2023-05-13 19:00:20
#بخونید
روزی یک روباه در حادثه ای کیرش قطع شد،روباه های گروه پرسیدند کیرت را چی شد؟
چون روباه ها نسلی مکار میباشند،گفت خودم قطع اش کردم!
گفتند چرا کصخولی مگر؟
خواجه شده ای کونی!
روباه گفت نخیر، حالا آزاد و سبک احساس راحتی میکنم وقتی راه میروم فکر می کنم که دارم پرواز میکنم!
یک روباه دیگر که بسیار کصمغز بود و عقلش داخل کونش نهفته بود رفت کیر خود را قطع کرد و درد شدیدی داشت و کونش پاره شده بود.
رفت نزد روباه اولی و گفت تو که گفته بودی که سبک شده ام و احساس راحتی میکنم من که بسیار درد دارم خارکصده!
گفت صدایش را درنیاور وگرنه تمام روز روباه های دیگر به ما میخندند و مادرمان گاییده میشود...
هر لحظه خوشی کن و افتخار کن تا تعداد ما زیاد شود وگرنه تمام عمر مورد تمسخر دیگران قرارخواهیم گرفت.
همان بود که تعداد کیر بریده ها آنقدر زیاد شد که بعدا به روباه های کیر دار میخندیدند!!
وقتی در یک جامعه افراد مفسد و مادرجنده زیاد میشود
آنگاه به افراد باشرف و کص تنگ وباعزت میخندند.
و گاهی هم آن ها را دیوانه میگویند....!
@Lashia_mamlekat
4.5K views16:00