تغییر و تحولات اجتماعی در ایران پس از انقلاب، سبب شده است برخی | خرد منتقد
تغییر و تحولات اجتماعی در ایران پس از انقلاب، سبب شده است برخی قوانینی که در ابتدا از سوی جامعه پذیرفتنی مینمود و از این رو نسبت به آن تمکین میکرد، اکنون با شروط پنجگانه با تعارض و چالش مواجه گردد. و از آنجایی که نظام حقوقی مستقر، انعطاف لازم را در قبض و بسط قانونگزاری ندارد و به نگرش اجتماعی بیتوجه است، هر چالشی اجتماعی و معرفتی را که در برابر قانون ایجاد میشود، به یک نزاع و ستیز سیاسی تبدیل میکند. به سخن دیگر، حجاب که یک امر فرهنگی است، به رویدادی سیاسی تغییر وضعیت میدهد.. این تغییر وضعیت، تماما ناشی از فهم نادرست حاکمان از حکمرانی است. نظام حقوقی، نمیتواند یک طرفه و علیرغم مخالفت اجتماعی به تصویب قانون و یا به تداوم اجرای یک قانون ادامه دهد. موج بزرگ تغییر و تحولات اجتماعی، بسیار پرقدرت تر از آن است که بتوان به نحو موثر و طولانی مدت در برابر آن ایستاد.
اصلاح نظام حقوقی و سیاسی، تدبیری است برای آرامش اجتماعی و کاهش منازعات و تخاصماتی که میتواند ویرانگر و مخرب باشد. رضایت و تمکین در برابر قانون، نیازمند پذیرش اجتماعی است. پذیرش اجتماعی، محصول و نتیجهی نگرش اجتماعی نسبت به قانون است. اکنون نگرش اجتماعی (در میان اکثریت شهروندان)، نسبت به قانون حجاب، منفی شدهاست، قانون حجاب را نه یک قانون لازمالاتباع که آن را اجبار حکومتی میبیند. از این رو، از آن به عنوان "حجاب اجباری" یاد میکند. اما این که چرا نگرش اجتماعی دچار تغییر و تحول شده، پروندهای مفصل است که محتاج واکاوی پژوهشی گسترده است.
نگرش اجتماعی، حجاب را مسئلهای شخصی و خصوصی میداند و از این رو معتقد است دولت حق ورود و قانونگذاری در حوزهی شخصی افراد را ندارد. و اما در مقابل، موافقان حجاب اجباری، حجاب را نه امر شخصی که موضوعی اجتماعی تلقی میکنند.
در نوشتهی بعد، این پرسش مورد مداقه قرار میگیرد که:
آیا حجاب، امری شخصی و یا موضوعی اجتماعی است؟ و این پرسش که آیا صرف اجتماعی بودن یک موضوعی، به نحو بدیهی و طبیعی، دست دولت را در حکم راندن در آن موضوع و قانونگزاری باز میکند؟