از نویسنده پرفروش نیویورک تایمز، پنه لوپه وارد، داستان مستقل و شانس دوم جدیدی از عشق ممنوعه می آید..
#خلاصه:
طبیعی که کسی رو بخواید که نمیتونید داشته باشید. و تا زمانی که یادم میاومد، مخفیانه بهترین #دوستبرادرم، جیس رو میخواستم مثل یه #میوه ممنوعه. اون #شیش سال ازم بزرگتر بود و همیشه با من مثل خواهری رفتار می کرد که هرگز نداشت. یک دهه برید جلو... همهی ما الان بیست و چند ساله هستیم. جیس به خونهی من و برادرم نیتن اسبابکشی کرده تا به ما کمک کنه بعد از مرگ پدر و مادرمون از خرج زندگیمون بربیایم. فقط ما سه نفر بودیم - یک خانواده عجیب و صمیمی. جیس از زمانیکه زیر سقف ما زندگی می کرد، مثل همیشه #رئیس و محافظکننده بود. اما مطمئناً دیگه مثل یک #خواهر به من نگاه نمیکرد. این چیزی بود که همه چیز رو پیچیده کرد. من خیلی #هات بودم و بیست و چهار ساعت شبانهروز و هفت روز هفته مزاحمش بودم. و اون از #پا در اومد. نشونهها در ابتدا #ظریف بودند. مثل شب فیلم، که من به طور اتفاقی #پام رو روی پاش قرار دادم و اون دقیقاً پاش رو تکون نداد. با این وجود، فکر میکردم که اون هرگز … به راه نمیاد، اما اشتباه میکردم. نیتن اگه میفهمید ما رو میکشت. با این حال، آگاهی از این برای متوقف کردن این اتفاق اجتناب ناپذیر کافی نبود. در نهایت #کشش سوزنده آروم ما منفجر شد. اما بیشتر از #جاذبه فیزیکی، ما یک ارتباط قوی روحی برقرار کرده بودیم. ساده به نظر میرسید. تا زمانی که نیتن فهمید. این داستان #عشقی ممنوع، اعتمادی شکسته و یک شانس دوم غیرمنتظره است.
#توجهتوجه این نسخه کامل و بدونسانسور میباشد. هیچگونه حذفیاتی ندارد.
در صورت خواستن رمان @Foroosh_87 به این آیدی پیام بدید.