Get Mystery Box with random crypto!

نشریه خانواده نور(متافیزیک)

لوگوی کانال تلگرام lightfamily — نشریه خانواده نور(متافیزیک) ن
لوگوی کانال تلگرام lightfamily — نشریه خانواده نور(متافیزیک)
آدرس کانال: @lightfamily
دسته بندی ها: مراقبت از کودک
زبان: فارسی
مشترکین: 8.16K
توضیحات از کانال

نشریه متافیزیک، عرفان، باستان شناسی،
(این نشریه بر پایه نظریه های رایج می باشد و احتمال نقض نظریه ها وجود دارد)

کانال کتاب ما
@SpecBooks
ایستاگرام ما
www.instagram.com/LightFamily1021

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 73

2021-05-12 15:56:11 مکان
مکان( حّیز هیولی) بر دو قسم است : مطلق و مضاف . که مکان مطلق یا کلّی ، همان فضتی سه بُعدی تُهیگی(=خَلَاء) یا امتداد محض مستقلّ از جِسم متعیّن و متحیّز در آن است، از حدود عالَم فرارود و نامحدود یا نامتناهی باشد . فضای سه بُعدی پیرامون عالم( خلاء) که اگر افلاک و اُجرام سماوی هم وجود نمیداشتند ، مکان کلّی همچنان وجود میداشت و آن همانا ساحت < دَهر> یا < سَرمد> است . این ساحت(_ فضای مطلق) ذاتاََ تُهی و نامتناهی(_ خلاء) جوهر ازلی است که از حیث عقلی بدون استدلال بخود پایدار باشد،بنیاد نگره ی اتمیست ی(=ذرّه گرایی)حسب اعتقاد به چنان فضائی است.
_ اما مکان مضاف(_ نسبی) یا جزئی که حیّز متمکّن( _هیولی) است ، همان خلاءِ( فضای) محصور و متناهی امتداد جسم و محدَث باشد ، که هم از ترکیب و تمازج (= همامیزی) اَجزاءِ هیولی (= ذرات) با جوهر< خلاء> مطلق ، اجسام اولیه یا همان عناصر در آن پدید آیند و متحیّز ( مکانگیر) شوند. علت اتصال اجزاء(ذرّات) هم خلاء است ، چنانکه در عناصِر به نسبت های مختلف ( جوهر خلاء در اجسام سبک بیشتر و در اجسام گران کمتر است) و قوه جاذبه (= گرانش ، ثقل) طبیعی هم بر اثر < خلاء> باشد و از صفات آن است (_ نیروی جاذبه ی اجسام در خلاء به حاصل آید) که گویند ( گران) میل به پایین دارد (_ نیروی جاذبه ی حاصل در خلاء آن جسم را بدان فروکشد ) و خلاء به مثابت جوهر مکان شرط ( حرکت) نسبت به جهات هم باشد و نیز آنچه در نظر ارسطو ( تحوّل) عنصری یعنی تبدیل پذیری عناصر باشد در نزد رازی همانا بر اثر آمیزش خلاء با ( اجزاء) عنصری است.
تکائل و تخلخل نسبت به فضای تهی(خلاء) دو گونه وجودی ماده اند،چنانکه انقباض/اجتماع/اتصال(=همبستگی) هیولانی مبیّن《تبدل کمّی》ماده است(_تکائف) و انبساط/افتراق/انفصال(=گشادگی) هیولانی معبّر از《تنوع کیفی》است(_تخلخل) که میتوان این فرایند را با وقوع "طیف عنصری"تفسیر کرد،یعنی سیر اجتماع اتمها(حسب اتصال) از حالت ملَاَ (_حیّز متمکن) به طرف افتراق(انفصال عناصر) در "خلاء(_فضای خالی) که رازی از این فرآیند به "تمازج" و انحلال تعبیر کرده است.به طور کلی،خلاء نسبت به عالم مکان است، همچون " عدم" در نسبت زمانی بدان؛و سنجش بُعد فراسوی عالَم،نامتناهی است،همچون سنجش پیش از عالم که نامتناهی می باشد، فلذا تناهی در مکان و عدم تناهی در خلاء، که هم از مقوله ترکیب جدلی "ضدّین"است، خود از مسائل فرضیه نسبیت(_یعنی نسبیت فضائی می باشد.
