان رفتن اقتدار نهادهای قانونگذار و مجری قانون شده و در پیش پا افتاده شدن قانون و قانون شکنی نقش پر رنگی ایفا می کند
@kharmagaas
3.5K views12:04
باز کردن / نظر دهید
2023-07-22 14:50:09 فرهاد قنبری:
"مداحان" میدان داران عرصه دین

مداحان از چهره های پرتکرار و همیشگی حاضر در تلویزیون و رادیو هستند و حضور برخی از آنها در طول یک سال تلویزیون از حضور تمام اهالی اندیشه و فلسفه و جامعه‌شناسی بیشتر است. عموم این مداحان با ریش‌های مشکی و بلند، موهای کوتاه کرده و پیراهن مشکی و چفیه سیاهی به گردن با سر و صورتی عرق کرده در وسط برنامه های مختلف تلویزیون حاضر شده و سعی در تحریک احساسات دینی و مذهبی مخاطبان دارند.

مداحی در سالهای اخیر به دستگاه عریض و طویلی تبدیل شده است. امروزه کلاس‌های مختلف آموزش مداحی (مانند کلاس فوتبال و..) از سنین کودکی و نوجوانی بر پا می شود و خانواده‌های بسیاری به امید مداح شدن، فرزندانشان را راهی این کلاس‌ها می‌کنند. در سالهای اخیر به ویژه در ایام محرم و رمضان به وفور مشاهده می کنیم که دو یا چندنفر با یک باند و بلندگویی در دست از این هیات به آن هیات و از این خانه به آن خانه خود را می رسانند و در ازاء چند دقیقه خواندن (به اصطلاح شور گرفتن و بالا و پایین پریدن) مبلغ خوبی دریافت می کنند.

در سالهای اخیر مداحان به باند پرقدرتی در عرصه سیاسی و اجتماعی نیز تبدیل شده‌اند. بسیاری از آنها به راحتی از تریبون‌هایی که در اختیارشان قرار دارد به هر کسی که دلشان بخواهد (با هر نوع ادبیاتی) حمله می کنند. به رئیس جمهور و وزا متلک های رکیک و جنسی می‌گویند، کاندیداهای انتخابات های مختلف را مشخص و تبلیغ می کنند، گاهی علیه امنیت و آرامش ملی حرکت کرده و به اختلافات مذهبی دامن می زنند و گاهی هم به تهدید این و آن می پردازند.

امروزه هر مداحی هیات و دسته خود را دارد و بسیاری از هیات های عزاداری در شهرهای مختلف نه به نام امام حسین و حضرت عباس و سایر شهدای کربلاء بلکه به نام فلان مداح شناخته می شوند.

بسیاری از این مداحان مانند سلیبریتی‌ها زندگی می کنند. اغلب آنها در فضای مجازی هزاران فالوئر دارند، فرزندانشان خود را آقا زاده خطاب می کنند. مدارس و کارگاههای آموزش مداحی خود را بر پا می کنند و هر ساله متدهای جدیدی از مداحی و نوحه خوانی را عرضه می کنند.‌

اما مسئله اصلی آنجاست که صداوسیما و سازمانهای فرهنگی تصور می‌کنند با میدان دادن بیشتر به مداحان در رشد فضای معنوی و دینی جامعه و جذب جوانان به دین تلاش می‌کنند اما نمی‌دانند که بسیاری از مداحان به علت عدم مطالعه و آگاهی صحیح نسبت به معارف دینی اغلب تصویری خشن و کاریکاتورگونی از مذهب و دین ارائه می دهند و با تقلیل دین داری به برخی رفتارهای احساسی در مسیر انحراف معنای دین و مذهب، قدم بر می دارند.


