Get Mystery Box with random crypto!

فرهاد قنبری پیوند «میل» و «قانون» ژاک لاکان متفکر فرانسوی م | خرمگس

فرهاد قنبری
پیوند «میل» و «قانون»

ژاک لاکان متفکر فرانسوی معتقد بود که پیوند محکمی میان میل و قانون وجود دارد و قانون را عامل شکل دهی و هدایت امیال می دانست.

این گزارهٔ لاکانی وضعیت خوبی برای شرح جامعهٔ امروز ایران به دست می‌دهد. تصور کنیم وارد ساختمان پرزرق‌وبرق بزرگی با لذایذ و نعمت‌های فراوان شده‌ایم و در استفاده از همه‌چیز هم آزاد هستیم و می‌توانیم اسب میل و نیازمان را هرجور که دوست داریم بتازانیم اما در همین لحظه صاحبخانه در جایگاه «ارباب و قانونگذار» وارد می‌شود و می‌گوید: «شما در استفاده از همهٔ لذایذ و همه چیز این خانه آزاد هستید، الا فلان نوشیدنی یا ورود به فلان اتاق»
وضع و اعلام قانون منع استفاده از فلان نوشیدنی یا منع ورود به فلان اتاق باعث می‌شود که ما به آنی تمام لذت‌های دیگر را به فراموشی سپرده و در خیال و رویای خود چگونگی دور زدن «قانون صاحبخانه» و ورود به اتاق ممنوعه و چشیدن نوشیدنی ممنوعه را مرور کنیم.

این مسئله همان پیوند «قانون و میل» مورد اشاره لاکان است.
در واقع «میل» بیشتر از آنکه خواهش و گرایش و خواست فردی باشد، فرآورده‌ای اجتماعی است (زمانی که شخصی آب می خورد، میل ما هم همان را طلب می کند یا از میل و اشتهای به غذای یک فرد، مایی هم که کاملا سیر بودیم دچار احساس گرسنگی می شویم و..)

بر اساس همین الگو باید گفت که امیال مردمِ جوامع مختلف با توجه به محدودیت و ممنوعیت‌هایی قانونی که در جوامعشان وجود دارد، صورتهای گوناگونی به خود می گیرد و «میل» مردمان هر جامعه با توجه به قوانین آن جامعه شکل می گیرد. و به همین دلیل در هر جامعه‌ای که ممنوعیات مربوط به حوزهٔ «امیال و غرایز» بیشتر است، نگاه مردم آن جامعه به امیال نیز شکل متفاوتی به خود می‌گیرد.
(به زبان رولان بارت، به محض این‌که قوانین یک رژیم غذایی را پذیرفتی، حتی اگر یک رژیم "کم چربی" یا "بدون قند" ساده هم باشد، از آن‌جا که این قوانین مطلق است پیوسته دلت می‌خواد آن‌ها را زیر پا بگذاری)

با این چارچوب نظری باید به تفاوتهای بنیادی جامعه‌ای مانند جامعهٔ امروز ایران که در آن محدودیت‌های زیادی برای برآوردن «امیال» وجود دارد را با جوامع غربی که محدودیت خاصی برای ارضاء امیال وجود ندارد مقایسه کرد. در جامعهٔ ما قانون دخالت زیادی در حوزهٔ امیال داشته و میدان جولان دادن به بسیاری از لذائذ و غرایز را محدود کرده‌است. [برخلاف جوامع غربی که قانون تا آنجا که ممکن بوده پای خود را از حوزهٔ امیال بیرون کشیده و پیوند خود با امیال را گسسته است]
در جامعهٔ ما به همان میزان که ارضاء امیال از طریق وضع قانون منع شده‌است، به همان میزان جامع ولع و تشنگی رفع آن امیال را دارد. فرقی نمی کند که در ایران اگر بیشتر از همه مشروب الکی مصرف شود یا افراد بیشتر از همه جای دنیا به غرایز جنسی خود اهمیت دهند، در اینجا به دلیل پیوند میان «میل» و «قانون» همیشه بیشترین تشنگی نسبت به برآوردن امیال مشاهده خواهد شد. [برای مثال ولع آرایش زیاد و جراحی‌های پلاستیک به علت محدودیت و منع قانونی برای نوع پوشش، ولع مصرف مشروبات الکلی و بد مستی به علت منع قانونی مصرف الکل، ولع برقراری رابطه جنسی با افراد متعدد و امثالهم هیچگاه کاهش نخواهد یافت] چرا که ممنوعیت قانون بر امیال باعث شده‌است، جامعهٔ همیشه در حالت تشنهٔ امیالِ ارضاء‌نشده باقی بماند.

مسئلهٔ مهم دیگری که لاکان به آن اشاره می‌کند ارضاء نشدن میل و تغییر جهت آن از میلی به میلی دیگر است.
در اینجا هم نکته ای که باید به خاطر داشت این است که «منع ارضاء میل» موجب «دوام میل» می‌شود و رویای دست‌یابی به آن را زنده نگه می‌دارد‌. به‌عنوان مثال اگر در جامعه‌ای منع قانونی برقراری روابط آزاد زن و مرد وجود داشته باشد، فردی اگر هر شبانه‌روز هم یک بار شریک جنسی خود را عوض کند، باز هم میل او ارضاء نمی‌شود [چرا که هنوز ارتباط آن میل با قانون وجود دارد و جابه‌جایی میل رخ نداده است] اما در جامعه‌ای که منع و محدودیت قانونی برای برقراری روابط متعدد و متنوع وجود ندارد، بسیاری از افراد پس از مدت کوتاهی به عدم امکان ارضاء امیال از طریق روابط متعدد پی می‌برند و به اصطلاح با گفتن: «این همون نبود که می‌خواستم» میل خود را در چیزها و روش‌های ارتباطی دیگری جستجو می‌کنند و یا اینکه با مسئلهٔ عدم امکان ارضاء امیال کنار آمده و زندگی عادی خود را پی می‌گیرند و میل را با چیزهای دیگری جایگزین می‌نمایند.

نوع رفتار بسیاری از ما ایرانیان چه در شبکه‌های اجتماعی، چه در کنش های سیاسی، چه در شعارهای دانش آموزی و دانشجویی، چه در حوزهٔ روابط فردی و چه در سفر یا مهاجرت به خارج از کشور، چه در پوشش و آرایش ظاهری و نوع نگاه به نوشیدنی‌های الکی و شکل رابطهٔ عاطفی و در کل در تمام لذایذی که در ایران در حوزهٔ پیوند میان «میل و قانون» بوده است، به وضوح قابل مشاهده است.
@kharmagaas