@lightfamily
133 viewsMohammad Amir, 12:56
باز کردن / نظر دهید
2021-05-12 15:55:10 [هیولی]
۱ ) هیولی مطلق : ماده ی واحد و جوهری بسیط باشد، که همواره متصّور به صورت های مختلف و متقلّب به حالت های گوناگون یعنی پذیرای <صورت > است ، هیولی علّت کَون(=بودش) و فساد(=تباهی) در عالَم باشد و آن بر چهار نوع است : کلّی ، اُولی ، طِباعی ، صِناعی ، که چهار عنصر وطبع/ و فلک از آن پدید آمده است . هیولی که ماده قدیم و موجود بالفعل است ، همانا جزو(= ذرّه) هاست نامتجزّی (= اَجزاء لا یتجزّی) که عنصرها و صورت های اجسام ، از ترکیب همان اجزاءِ لایتجزی(= ذرّات) هیولانی با جوهر ( خلَاء) پدید آمده اند.
۲) ذرّات بنیادی( _ هیولی مطلق ) که همان ماده ماقبل موجود یعنی پیش از پیدایش عالَم است ، نمیتوانند تا بینهایت متجزی باشند و تجزّی ریاضی آنها هم با کَون و فساد عالَم جمع نیابد ، پس این < اَتُم>ها(= ذرّات نامتجزّی) جز با امتداد و اتّساع تشخّص و تمایز نیابند، زیرا اَجرام مادی بر خلاف اجسام هندسی تا بی نهایت تقسیم پذیر نباشند . اما جِرم هیولی را قّوه ی طبیعی غیرمستفاد نباشد ، مگر آن که بدون فتور ( تجزیه) گردد، چون صورت های اجسام از <ترکیب > اجزاءِ هیولی با جوهر خلاء پدید آید ،یک چنین فرایندی خود <تمازج>(=همامیزی) باشد که موافق با اصل جدلی طبیعی مقوله < همنهاد> است، چنانکه ضِدّین(=مرکّب و مجزّی) اجتماع می کنند(_ تمازج) و بر اثر آن <فراشُدن>(=صیرورت) تحقق میابد. ترکیب اجرام فلکی هم از آن <جزو>های هیولی است، ولی نوعاََ ترکیب آنها با دیگر سازندهای عالم تفاوت دارد.
۳ ) بدین سان ، هیولی اُولی و اجزاءِ آن همچون پروتون ، عناصر مقوّم کائنات و ارکان طبیعت از همان ماده نخستین( پروتون) حسب تمازج با جوهر <خلاءِ> مطلق ، طیّ این فرایندها با دو طبع( صفت) به نسبتهای مختلف از چهار طبه (کیفیت) پدید آمده اند: هیولی+گرمی و خشکی = آتش ، هیولی+ گرمی و تری= هوا ، هیولی+ سردی و خشکی = خاک ، هیولی + سردی و تری= آب ، سه شکل موجود ماده ( جامد ، مایع ، گاز ) در نزد رازی ، اساس طبقه بندی موادشیمیایی(=عقاقیر) قرار گرفته ، که عبارتند از ۱: اجساد(= جامدها/ فلزات) ، ۲: میاء(=آبها/ مایعات) ۳: ارواح (= گازها / طیارات) و گوید که چیزی(جسم ) در عالَم از هیچ( عدم) به وجود نمی آید . اما عناصر در نزد رازی هم ممائل با قُدَماء عالَم <پنج> تاست، که بایستی که عنصر فلکی< اثیر> را هم به چهارتای پیشگفته افزود ، و صورت تطبیقی عناصر خمسه با قدماءِ خمسه چنین است : هیولی / آتش،مکان// خاک،زمان//هوا،نفس// آب،باری// اثیر.
۴) اما عنصر فلکی< اثیر> خود گونه دوم عنصر<آتش> است( گونه یکم< آتش> زمینی / نار است) که همان < آذر> کیهانی( نسبت هیولی در آن کمتر از نسبت خلاء است) و آن همانا پرتو(= نور) سپهر فرازین میباشد ( تبار یا گوهر اورمزد/ باری/عقل از آن است) .
