Get Mystery Box with random crypto!

چهلم مادر دلم میخواد گل رویت ببینم سرصب تا پسین پیشت بشینم ز | ختم وترحیم خوانی مجمع الذاکرین

چهلم مادر


دلم میخواد گل رویت ببینم
سرصب تا پسین پیشت بشینم
زحسرات از جدایی ها بگوییم
دوباره در گلستون گل بچینم

تبم میسوزونه دل توی سینه
بیابرگرد ک ارزوم همینه


چهل روزه دلم هوای تو داره
چهل روزه دلم شادی نداره
چهل روزه  وچهل رو گریه کردم
خونه عطر محبتهای تو داره

چهل روزه ک چیش درراه دارم
چهل روزه ک دایم بی قرارم
ب جای خالیت گل مینهم باز
بروی عکس تو سر میگذارم

چهل روزه دعایم بوده مادر
چهل روزه دوچشمم بوده بردر


چهل روزه ک من مادر ندارم
چهل روزه ک تاج سرندارم
دوای دردبی درمون کجا رفت
چهل روزه درو گوهر ندارم

چهل روزه چهل سال ازم  گذشته
بروی قلبمون مادر نوشته

چهل روزه سیاه روزگارم
چهل روزه گواه پروردگارم
نمیتونم بمونم بعد تومن
دل مو میل برشادی نداره

چهل روزه ک سرگرودنم ای وای
تو چون لیلی منم مجنونم ای وای


چهل روزه ک داغت کرده پیرم
چهل روزه ک بهجرونت اسیرم
چطو اومد دلت ترکم کنی تو
چهل روزه دلم میخواد  بمیرم


بجونم ریشه کرده ناله ی غم
چ سازم ک شده عمرت اقد کم


برای تو چهل روزه میبارم
بیاد مصیتهای بیشمار م
اگ یادم کنی دل میشه اباد
تو این چهل روزه ابادی ندارم

چهل روزه مرا مادر بسر نیست
مرا جزمادرم گو مرهمم کیست
محبتهای تو ابری پر از اب
تو نوری باوفا نمرت دهم بیست


چهل روزه که من مادر ندارم
چهل روزه که تاج سر
چهل روزه شده کارم بهانه
چرا مادرم نمیایی به خانه
خدا داند(مادر) که دلم اتش گرفته
از ان روزی که تاج سرم رفت.. (مادر..)بگو به من کجایی جون مادر؟ (مادر..)چرا از من جدایی جون مادر؟ زدلم رفته دیگه صبرو قرارم مادر به درد بچه ات  دوایی جون مادر (مادر..)خدا خواسته که  من دور از تو باشم؟ همیشه مایل روی تو باشم؟ خداداغی کرده نصیبم که مادر از پس روی تو باشم


چهل روزه ک رفتی ازبر من
بیا رحمی بکن ب چشم تر من
دلت اومد مرا بیمار سازی
بیا ازروی محبت مادر من

چهل روزه شدم مایل برویت
بشینم باز پای گفتگویت
بزارم سر بشونه ی مهربانت
بخوابم تابد من روبرویت


بدنبالت میایم تا دل شب
شده نوم قشنگت ذکر این لب
نویسم بردل پردرد خستم
نمیابم تو را غم شد لبا لب


گلی بودی ب پای گلعزارم
شدی پر پر نمیدونی چه زارم
تو ک هرشو بمو سر میزدی سر
گرفتی ازلبم خنده ندارم


تو از من دوریومن دورم  از گل
تو راحت گشتی ورنجورم از گل
ترنم ازتو بود عطر بهاری
جداگشتن زتو مجبورم از گل 


چهل روز ک بردی از سرم هوش
نمیتونم کنم یادت فراموش
چهل روزه ک اهم سینه سوزه
چهل روزه مراکردی سیه پوش


پرپرواز من بستی ورفتی
درامید را بستی ورفتی
امیدم بود ک ابادی ببینم
در ابادی رابستی ورفتی


شبم با نوررویت روز میشه
برایم  دلخوشیت هروز میشه
بسر میشد غم چن ساله ی مو
تورفتی زندگیم  پرسوز میشه


بپایم ریختی سرمایه ات را
گرفتی از سر موسایه ات را
نمیتونم فراموشت کنم من