Get Mystery Box with random crypto!

در باب مواجهات ایدئولوژیک با تجربه‌های نزدیک به مرگ با تجربه | مجتبی اعتمادی نیا

در باب مواجهات ایدئولوژیک با تجربه‌های نزدیک به مرگ

با تجربه‌های نزدیک به مرگ هم مثل هر چیز دیگری می‌توان مواجهۀ‌‌ ایدئولوژیک داشت. پس از انتشار گزارش این تجربه‌ها در فضای عمومی، برخی از پیروان ادیان و مذاهب در سراسر جهان کوشیده‌اند تا آنها را شاهدی بر صدق مدعیات خود در باب کیفیت حیات پس از مرگ و نظام جزا و پاداش اخروی به‌شمار آورند. چنانکه پیداست تنوع این تجربه‌ها به‌نحوی است که پیروان هر دین، مذهب و عقیده‌ای می‌توانند با استناد به گزیده‌ای از گزارش‌ها، شاهدی بر صدق مدعیات خود بیابند، غافل از اینکه رقبای آنها هم توانایی چنین کاری دارند. گزارش‌های موجود از این تجربه‌ها حتی برای کسانی که با ادیان نهادینه رابطۀ خوبی ندارند و به جای دین و مذهبِ رسمی، به معنویتِ فارغ از الزامات شعائری و مناسکیِ ادیان و مذاهب تمایل دارند نیز دستاویزهای خوبی فراهم می‌کند. طُرفه آنکه اکنون در برخی فرهنگ‌ها گزارش‌های مؤید رویکرد اخیر در قیاس با گزارش‌هایی که مؤید آموزه‌های رسمی ادیان و مذاهب است، پربسامدتر است. غرض آنکه هرکس در این آینه نقش خود می‌خواند و آن را واقعیت عریان به‌حساب می‌آورد. حتی به‌نظرم فیزیکالیست‌ها هم در مواجهۀ سلبی با تجربه‌های نزدیک به مرگ، از مواضع خود به‌نحو ایدئولوژیک دفاع می‌کنند و به‌شکلی ناموجه از شواهدی (مانند مشاهدات عینی خارج از کالبَد) که مواضع آنها را تضعیف می‌کند، طفره می روند.
اما اینجا نکته‌ای هست که به گمانم اغلب کسانی که مواجهه‌ای غیرعالمانه و سطحی با این تجربه‌ها داشته‌اند از آن غافل بوده‌اند و آن اینکه دست‌کم بخش‌هایی از هر تجربه متأثر از پیش‌زمینه‌ها و پیش‌داشت‌های اعتقادی و فرهنگی و سائق‌های روانیِ خودآگاه و ناخودآگاه تجربه‌گران است و همۀ اینها خود از تربیت‌ها و تلقینات محیطی و حتی کهن‌الگوهای قومی و آیینی اثر می‌پذیرد. در هر تجربه این بخش‌ها محتاج «تعبیر» است و نه «تبلیغ»! اینکه کسانی فکر کنند ما آدمیان در آستانۀ مرگ و یا حتی پس از آن، شاکلۀ تفسیری خودمان را در مواجهه با آنچه بر ما عرضه می‌شود از دست می‌دهیم، نهایت خام‌اندیشی است. چنانکه پیدا است ما پس از مرگ نیز همچنان «حَیَوان مفسر» باقی خواهیم ماند.

م. اعتمادی‌نیا
سی و یکم فروردین یکهزار و چهارصد و یک هجری شمسی