بالکن کوچکی داریم، در باز است و میتوانم نور ماشینها را در آز | 🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴
بالکن کوچکی داریم، در باز است و میتوانم نور ماشینها را در آزادراه جنوبی ساحلی ببینیم. آنها هیچوقت توقف نمیکنند، خطوط نور میآیند و میروند، همهی آن مردم احمق. آنها چه کار میکنند؟ به چه فکر میکنند؟ همهی ما به سمت مرگ میرویم، همهی ما، چه سیرک جالبی. تنها بودن ما را مجبور میکند به هم عشق بورزیم اما این هم جواب نمیدهد. ما وحشتزده و غرق در ابتذالیم، توسط چیزی که نیست، خورده میشویم.
ناخدا برای ناهار رفته و ملوانان کشتی را تسخیر کردهاند چارلز بوکوفسکی صفحه ۱۰