Get Mystery Box with random crypto!

شهرسازی و شهرنشینی در دوره فرمانروایان کرد در سده پنجم قمری(۱) | کردستان نامه

شهرسازی و شهرنشینی در دوره فرمانروایان کرد در سده پنجم قمری(۱)

توضیح کردستان نامه

[این ستون بازنویسی نوشته های نویسندگان کهن درباره شهرنشینی و شهرسازی توسط فرمانروایان کرد است. بخش اول به مشاهدات ناصرخسرو از شهرهای قلمرو نصرالدوله، فرمانروای دولت کرد مروانی در دیاربکر و اطراف آن اختصاص دارد که به مدت ۵۳ سال(۴۹۱-۴۵۳ق) بر آنجا حکومت می کرد].

...از آن جا [خلاط] به شهر بطلیس رسیدم به دره ای درنهاده بود. آن جا عسل خریدیم صد من به یک دینار برآمده بود به آن حساب که به ما بفروختند و گفتند در این شهر کس باشد که او را در یک سال سیصد چهارصد خیک عسل حاصل شود... و از آن جا به شهر ارزن شدیم شهری آبادان و نیکو بود با آب روان و بساتین و اشجار و بازارهای نیک...

و از آن جا به میافارقین رسیدیم و روز آدینۀ بیست و ششم جمادی الاولی سنۀ ثمان و ثلاثین و اربعمائه[438ق] ... باره ای عظیم داشت از سنگ سفید برشده هر سنگی مقدار پانصد من و به هر پنجاه گزی برجی عظیم ساخته هم از این سنگ سفید که گفته شد و سرباره همه کنگره ها بر نهاده چنان که گویی امروز استاد دست از وی کشیده و این شهر را یک در است از سوی مغرب و درگاهی عظیم برکشیده است به طاقی سنگین و دری آهنین بی چوب بر آن جا ترکیب کرده و مسجد آدینه ای دارد که اگر صفت آن کرده شود به تطویل انجامد ... بالجمله متوضای آن را چهل حجره در پیش است و دو جوی آب بزرگ می گردد در همه خانه ها یکی ظاهر استعمال را و دیگر تحت الارض پنهان که ثقل می برد و چاه ها پاک می گرداند و بیرون ازاین شهرستان در ربض، کاروانسراها و بازارهاست و گرمابه ها و مسجد جامعی دیگراست که روز آدینه آن جا هم نماز کنند و از سوی شمال سوری دیگر است که آن را محدثه گویند هم شهری است با بازار و مسجد جامع و حمامات همه با ترتیبی خوش.

و سلطان ولایت را خطبه چنین کنند: الامیر الاعظم عزالاسلام سعدالدین نصرالدوله و شرف المله ابونصر احمد مردی صدساله و گفتند که هست ... و این امیر شهری ساخته است برچهارفرسنگی میافارقین و آن را نصریه نام کرده اند و از آمِد[دیاربکر] تا میافارقین نه فرسنگ است.

ششم روز از دی ماه قدیم به شهر آمد رسیدیم. بنیاد شهر بر سنگی یک لخت نهاده وطول شهر به مساحت دو هزار گام باشد و عرض هم چندین و گرد او سوری کشیده است از سنگ سیاه که خشت ها بریده است از صد منی تا یک هزار منی و پیش روی این سنگ ها چنان به یکدیگر پیوسته است که هیچ گل و گچ در میان آن نیست... به هر صد گز برجی ساخته که نیمۀ دایره آن هشتاد گز باشد و کنگره او هم از این سنگ است و از اندرون شهر در بسیار جای نردبان های سنگین بسته است که بر سر بارو توان شدن و بر سر هر برجی جنگ گاهی ساخته و چهار دروازه بر این شهرستان است همه آهن بی چوب هر یکی روی به جهتی از جهات عالم. شرقی را باب الدجله گویند غربی را باب الروم .شمالی را باب الارمن و جنوبی را باب التل.و بیرون این سور، سوری دیگر است هم از این سنگ بالای آن ده گز و همه سرهای دیوار کنگره و از اندرون کنگره ممری ساخته چنان که با سلاح تمام مرد بگذرد و بایستد و جنگ کند به آسانی و این سور بیرون را نیز دروازه های آهنین برنشانده اند مخالف دروازه های اندرونی... و اندر میان شهر چشمه ای است که از سنگ خاره بیرون می آید مقدار پنج آسیا گرد , آبی به غایت خوش و هیچ کس نداند که از کجا می آید.
و در آن شهر اشجار و بساتین است که از آن آب ساخته اند و امیر وحاکم آن شهر پسر آن نصر الدوله است که ذکر رفت و من فراوان شهر ها و قلعه ها دیدم در اطراف عالم در بلاد عرب و عجم و هند و ترک مثل شهر آمد هیچ جا ندیدم که بر روی زمین چنان باشد و نه نیز از کسی شنیدم که گفت چنان جای دیگر دیده ام.

و مسجد جامع هم از این سنگ سیاه است چنان که از آن راست و محکم تر نتواند بود و درمیان جامع دویست و اندی ستون سنگین برداشته اند هر ستونی یکپارچه سنگ و بر ستون ها طاق زده است همه از سنگ ...و همه بام های این مسجد به خر پشته پوشیده همه تجارت ونقارت و منقوش و مدهون کرده است.
و اندر ساحت مسجد سنگی بزرگ نهاده است و حوضی سنگین و مدور عظیم بزرگ بر سر آن نهاده است و ارتفاعش قامت مردی و دور دائره آن ده گز و نایژه ای برنجین از میان حوض بر آمده که آبی صافی به فواره از آن بیرون می آید چنان که مدخل و مخرج آن آب پیدا نیست و متوضای عظیم بزرگ و چنان نیکو ساخته اند که به از آن نشود الا که سنگ آمد که عمارت کرده اند همه سیاه است و از آن میافارقین سپید.

و نزدیک مسجد کلیسایی است عظیم به تکلف هم از سنگ ساخته و زمین کلیسا مرخم کرده به نقش ها و درین کلیسیا بر طارم آن که جای عبادت ترسایان است دری آهنین مشبک دیدم که هیچ جای آن دری ندیده بودم.
منبع: سفرنامه ناصر خسرو تصحیح محمد دبیر سیاقی، صص ۸ - ۱۰

@kurdistanname