اسماء خواجه‌زاده

2022-01-16 18:47:44 يتغيَّرُ _ حينَ أُحِبُّكِ _ شكلُ الكرة الأرضيَّهْ
تتلاقى طُرق العالم فوق يديْكِ وفوقَ يَدَيَّهْ
يتغيَّرُ ترتيبُ الأفلاكْ
تتكاثرُ في البحر الأسماكْ
ويسافرُ قَمَرٌ في دورتي الدَمَوِيَّهْ...
::
_ آن‌گاه که دوستت می‌دارم _ کره‌ی زمین شکل می‌بازد
جاده‌های جهان بر فراز دستان من و تو به یکدیگر می‌رسند
نظم افلاک دگرگون می‌شود
ماهیان در دریا افزون می‌گردند
و ماه در گردشِ خونِ من سفر می‌کند...

_ #نزار_قباني
#اسماء_خواجه_زاده _

@khatooon40 باز کردن / نظر دهید

2022-01-05 20:57:01 اللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ وَ زِدْ وَ بَارِكْ عَلَى السَّيِّدَةِ الْمَجْهُولَةِ قَدْراً وَ الْمَخْفِيَّةِ قَبْراً الْمَدْفُونَةِ سِرّاً وَ الْمَغْصُوبَةِ جَهْراً سَيِّدَةِ النِّسَاءِ الْإِنْسِيَّةِ الْحَوْرَاءِ أُمِّ الْأَئِمَّةِ فَاطِمَةَ التَّقِيَّةِ النَّقِيَّةِ الزَّهْرَاءِ عَلَيْهَا السَّلَامُ...

عظم الله أجورنا وأجوركم بشهادة الصديقة الزهراء علیهاالسلام

@khatooon40 باز کردن / نظر دهید

2022-01-02 21:23:40 ‏أحضنيني، تعبت مني...
::
خسته از خویشم، در آغوشم بگیر...

# مظفر_النواب
#اسماء_خواجه_زاده _

@khatooon40 باز کردن / نظر دهید

2022-01-01 14:11:55 عيناك بيتي عندما
ضاقت بنا الدنيا...
::
آن‌گاه که درهای دنیا به روی ما بسته می‌شود
چشم‌های تو خانه‌ی من است...

_ #فاروق_جويدة
#اسماء_خواجه_زاده _

@khatooon40 باز کردن / نظر دهید

2021-12-23 19:50:33 ثيابك في البيت
تبكي عليك
ترى في الثياب
يعيش الحنين؟...
::
در خانه
پیراهنت برای تو می‌گرید
در لباس مگر
دلتنگی خانه می‌کند؟!...

#فاروق_جويدة
_ #اسماء_خواجه_زاده _

@khatooon40 باز کردن / نظر دهید

2021-12-13 17:44:18 ‍ يا عاشقة الورد/ ای عاشق گل
زكي ناصف
::
يا عاشقة الورد ان كنت على وعدي
فحبيبك منتظر يا عاشقة الورد
حيران أينتظر؟ والقلب به ضجر
ما التلة ما القمر ما النشوه ما السهر؟
ان عدتي الى القلق هائمة في الافق
سابحة في الشفق فهيامك لن يجدي
يا عاشقة الورد ان كنت على وعدي
فحبيبك منتظر يا عاشقة الورد
نجم في الافق بدى فرحا يشدو رغدا
اليوم وليس غدا فليصدق من وعد
ياملهمة النجوى لا تنفعك الشكوى
فحبيبك لا يهوى الا ورد الخــــــد
يا عاشقة الورد ان كنت على وعدي
فحبيبك منتظر يا عاشقة الورد
::

ای عاشق گل، اگر [هنوز هم] بر سر قرارت با من هستی
معشوق تو نیز منتظر است، ای عاشق گل

سردر گم است یا منتظر می‌ماند؟ قلبش به ستوه آمده
بلندی چیست؟ ماه چیست؟ وجد و شب‌بیداری چیست؟
اگر تو باز هم نگران شوی، در افق سرگردان شوی
در گرگ و میش هم که شنا کنی، سرگردانی‌ات فرو نمی‌نشیند

ای عاشق گل، اگر [هنوز هم] بر سر قرارت با من هستی
معشوق تو نیز منتظر است، ای عاشق گل

