#مناجات مناجات خداوندا من از این بازی بازار میترسم از این مکر و فریب و حیله و رفتار میترسم نمیترسم از آن دشمن که باشد روبروی من من از این مردم جاهل ولی بسیار میترسم در این دنیا که از هر گوشه اش ظلم و ستم خیزد من از تن دادن خلقی بر این کردار میترسم رفیقان را وفایی نیست ، خداوندا در این عالم ندارم ترسی از دشمن زمکرِ یار میترسم بسویم در گشودی و مرا مهمان خود کردی نبخشائی اگر جرمم ، خدا از نار می ترسم به من گفتی مشو تابع تو از نفس و هوی هرگز شدم من تابع نفسم ولی زین کار میترسم عطا کردی جفا دیدی زمن بس جرمها دیدی ببخشا یارب از رحمت زخود صد بار میترسم نمک خوردم شکستم ، من ز غفلتها نمکدان را منم یارب( صفا ) زان لحظهٔ دیدار میترسم شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی 1.3K views19:42