نگاهش را از من دزدید و نگاهی به دور دست ها انداخت و گفت: هر رو | خودینگی
نگاهش را از من دزدید و نگاهی به دور دست ها انداخت و گفت: هر روز که بیدار میشم حالم بهتره! خندیدم. میدانستم که از آن آدم های همیشه شاد احمق نیست. قهوه را که سر میکشیدم گفتم: فکر نمیکردم از اون آدمای مثبت نگر همیشه شنگول باشی! به چشمانم نگاه کرد طوری که فهمیدم جوابی درخور برای حرفم دارد: هر روز که بیدار میشم اون روز از روز قبلی حالم بهتره. میدونی چرا؟ چون به روز مرگم نزدیک ترم. میفهمی؟ کدوم آدم عاقلی از نزدیک شدن به لحظه مرگش خوشحال نمیشه؟ خیالم راحت شد. قهوه را کنار او با خیال راحت نوشیدم و سعی کردم از هوشیارتر بودنم کنارش لذت بیشتری ببرم.
@Khodinegi