سپهر آذرین(= فلک اثیر) یا فضای پرتوهای کیهانی (_ فروغ ایزدی) که < آتش > لاهوتی است، رهنمون به فرضیه ی پلاسمای عالم در فیزیک معاصر میباشد ؛ همان ماخذ نظر در نزد هراکلیت هم به مثابت نظم عالم و جوهر حیات ، در مکتب اشراق نیز همان اصل نورالنوار عموماََ بخش مینوی آسمان و جایگاه فروهران(= ارواح نیکان و پاکان/ طباع تامّ) و در نزد افلاطون هم فلک مُثُل(اعیان ثابته) که هم در آموزه های ذرّه گرایی رازی و دانش شیمی او همان آذر( اثیر) بدون شعله است . اما آذر شعله ور( =نار) که همانا <آتش> ناسوتی ( فرودین زمینی) وبسا همان ( نورسیاه) باشد، نسبت هیولا در آن بیشتر از نسبت خلاء است ، به تعبیری همان جِرم مظلم اهریمنی باشد( اصلی) که از آن شرّ بزاید.
@lightfamily
144 viewsMohammad Amir, 12:55
باز کردن / نظر دهید
2021-05-12 15:53:56 پنج دیرینه
بن هستی و بنیادجهان< دیرینه> (= قدیم) است ، اما سازندش < نوپدید>(=محدَث) میباشد؛ پنج ( وجه) دیرینه جهان واجب به وجوداند، که مسلم موجود ضروری هستند، جز آنها دیرینه ای نباشد و همانا خود عالم نوپدید است .
پنج دیرینه بُن جهان عبارتند از ( هیولا ، مکان ، زمان ، نفس ، باری ) . اما < هیولا> حَسَب ادراک حسّی همانا بنیان <مادی> عالم است ، که حسب ترکیب ( صورت) می پذیرد ؛ پس چون هر یک از محسوسات مادی مستلزم فرض<مکان> است ، ناچار هیولی در مکان تحیّز می یابد(-یعنی وجود مکانی اش تصدیق می گردد) . اختلاف احوال جاری بر عالم یا تصور تغییر(_ یعنی حرکت در مکان ) وجود <زمان> را الزام میکند ، زیرا پاره ای از آن احوال پیشین و پاره ای پسین باشد، آنگاه حضور موجودات زنده(- حیات) قبول <نفس > را واجب میکند ، و اینکه آدمی از موهب عقل برخوردار است، اعتقاد به <باری>(=پروردگار خردمند) را موجب میشود .
این پنج دیرینه که جوهر وپایدار بخود هستند، وجوهی از حقیقت واحد و بدیهی عالَم را نمایش میدهند ، گویی به نوعی باهم اتحاد کلمه یا اشتراک معنوی دارند ، بر روی هم در یک اِستواء(=تسویه /یکسانی) کلّی موجود قدیم بالضروره اند .
اما صفات ذاتی پنج قدیم از این قرار است : هیولی ( بی جان و کنش پذیر) مکان( بی جان و بی کنش) ، زمان ( بی جان و بی کنش ) ، نفس ( زنده و کنشگر ) ، باری ( زنده و کنشگر) است .
https://t.me/LightFamily
162 viewsMohammad Amir, 12:53
باز کردن / نظر دهید
2021-05-11 20:54:24
708 viewsMohammad Amir, 17:54
باز کردن / نظر دهید
2021-05-09 19:51:27 وقتی ما وضعیت چیزی را با مشاهده خود تعیین می کنیم، روح یا آگاهی ما با آن شی یا هر چیز متحد می شود. در تفسیر نظریه شرودینگر می توانیم بگوئیم، وقتی در قفس را باز میکنیم و گربه را زنده می یابیم، مشاهده ما که قطعیت را به دنبال می آورد عالم ذره را تشکیل می دهد، و گربه مرده که به صورت تابع موج ساقط شده و در عالم احتمال مانده و قطعیت نیافته، عالم موج را می سازد. عبارت دیگر، گربه زنده ذره است، و گریه مرده موج. تا زمانی که در قفس باز نشده است، ایندو یعنی موج و ذره مکمل یکدیگرند، و به محض قطعیت، حالت دوم به صورت موج ساقط می شود و به صورت دنیای موازی با جهان ذره ای، یا جهانی که گربه در آن زنده است در می آید.
وقتی که در قفس را باز میکنیم و گربه را زنده می یابیم و حکم به زنده بودن آن می کنیم، ما با گربه زنده به صورت یک سیستم واحد در آمده و از نظر تئوری کوانتوم یک سیستم با نظام یگانه ای را تشکیل می دهیم. .