@kharmagaas
3.3K views11:50
باز کردن / نظر دهید
2023-07-22 14:28:44 فرهاد قنبری لاتِ الگو (سریال و سینما و اینستاگرام تا کف خیابان) لات و لوتی گری در ایران تاریخ دیرپایی دارد و از گروه "عیاران" که با لوتی گری از ثروتمندان به نفع فقرا دزدی می کرد تا طیب حاج رضایی و شعبان جعفری و هفت کچلون در عصر پهلوی دوم، الوات همیشه حضور…
3.4K views11:28
باز کردن / نظر دهید
2023-07-22 14:15:33 فرهاد قنبری
لاتِ الگو (سریال و سینما و اینستاگرام تا کف خیابان)

لات و لوتی گری در ایران تاریخ دیرپایی دارد و از گروه "عیاران" که با لوتی گری از ثروتمندان به نفع فقرا دزدی می کرد تا طیب حاج رضایی و شعبان جعفری و هفت کچلون در عصر پهلوی دوم، الوات همیشه حضور پررنگی در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور داشته است.
در تاریخ ایران لوتی‌گری و الواتی با برخی قواعد و اصول نانوشته همراه بوده است. اصولی که باعث می‌شد بسیاری از آنها، فتوت و جوانمردی، دفاع از مظلوم، عدم مزاحمت برای زنان و امثالهم را خطوط قرمز خود قلمداد نمایند.
قبل از انقلاب سال پنجاه و هفت، قهرمانان گیشه های سینمای کشور را عمدتا لوتی‌های بامرام و جوانمردی تشکیل می‌دادند که در حین عرق خوری و دعواهای مدام، رسم و اصول مردانگی را زیر پا نمی‌گذاشتند. قهرمانان این فیلم‌ها در عین جسوری و بی بابکی خطوط قرمزی مانند رفاقت، ناموس و دفاع از مظلوم را در هر شرایطی رعایت می کردند و اصول عیاری، جوانمردی را زنده نگه می داشتند.

اما لات امروزی هم (به مانند بسیاری از اقشار جامعه) در مقایسه با تاریخ زیسته لاتی و لوتی‌گری در ایران دچار تغییرات فاحشی شده است. لات امروزی صبح تا شب در صفحات اینستاگرامی پلاس است، با اداها و ادبیات و ظاهر مشمئز کننده دنبال جذب فالوئر است و برای شهرت و خودنمایی هیچ مرزی نمی شناسد. بسیاری از الوات امروزی که در صفحات مجازی به شهرت فراوانی هم رسیده اند و به نوعی به عنوان الگوی بخش مهمی از دانش آموزان و نوجوانان تبدیل شده اند، تفاوت رفتاری و عملی قابل مشاهده و ملموسی با مفهوم لات در تاریخ ایران دارد، لات امروزی بر خلاف لوتی‌های این سرزمین، ضعیف کش است و به هیچ معیار و اصول اخلاقی پایبند نیست. لات امروزی عربده کش، بد دهن و بی رحم و بی‌حیاست. لات امروزی از ریشه های هویتی لوتی ایرانی بریده و بیشتر از آنکه روحیه داش مشتی گرانه داشته باشد بزهکار، آشوبگر و مخل امنیت اجتماعی است.
لات امروزی دیگر آن کلاه مخملی دستمال به دست با کفش‌های پاشنه بلند نیست، بلکه هیکل بدقواره و نتراشیده‌ای است که عموم وقت خود را در باشگاههای بدن سازی برای کلفت کردن بازو و مدل عجیب پوشش و ریش و موی سپری می کند و یا به صورت جوانی با شلوار افتاده و پاره پاره است که در پارک‌ها و فضاهای عمومی کلمات بی‌معنی (را به اسم ترانه اعتراضی و رَپ) زمزمه می‌کند و مشغول بار زدن حشیش و گل و علف است.

«گفتمان لات امروزی» به عنوان گفتمان رسمی مهمی از جوانان و نوجوانان تبدیل شده است و دختران و پسران بسیاری از این افراد الگو برداری می کنند.‌ اگر سینمای لوتی‌منش ایران از الوات دهه چهل و پنجاه شمسی الگو می گرفت، لات امروز ایران هم بسیار شبیه ستاره های سینمای امروز کشور است و این سبک زیست را با قدرت اشاعه و گسترش می دهد.
@kharmagaas
3.9K views11:15
باز کردن / نظر دهید