Get Mystery Box with random crypto!

حسابداری نوآوری: از کجا بدانیم روی یک استارتاپ، چقدر و چه زمان | خوشفکری

حسابداری نوآوری: از کجا بدانیم روی یک استارتاپ، چقدر و چه زمانی سرمایه گذاری کنیم؟

نویسنده: سهیل عباسی
مدت زمان مطالعه: ۱۱ دقیقه
سطح: حرفه ای

کلی ایده و فکر در سر و انرژی در ذهن و بدن و به فکر ایجاد تغییر در دنیا، رفته ایم پشت لپ تاپ هایمان و شروع کردیم به ساختن. بعد از مدتی دریافته ایم که بی مایه فطیر است و باید به فکر راهی برای تامین مالی باشیم. با سر و صدای شتابدهنده ها و وی سی ها و شرکت های بزرگ به آن ها مراجعه کرده ایم و بعد از سلام و علیک از ما پرسیده اند: «نقطه سر به سری تان کجاست؟» «نرخ بازدهی سرمایه چقدر است؟» «استراتژی خروجتان چیست؟» با شنیدن این جملات و سوالات عجیب و غریب، دنیا دور سرمان چرخیده است و برای اینکه نشان بدهیم کم نمی آوریم از خودمان عدد بیرون داده ایم. بعد از چند تا پاسخ «نه» شنیدن از این و آن، و به سر دوانیده شدن، دوهزاریمان افتاده است که: «خب! چرا عددهایی را نگوییم که دوست دارند بشنوند!» بنابراین، نقطه سر به سری هرچه کمتر بهتر (البته آنقدرها باهوش هستیم که خیلی کم نگوییم)، نرخ بازدهی سرمایه چند برابر بهره بانکی تا جایی که ریسک سرمایه گذاری را پوشش دهد، استراتژی خروج هم که – از بس خوبیم – فعلا نداریم و دغدغه مان موفق کردن این کسب و کار است. بعد یک فایل اکسل با چندین برگه و ده ها جدول و فرمول و رنگ و وارنگ درست کرده ایم و نمایش داده ایم تا طرف مقابل را راضی کرده ایم به ما سرمایه بدهد و پروژه ما را تامین مالی کند.

چرا پرسیدن از نرخ بازدهی سرمایه گذاری اشتباه است؟
این سوال نادرستی نیست اما نکته مهم این است که جای پرسیدن این سوال، اشتباه است. این سوال ها را در پروژه های معمول و مشخص و شناخته شده مانند ساختمان سازی، سد سازی، استخراج نفت، و غیره گرفته تا پس انداز در بانک و خرید ملک و ارز و سهام می توان پرسید. اما در پروژه های نوآوری پرسیدن این سوال یک اشتباه کشنده است. به چند دلیل:

دلیل اول اینکه، نرخ بازگشت سرمایه را در پروژه ها و کارهایی که قبلا بارها و بارها انجام شده اند و سیر تا پیازشان را دقیق می دانیم می توان محاسبه کرد. چرا که داده مالی به اندازه کافی برای ساخت یک پیش بینی نسبتا دقیق از آینده داریم. اما در پروژه های نوآوری که نمی دانیم قرار است در نهایت به کجا برسد و چه از آب در بیاورد و تا حالا هم مشابه اش را انجام نداده ایم داده ای نداریم.

دلیل دوم اینکه، پرسیدن این سوالات از یک کارآفرین، زمانی که ایده اش را مطرح می کند، در ابتدای راه کارآفرینی، او را وادار می سازد تا در زمانی که کمترین داده ای را در اختیار دارد، پیش گویی عددی را ارائه کند که ۹۹.۹۹٪ نادرست است.

دلیل سوم اینکه، نرخ بازگشت سرمایه در هر یک از صنایع قدمت دار دارای یک محدوده مشخص هستند و کسانی که خاک آن بازارها را خورده اند می دانند فلان کاسبی در بهترین حالتش از فلان عدد بیشتر سود نمی دهد. اما در پروژه های نوآوری، چه نوآوری سازمانی باشد چه استارتاپی، محدوده بازگشت سرمایه می تواند از صفر باشد تا ده ها برابر سرمایه اولیه باشد. هر کسی هم که بگوید می تواند عدد درستی را در این بازه پیش بینی کند احتمالا یا تا نمی داند نوآوری چیست یا فکر می کند خیلی اکسل بلد است!

ادامه در: https://www.khoshfekri.com/all/innovation-accounting/

@khoshfekri