ژان گیتون، فیلسوف فرانسوی در گفتگوئی در کتاب «خدا و علم، به سوی متارئالیسم.» می گوید: «.. عمل مشاهده و معرفتی که به دنبال می آورد، نه تنها حقیقت را دگرگون می سازد، بلکه آنرا معین می کند. مکانیک کوانتومی، آشکارا نمایان می کند که ارتباطی نزدیک میان روح و ماده وجود دارد... پس چگونه از این سعادتی که نصیب انسان متفکر شده است، بر خود نبالم؟ این تأیید آن چیزیست که همواره به آن اعتقاد داشته ام، فرمانروائی روح بر ماده.»
روی هم قرار گرفتن ابعاد گوناگون، از لطيف گرفته تا کثیف و دیگر دنیای کوانتومی و نسبیتی.
آنطور که درک می کنم، کائنات از یک خلاء نیزو سرشت شروع شده تا به امروز رسیده و باز به خلاء نیرو سرشت با دینامیک بر می گیرد. خلاء کوانتومی خود لطیف تر از عالم و کیهان کوانتومی را تشکیل می دهد، و در اثر تکامل، سیر و پیچیده شدن ساختمان خلاء کوانتومی به ساختار امواج بسیار لطیف از نوع ساختمان آگاهی و اندیشه انسان، چگالی ماده شروع می شود. اما اساس یكسی است، فقط خلاء کوانتومی پویا و نیرو سرشت ایجاد میدان های کوانتومی نموده، آنگاه در اثر فعل و انفعال یا کنش و واکنش آن میدان ها، ماده شکل خود را پیدا میکند. من آنرا خلاء کوانتومی را آگاهی کل و فراگیر گذاشته اند.
کائنات از بسيط ترین وجودهای کوانتومی آغاز شده، و به کیهان قابل رویت امروز رسیده است، یعنی قلمرو کوانتومی که تابع تئوری و معادلات ریاضی کوانتومی است، و سپس عالم بزرگتر از آنم که تابع تئوری و معادلات نسبیت است. دانشمندان در پی یافتن فرمول هائی هستند که ایندو قلمرو یعنی قلمرو کوانتومی، و قلمرو نسبیتی را با هم متحد کنند، چون معاملات یکی با دیگری سازگار نیست اگر ما سبر تکاملی کیهان را دنبال کنیم، حرکت آنرا از پائین ترین سطح انرژی تا چگال ترین اجسام می توانیم دنبال کنیم.
در فیزیک عنوان کردن پائین ترین سطح انرژی شاید عجیب و اشتباه بیاید.
عالم پس از انفجار بزرگ یک انرژی چند میلیارد درجه ای پیدا کرده است، آنگاه در چند ثانیه اول سردتر شده که منجر به پیدایش عناصر سنگین شده است. انرژی چند میلیارد درجه ای باید از درجه پائین تری شروع شده و به چند میلیون درجه رسیده باشد. پدید آمدن انرژی در چند میلیارد درجه بدون حضور پیش زمینه ای برای ایجاد آن انرژيس غیرقابل تصور است.
پدیدار شدن انرژی از هیچ، بی معناست. مگر می شود، چیزی از عدم به وجود آید؟
پس اگر چیزی ایجاد شده است، باید پیش از آن چیزی بوده باشد تا انرژی از آن پدید آید. آیا انرژی سازنده کیهان ما از ماده و انرژی سیاه پدید آمده است؟ ممکن است. اما آشکار شدن یک انرژی بسیار قوی و ناگهانی باید از برنامه ریزی و حرکت هوشمندانه پدیده ای به وجود آمده باشد. این پدیده هوشمند همان نظام آگاهی است که لطیف ترین انرژی را از ماده و انرژی تاریک پدید آورده است. آنگاه این انرژی در تقارن کامل بوده و با پدید آمدن عناصر شیمیائی مانند هیدروژن، هلیوم، و اکسیژن، و پدیدار شدن ساختار گازی شکل در عالم و سپس آب و جمادات، تقارن شکسته شده و با پیشرفت آگاهی در وجودهای مختلف ابر تقارن به تقارن پائینتر انتقال یافته و انرژی عالم رفته رفته به سردی گرائیده است. تا امروز که اصل در کیهان تاریکی و سرمای نزدیک به صفر مطلق است و انرژی کهکشان با تغییر عمده حالت انرژی سیاه حیات، سازماندهی انرژی، و تکامل را باعث شده است.
اما روح و آگاهی بر ماده و انرژی حکومت می کند.
