ارسطو میگفت هیچ زمانی نمی توان سعادت را بهگونهای تعریف کرد | کژ نگریستن
ارسطو میگفت هیچ زمانی نمی توان سعادت را بهگونهای تعریف کرد که با شقاوت و نگونبختی برابر و یکسان گردد. حتی اگر نتوانیم سعادت را تعریف کنیم، در ذهن و واقعیت، سعادت و شقاوت برابری نخواهند داشت. کسانی که دوزخ ساختهیِ خویش را بهشت مینامند به کلمات و واژگان خیانت میکنند و تلاش دارند تمام زبان و قلمرو نمادین را تصاحب کنند. به همین دلیل تنها امکانی که جامعه پیشروی ما فراهم میکند انزوا و سکوت است؛ در این وضعیت هر سخنی، حتی گفتار حاضر پیشاپیش تحریف شده و بیمعنا میگردد. درون قلمرو نمادین هیچ دستآویزی وجود ندارد تا بتوان از طریق توسل به آن چیزی را قصد کرد. در اینجا انزوا نوعی تاکتیک سياسی است تا سکوت و امر واقعی در مقابل نظمِ نمادینِ موجود قرار گیرد. لذا تنها عاملی که قادر است نظمِ اجتماعي ما را دستخوش تغییر قرار دهد، اَشکال توسل به امر واقعی است. سوژههای اجتماعي در ایران ناآگاهانه این موضوع را تشخیص میدهند، لذا سکوت و انفعالِ فراگیر در جامعه کنوني ما ریشه در این باور یقینی دارد که همگان میدانند نظم موجود ماندنی و پایدار نیست. نظم سیاسی و اجتماعی تا جایی پایدار است که بیگانهای در درون ما باشد، نه بیگانهای در بیرون، که در این صورت جز زور و قدرتِ عریان هیچ ابزاری در اختیار ندارد. رضا احمدی t.me/lookingawry