افسون عشقها و آرزوها و افتخارات چه کوتاه نوازشگرمان بود سرخوش | زندگی!
افسون عشقها و آرزوها و افتخارات چه کوتاه نوازشگرمان بود سرخوشیهای جوانی رفتند چونان خواب و غبار سپیدهدم اما به زیر جور سیطرهی تقدیر اشتیاق هنوز در ما شعلهور است گوش جان به آوای میهنمان داریم و دقایق مقدس آزادی را با شکنجهی امید چشم به راهیم آنگونه که عاشق جوان لحظهی میعادش را بپاید مادام که زندهایم جانهامان را با آزادی گرما میبخشیم مادام که زندهایم دلهامان برای شرافت میتپند دوست من! تندباد جانهای پاکمان را به میهن اهدا میکنیم و باورت باشد ای یار که ستارهی دلربای سعادت برخواهد آمد روسیه از خواب سنگینش بیدار میشود و بر تختهپارههای استبداد بدسرشت نام تک تک ما را خواهند نوشت!