دریچهٔ اول، حکم روزَن را دارد نسبت به هرات که البته خیلی بحث ج | خردسرای فردوسی
دریچهٔ اول، حکم روزَن را دارد نسبت به هرات که البته خیلی بحث جالبی ست. از زاویه دیگر مقایسه تطبیقی سلطان محمود غزنوی و امیر تیمور گورکانی، دو شخصیت، در دوران های مختلف و مقایسه بین اینها، مشابهتها، تفاوتها، برای اهل تاریخ، و تاریخ تطبیقیمان یکی از مباحث اصلی در تاریخ است که خوشبختانه جناب دکتر آرزو در کتاب خویش آوردند، منتهی در دریچه اول هرات را فقط از یک روزنه کوچک، منتهی هرچه به جلوتر میرویم آن دریچه دومِّش در حکم همان آغ شه" است که عرض کردم و دریچهِ سوم در حد دریچه است، دریچه چهارم " درب" است و دریچه پنجم مولانا عبدالرحمن جامی شبیه " دروازه" است، چون دقیقا هرات است و "سَبک هندی" که بنیادش در هرات است. دریچه اول، دوشخصیت متفاوت، آنها چه کردند، چه نوع برخوردی کردند، و البته بنظر میرسد جناب دکتر آرزو دلبستگی شان به تیموریان یک مقداری بیشتر است و طبیعی هم هست، چون در دوره تیموریان، مخصوصا شاهرخ است که هرات یکی از بزرگترین و با شکوه ترین حداقل شهرهای مشرق قلمروی دنیای اسلام تلقی میشود، ولی آنانی که اهل غزنه هستند ممکن است یک مقدار نگاه شان با این قضیه متفاوت تر باشد. مغول واقعا صاعقه بود و چقدر مشکلات به بار آورد، منتهی میدانید بعدِ این صاعقه ازبین رفت، چون دوران کُشت و کُشتار دوران کوتاهیست، هرکس میخواهد حکومت کند چاره ای جز سازندگی ندارد، حتی مغولها. مغول با همه ویرانگری وقتی میخواهد حکومت کند باید " سازندگی" داشته باشد، چون برمردم فقیر و رنجور، حکومت، افتخاری نیست، مردم باید چیزی داشته باشند که به حکومت بِدهند، بنابراین چارهای جز سازندگی ندارند، البته رصدخانه مراغه، شَنب غازان و رَبع رشیدی را ساختند، واقعا شیوه های آموزشی آن با شیوههای امروزین دانشگاههای اروپایی برابری میکند. منتهی جناب دکتر آرزو در مقایسهشان برتری را به تیموریان دادند، حق هم دارند، چون تیموریان ، مخصوصا #شاهرخ و همسرش #گوهرشاد_آغا که یک دریچه به آن اختصاص یافته، شخصیتهای فرهنگی بودند. ما سلطان و شاه فرهنگی معمولا کم داریم، ولی اینان کارهایی کردند، نه تنها خودشان، که زمینه را برای ظهور و بروز شیخ احرارها، امیر علیشیر نواییها، مولانا جامیها باز کردند. و یک انتقاد، با اجازه : در دریچه دوم صفحه ۴۷ فرمودید، عطارنیشابوری، خواجه نصیرالدین طوسی، خاندان جوینی، اوحدی کرمانی، در ردیف شخصیتهای افغانستان بودهاند، البته اگر به تاریخ مشترک که مدنظر بوده فرق نمیکند، حتی مولانا، حافظ هم افغانستانیست......!! مدنیت باشکوه تیموریان هرات، برفضای پر از تعصب و تنگ نظری صفویان هیچ جای پویایی نگذاشت. هراتی که باشکوهترین شهرهای ایران بود، بعد از تیموریان از فروغ و شکوهش کاسته میشود، ولی یک نکته هست که گفته شده آن شکوه تمام شده ...! نه، تمام نشده، اگر تمام میشد، امثال دکتر آریانفر و جناب آرزو را نداشتیم، مدنیّت هرات تمام نشده، باشکوه هم هست، نمونهاش حضرتعالی، جناب دکتر آرزو که افتخار همه ماهستید. دریچه سوم؛ به نقش بانوان کمتر اشاره میشود، اینجا، شخصیت گوهرشاد وقتی میگوییم، مسجد گوهرشاد، درحالیکه مسجد گوهرشاد یک نمونه کوچکی است. شخصیتهای فرهنگی که ظهور میکنند، نتیجه رفتارهای اینهاست و این یک نوآوری زیبا و جالبی ست که البته یک بُعدی هم نیست که فقط از گوهرشادخاتون تعریف کنند یک شخصیت فرهیخته و بانوی فرهنگی، ضمن اینکه از این شخصیت و جایگاه شان تعریف می کنند، امّا، جایِ جای هم مورد نقد قرار میگیرد.
این خانم با همهٔ خدمات فرهنگیاش، اشتباه تیمور را در بحث جانشینی تکرار میکند و شاید یکی از دلایل سقوط زودهنگام تیموریان، همین کار #گوهرشاد_آغا باشد، آقای دکتر آرزو به خوبی به این قضیه پرداختهاند و من واقعا لذت بُردم. مخصوصا دو دریچه دیگر در حوزه شعر و ادبیات و عرفان است که اینها باخود هرات ارتباط مستقیمی دارد. وقتی شنیدم که آقای دکتر میخواهند بروند خیلی غُصَّه خوردم، ماهم مثل شما در سختیها زندگی میکنیم، برایتان آرزوی تندرستی میکنیم.