[ خدا ]

2022-05-15 16:58:27 داستان خواندنی!!!

انسان سرمایه داری در شهری زندگی میکرد اما به هیچ کسی ریالی کمک نمیکرد فرزندی هم نداشت وتنها با همسرش زندگی میکرد در عوض قصابی در آن شهر به نیازمندان گوشت رایگان میداد روز به روز نفرت مردم از این شخص سرمایه دار بیشتر میشد مردم هر چه اورا نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخای در جواب میگف نیاز شما ربطی به من نداره بروید از قصاب بگیرید تااینکه او مریض شد احدی به عیادت او نرفت این شخص در نهایت تنهایی جان داد هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود همسرش به تنهایی او را دفن کرد اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد اوگفت کسی که پول گوشت رامیداد دیروز از دنیا رفت!!

زودقضاوت نکنیم

@Khoda باز کردن / نظر دهید

2022-05-15 16:58:24 @Khoda باز کردن / نظر دهید

2022-05-15 16:57:41 @Khoda باز کردن / نظر دهید

2022-05-15 16:11:58 ‏حالمون مثل اون وقتایی که حمیده خیرآبادی تو فیلما میگفت: وااااای مادر دلم مثه سیر و سرکه داره میجوشه
@khoda باز کردن / نظر دهید

2022-05-15 15:08:00
همیشه شکرگزار باش، رضایت مندی،آهنربایی قانون جذب کائنات، آرزوهایتان را قوی می کند

وقتی تمام راه ها بسته است شکرگزاری کن وقتی دیدی رویاهایت محقق نمی شود وقتی درها قفل بود و به نظر هرگز باز نمی شد
فقط با لبخند بگو؛
خدایا شکرت که از درهای بسته برای من راهی پیدا خواهی کرد...
خدایا سپاسگزارم که و وقتی راهی نمی بینم برای من راه می گشایی

خدایا شکرت
همیشه که نباید گله کرد یه بار هم از ته دلت بگو خدایا شکرت که هستی و برایمان خدایی میکنی
شکرت به خاطر سلامتی و آرامش
شکرت برای هر نفسی که می کشیم شکرت بابت همه چیز
خدایا بهترین نعمتی که به من دادی ای خودت هستی به اندازه خودت بی نهایت شکر...


خــــداوندا سپــاس سپـاس سپـــاس باز کردن / نظر دهید

2022-05-15 15:07:18 نفهمیدم چه شد. چای‌هایمان سردتر شد یا دهانمان آستردار که نعلبکی از زندگیمان حذف شد

@khoda باز کردن / نظر دهید

2022-05-15 14:01:59 قول فقط سه حرف نیست
یا یک کلمه ای که از دهانت بیاید بیرون و بعد زیرش بزنی...
قول که میدهی؛
یکی رویش حساب باز میکند،
یکی آینده اش را با آن قول توی ذهنش مجسم میکند،
یکی آرزویش میشود همیشه ماندنت پایِ همان قول...
دوستت دارم را شاید بشود پس گرفت یک جوری که آب از آب تکان نخورد،
دلتنگی را شاید بشود نادیده گرفت،
هنوز مردن برای چشم هایِ کسی هم شاید انکار کردنی باشد؛
قول ولی پس گرفتنی نیست،
انکار کردنی نیست،
نادیده گرفتنی هم...
قول ها میمانند؛
حتی وقتی زیر پا تکه تکه شده باشند هم میمانند،
میمانند و ریشه ی اعتماد را تویِ تنت میخشکانند
قول ها میمانند و باورت را به هر سه حرفی از بین میبرد؛
حالا آن سه حرفی
میخواهد خودِ "قول" باشد
یا حتی از آن مهم تر
"عشق"...
#فاطمه_جوادی
@khoda باز کردن / نظر دهید

2022-05-15 11:38:15 به غم باغبانی فکر میکنم
که با اندوه بر سر باغچه ی کوچکش نشسته است
و نمیداند چگونه به گل هایش
از آمدن پاییز بگوید که آن ها نمیرند...
این غم را منی که
روزی
به دلم فهمانده ام تو دیگر نیستی خوب میدانم...

سحر رستگار
@khoda باز کردن / نظر دهید

2022-05-15 11:34:18 از تو نوشتن را بلدم
شعر و غزل نوشتن را بلدم
خط به خط تو را خواندم و نوشتم
به یکباره تو را نقش بستن بلدم
از تو شعر به شعر یاد کردم
کنج دل را به تو تاختن بلدم
بوسه ز لب های تو چیدن بلدم
کار من این ست که‌ تو را بلدم

#مهدی_رستم_زاده

@khoda باز کردن / نظر دهید