هستی شناسی بدون توجه داشتن به نظام آگاهی حاکم بر هستی، شناخت یک سیستم مرده و بدون هدف است، اما آگاهی به هستی زنده، به آن زندگی و پویائی می بخشد.https://t.me/LightFamily
189 viewsArash Ufo, 16:51
باز کردن / نظر دهید
2021-05-09 19:51:04 آگاهی حاکم بر دستگاه آفرینش نمایانگر اینست که همه اجزاء عالم که سازنده خود سیستم هستند، زنده، هوشمند، با برنامه و رو به تکامل هستند. ما زیر مجموعه کل به نام کیهان هستیم. به حکم منطق هرچه زیر مجموعه دارد، کل مجموعه هم دارد، اما هرچه کل مجموعه دارد، زیر مجموعه ندارد. به عبارت دیگر هرچه جزئی از یک کل دارد، کل هم دارد، اما هرچه کل دارد، معلوم نیست جزء هم داشته باشد.
کوه با عظمت و زیبای البرز با قله دماوند از مولکول هائی مانند هیدروژن، سیلیس، کوارتز و مواد معدنی مانند گوگرد و احتمالا آهن تشکیل شده است. یک صخره در قله دماوند هم از هیدروژن، سیلیس، و کوآرتز تشکیل شده است، اما صخره با سنگ های کوچکتر ممکن است فاقد گوگرد، و یا مواد معدنی باشند. رابطه انسان با عالم هستی مثل رابطه صخره با کوه دماوند است. اگر انسان می اندیشد، که یک امر بدیهی است. و اگر روح دارد که امروز دیگر برای روح شناسان غیرقابل انکار است، و اگر انسان زنده و در زندگی رو به تکامل می رود که این نیز روشن تر از آفتاب است، پس کل عالم که مجموعه یک نظام است، می اندیشد، زنده و هوشمند و رو به تکامل است. به همین
دلیلی همه ذرات موجود در آنهم باید هوشمند، زنده و متحرک و هدفمند باشد. این قضیه مورد اذعان فلسفه شرق یعنی چین، هند و عارفان ایرانی قرار گرفته است، با توجه به این اصل بزرگ کیهانی است که مولانا جلال الدين محمد بلخی رومی به زیبائی می سراید:
جمله ذرات عالم در نهان با تو می گویند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیریم و هشيم با شما نامحرمان ماخامشیم

ذرات زنده، هوشیار، پر انرژی و سازنده اند. پس کل یا مجموعه كل آنها یعنی کیهان زنده، باهوش سازنده و آفریننده است. رابطه انسان با کیهان مانند رابطه یک گیاه در یک باغ بسیار بزرگ با طبیعت اطراف، آب و آفتاب و گیاهان دیگر است. چطور می توان گفت گیاه که در یک باغ بزرگ روئیده، زنده، رو به رشد و صاحب درک است، اما باغ بزرگتر آن که هر آنچه گیاه کوچک دارد، در خود پرورده است مرده و بدون درک و نیروی هوشمندی است. منطق من نمی تواند چنین حکمی را بپذیرد.
استیفن هاکینگ، و راجر پنرز فیزیکدانان مشهور انگلیسی و آمریکائی، و دانش رسمی فیزیک غربی در تئوری جدید کیهان شناسی کوانتومی خود با فرمولهای پیچیده ریاضی و نظریات غامض فیزیکی می خواهند به یک نتیجه برسند:
عالم از یک خلاء کاذب و یا از عدم به طور تصادفی و شانسی بدون هیچ طرحی از پیش به وجود آمده است، نتیجه ای که از این نظریه باید گرفت اینست که نیروهای طبیعت و کیهانی مانند نیروی گرانش، الکترو مغناطیس و نیروهای هسته ای قوی و ضعیف محصول تصادف، و عوامل کور طبیعت بوده و به گفته برتراند راسل، همانطور که باد و باران پس از میلیون ها سال یک صخره ای را به صورت انسان با حیوان در می آورد، طبیعت و عالم هم پس از میلیاردها سال در اثر تصادف و حرکت مستقیم و خطی زمان انسان امروزی و کیهان با همه کهکشان ها را به وجود آورده است.
ناگفته نماند، امروز در خود کشورهای غربی نیز اندیشمندانی هستند که در پس آفرینش هستی یکی طرح هوشمندانه را دیده و آنرا می پذیرند.