ستاره‌ای در افق، با شادی و آسایش شروع به آوازخواندن
همین امروز و نه فردا، آنکه وعده داده باید وفا کند
ای الهام‌پذیر از رازها، گله‌گذاری به تو سودی نمی‌رساند
معشوقت نیز جز به آن گُلی که برگونه شکفته عشق نمی‌ورزد

ای عاشق گل، اگر [هنوز هم] بر سر قرارت با من هستی
معشوق تو نیز منتظر است، ای عاشق گل
(ترجمه‌: مهدی فهیمی)

@khatooon40 باز کردن / نظر دهید

2021-12-02 12:19:17 ‏ثم أمضي عنك كالطيرِ الغريبِ...
::
و سپس از کنارت می‌گذرم
چون پرنده‌ای غریب...

_ #إبراهيم_ناجي
#اسماء_خواجه_زاده _

@khatooon40 باز کردن / نظر دهید

2021-11-15 20:31:33 تضحكين
فينبت في صدري قلب آخر
خالٍ من كل شيء...
أعني كل شيء حرفياً
إلاّك!...
‏::
می‌خندی
و در سینه‌ام قلبِ دیگری می‌روید
تهی از همه‌چیز
جملگی همه‌چیز؛
جز تو!...

_ #زكي_العلي
#اسماء_خواجه_زاده _

@khatooon40 باز کردن / نظر دهید

2021-11-12 20:03:39 وحين يأتي الصيف يا حبيبتي
أسبح كالأسماك في بحيرتَي عينيك...
::
محبوبِ من!
و تابستان که فرارسد
همچون ماهیان در دریاچه‌های چشمانت شنا می‌کنم...

_ #نزار_قباني
#اسماء_خواجه_زاده _

@khatooon40 باز کردن / نظر دهید

2021-11-10 18:23:07 أغارُ عليكِ من الطفل الذي كُنتِ ستلدينه لي.
من شُعوري بالنقص أمامكِ.
من حُبّكِ لي.
من فنائيَ فيكِ.
من صوتكِ من نومكِ من وضع يدكِ في يدي.
من لفظ اسمكِ...
من جهل الآخرين أنّي أحبّكِ، من معرفة الآخرين أنّي أُحبّكِ،
من جهل الآخرين أنّي أغار عليكِ،
من معرفة الآخرين أنّي أغار عليكِ.
أغار عليكِ لأنّك تقرأينني وأنا أريد أن تحفظيني.
لأنّ حُبّي يخنقكِ.
لأنّي أمدحكِ فأخاف أنْ تسمعي في مديحي أصواتَ آخرين.
أغار عليكِ من الأشياء التي يكبر فرحكِ بها لأنّكِ تُحبّينني.
من نبوغ جسدكِ.
من انتظار النهار لكِ، ومن انتظاركِ اللّيل.
من الكُتب والهدايا ومن لسانكِ في فمي.
من الموت...
::
بر تو رشک می‌برم؛
از کودکی که قرار است برایم به دنیا بیاوری
از حسِ حقارت برابرِ تو
از دلباختگی‌ام نسبت به تو
از فناشدنم در تو
از صدایت، خوابیدنت، دست در دستم نهادنت
از تلفظ اسمت...
از این‌که دیگران نمی‌دانند دوستت دارم، از این‌که دیگران می‌دانند دوستت دارم...
از این‌که دیگران نمی‌دانند بر تو رشک می‌برم، از این‌که دیگران می‌دانند بر تو رشک می‌برم...
بر تو رشک می‌برم؛
چون تو مرا می‌خوانی و من می‌خواهم نگهم داری
چون عشق من تو را خفه می‌کند
چون تو را می‌ستایم و می‌ترسم در ستایش من صدای دیگران را بشنوی
بر تو رشک می‌برم؛
از هرآنچه بر شادی‌ات می‌افزاید چون مرا دوست داری
از نبوغِ تنت
از چشم‌انتظاری روز برای تو، و چشم‌انتظاری تو برای شب
از کتاب‌ها و هدیه‌ها، از زبانت در دهانم
و از مرگ...

_ #أنسي_الحاج
#اسماء_خواجه_زاده _

@khatooon40 باز کردن / نظر دهید