Get Mystery Box with random crypto!

‍ دیوان جعفر قلی زنگلی و حکایت کوچ کردان خراسان اسماعیل شم | کردستان نامه

‍ دیوان جعفر قلی زنگلی و حکایت کوچ کردان خراسان

اسماعیل شمس

جعفرقلی از کردهای ایل زنگلانلو، زادەی روستای گوگانِ قوچان است و با وجود زندگی در سده سیزده قمری، متأسفانه زمان دقیق تولد و مرگش در هالەای از ابهام قرار دارد. او در نوجوانی عاشق دختری بە نام ملواری(مروارید) شد و این دختر الهام بخش بسیاری از اشعارش گردید.از آنجا که داستان زندگی او به تفصیل توسط آقای کلیم الله توحدی، گردآورنده و مصحح دیوان او آمده است، وارد این موضوع نمی شوم و به چند نکته کلی بسنده می کنم.

آنچه که در دیوان اشعار جعفر قلی برای من جای مداقه و تأمل داشت، حکایت کوچ و آوارگی و سرگردانی و و غربت و دور شدن از وطن است. حکایت زندگی شخصی جعفر قلی و دربدری او در خراسان و دیگر نقاط ایران و شام و عربستان و ... یادآور وضعیت تبار و طایفه او ، یعنی زنگلانلو یا زنگلی است. کردهای خراسان پس از کوچ، نام روستاها و شهرهای محل زندگی گذشته خود را بر روی جغرافیای جدید گذاشتند و گاه اهل هر روستا، نام روستای خود را بر خویشتن می نهادند. خاستگاه زنگلانلوها،منطقه زنگیلان در نواحی مورد منازعه آذربایجان و ارمنستان است که پارسال به تصرف آذربایجان درآمد و الهام علی‌اف با همسرش در آن عکس یادگاری گرفت. این سرزمین از روزگاران کهن، مرکز زندگی کردان و در سدەهای چهارم و پنجم هجری، جزو قلمرو حکومت کردتبار شدادیان بود و حتی یک ارمنی و ترک در آن نمی زیست. دوین در نزدیک ایروان کنونی زادگاه شادی، جد صلاح الدین ایوبی بود و بسیاری از بزرگان کرد ریشه در آن دیار داشتند.

نه تنها زنگلی که بسیاری نامهای دیگر ایلات و طوایف خراسان به قفقاز و قلمرو پیشین شدادیان بر می گردند. برای نمونه، شادلو خود یادگار دوران شدادی(در اصل شاددادی) است. بیشتر کردهای خراسان از تبار طایفه روادی/ شدادی بودند که مورخانی مانند ابن اثیر آنان را «اشرف الاکراد» نامیده اند و پس از سقوط دولتهای شدادی و روادی توسط سلجوقیان و استیلای ترکمانان و مغولان بر قلمرو آنان به چمشگزک شهرت یافتند و توسط حکومت های مختلف از آنجا کوچ داده شدند.

با وجود این، کردها نام و خاطره سرزمین کهن را با خود به خراسان آوردند و هیچ گاه آن را فراموش نکردند. در شعری فولکلوریک که هفت سال پس از کوچ دادن گروهی دیگر از کردان از ارزروم به خراسان سروده شده است، شاعر می گوید:
ولایەت مە ئەرزروومە
حەفت ساڵان ژ وێ دوور بوومە
شاعر در ادامه کسانی را که سبب دور شدن او از سرزمین مادری اش شدند، ذم می کند و می گوید هیچ چیز اینجا طعم زادگاه مرا ندارد. حتی کبک‌های اینجا نوع دیگری آواز می خوانند. البته نسل‌های بعدی کردان آواره، به سرزمین جدید خود عادت کردند و حتی آن را «کردستان» خراسان نامیدند و شاعرانی چون جعفرقلی هم در توصیف کوه و دشت و دره آن شعر سرودند.

حکایت تلخ کوچ دادن کردها از قفقاز و کردستان در ترکیه کنونی به تفصیل در تاریخها آمده است، اما داستان آن در ادبیات شفاهی کردان خراسان و شعر شاعرانی مانند جعفرقلی و ابن غریب حس و حال دیگری دارد.

با این مقدمه کوتاه، خوانندگان کردستان نامه را به مطالعه دیوان اشعار جعفر قلی زنگلی که به همت محقق خستگی ناپذیر تاریخ و فرهنگ کردهای خراسان، جناب آقای کلیم الله توحدی گردآوری و چاپ شده است، دعوت می کنم.

@kurdistanname