2022-07-31 21:53:47
دامنکشان شبی به کنارم نیامدی
کارم ز دست رفت و به کارم نیامدی
در پیش زلف خمبهخمت عقدههای دل
گفتم که مو به مو بشمارم، نیامدی
در کارگاه دیده، نگارا ز روی تو
گفتم نگارها بنگارم، نیامدی
گفتی چون جان رسد به لبت، خواهم آمدن
بر لب رسید جان فگارم، نیامدی
شب شد ز تار طرهٔ تو روز روشنم
روزی به دیدن شب تارم نیامدی
با جان نازنین به کمینگاهت آمدم
با تیر دلنشین به شکارم نیامدی
تنها در انتظار، هلاکم نساختی
بعد از هلاک هم به مزارم نیامدی
#فروغی_بسطامی
@llehad
215 views18:53