اگر فیزیک می خواهد به مسائل بزرگ فلسفی و متافیزیک مانند اینکه عالم از چه به وجود آمده بپردازد، نباید فقط به فرمول های ریاضی و طرح نظریات محدود، كراندار و مادی گرایانه علوم بپردازد. فیزیک باید با عرفان، یعنی شناخت مسائل تجریدی هستی آشتی کند، و نیروی مکاشفه را به عنوان یک اصل در شناخت منطقی انسان و باورهای او بپذیرد.
دانشمندان هزاران صفحه نظریه با فرمول های بسیار پیچیده ریاضی که حتی برای بسیاری از فیلسوفان قابل درک نیست می خواهند ثابت کنند که عالم از عدم، هیچ و خود به خود بدون هیچ طرح و نقشه و اندیشه ای از پیش ظاهر شده و خود به خود نیز با از دست دادن حرارت خود از میان می رود و یا دو باره به شرایط انقباض آغازین خود بر می گردد.
اما عرفان شرق این نوع جهان بینی را نمی پسندد. حرکت تکامل عالم، یک نوع تکامل و حرکت کمالی است، یعنی آگاهی کل، حال هرچه می خواهد باشد. اینجا دیگر عقل هیچ دانشمندی به آن راه ندارد. نوعی دانه اولیه را در یک کیهان بی نهایت بزرگ از تاریکی و سرما به وجود آورده، و آن دانه در دل اقیانوس بی نهایت تاریک و سیاه و بسیار سرد، ارتعاشی را باعث شده که یک فوتون اولیه به جنبش و حرکت در آید. همین ارتعاش و حرکت و جنبش فوتون، یا موج - ذره اولیه در کیهان فندقی و شرائط آغازین عالم که معلوم نیست از کجا آمده، موجب انفجار بزرگ با مه بانگ شده است، خلاء کاذب تئوریسین های کوانتومی، و عدم فیزیکدانان و برخی از فلاسفه، از نظر من همان انرژی تاریک یا سیاه است. که اگر راز انرژی سیاه در کیهان فاش شود، ما به وضعیت و حالت هستی به لحظات قبل از انفجار بزرگ بیشتر پی خواهیم برد.
با توجه به عقاید فوق رگه هائی از نظریه کوانتوم در اندیشه های مولانا احساس میشود.
https://t.me/LightFamily
182 viewsArash Ufo, 16:51
باز کردن / نظر دهید
2021-05-09 19:43:10 هر‍ زمان متوجه شدید که خودتان را با یکی از همکارانتان، همسایه، دوستتان یا یک فرد مشهور مقایسه می کنید، دست نگه دارید.
زندگی خود را با دیگران مقایسه نکنید، شما درک درستی از ماهیت سفر آنها ندارید...
باید درک کنید که شما متفاوت هستید و توانایی هایی متفاوت دارید، تواناییهایی که این افراد ندارند.
تنها بعداز پی بردن به توانایی های نهفته خودتان ،می توانید از تجربه دیگران بهره ببرید.

‍ ‍مقایسه را کنار بگذار،
آنگاه زندگی واقعا زیباست. مقایسه را کنار بگذار، آن وقت می توانی بی کم و کاست از زندگی لذت ببری، و کسی که از زندگی اش لذت می برد، هیچ میلی به تملک ندارد، زیرا می داند چیزهای واقعی زندگی که ارزش لذت بردن دارند، قابل خریداری نیستند.
هرگز نكوشيد كسي را عوض كنيد.
تنها كسي كه بايد عوض شود خودتان هستيد.
خودتان كه عوض شويد همه اوضاع و شرايط پيرامونتان عوض می شود.
وقت بگذارید و لحظه ای به همه توانایی های فوق العاده ای که دارید فکر کنید، و برای آن ها شکرگزار باشید.
این اصل اساسی زندگیست.
https://t.me/LightFamily
229 viewsArash Ufo, edited  16:43
باز کردن / نظر دهید
2021-05-05 21:02:52
تهوع راجع به مردی سی و پنج ساله به نام «آنتوان روکانتن»، مورخ افسرده و گوشه‌گیری است که به این باور می‌رسد که اشیاء بی‌جان و موقعیت‌های مختلف، بر تعریف او از خود و آزادی عقلانی و روحی‌اش لطمه می‌زنند و این ناتوانی، او را دچار تهوع می‌کند.
https://t.me/LightFamily
554 viewsArash Ufo, edited  18:02
باز کردن / نظر دهید
2021-05-05 20:59:12
https://t.me/LightFamily
547 viewsArash Ufo, 17:59
باز کردن / نظر دهید