Get Mystery Box with random crypto!

محمّد حسين كريمي پور

لوگوی کانال تلگرام m_h_karimipour — محمّد حسين كريمي پور م
لوگوی کانال تلگرام m_h_karimipour — محمّد حسين كريمي پور
آدرس کانال: @m_h_karimipour
دسته بندی ها: ادبیات
زبان: فارسی
مشترکین: 13.28K
توضیحات از کانال

.. اين هم حرفي است.
گاهي حرف حساب!

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2022-11-04 08:20:15 شرح و خلاصه ۲۰ کتاب توسعه ای در یک پادکست
دکتر محمد فاضلی - جامعه‌شناس

پادکست دغدغه ایران از دی‌ماه ۱۳۹۹ با محوریت اندیشه توسعه شروع به کار کرد. این پادکست در ۶۴ اپیزودی که تاکنون منتشر شده ۲۰ کتاب زیر را تشریح کرده است. شاید شما هم بخواهید شنونده شرح این کتاب‌ها باشید.

۱. *ما ایرانیان* . نوشته مقصود فراستخواه. نشر نی. ۱۳۹۹.

۲. *معمای فراوانی: دولت‌های نفتی و رونق‌های نفتی* . نوشته تری لین کارل. ترجمه جعفر خیرخواهان. نشر نی. ۱۳۸۸.

۳. *نظم و زوال سیاسی* . نوشته فرانسیس فوکویاما. ترجمه رحمن قهرمان‌پور. نشر روزنه. ۱۳۹۶.

۴. *دام‌های اجتماعی و مسأله اعتماد* . نوشته بو روثستاین. ترجمه لادن رهبری و همکاران. نشر آگه. ۱۳۹۳.

۵. *تجربه توسعه آسیای شرقی: معجزه، بحران و آینده* . نوشته ها-جون چانگ. نشر ثالث. ۱۳۹۸.

۶. *تاوان نابرابری: چرا برابری به سود همگان است.* نوشته ریچارد ویلکینسون و کیت پیکت. ترجمه سارا افراز. نشر میم. ۱۳۹۳.

۷. *اقتصاد در میدان عمل: دگرگونی اقتصادی و اصلاح دولت در گرجستان ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۲.* نوشته نیکا گیلائوری. انتشارات امین‌الضرب. ۱۴۰۰.

۸. *کتاب توسعه: مرور تلفیقی بر جایگاه ایران در شاخص‌های جهانی توسعه* . نوشته محسن رنانی و همکاران. نشر فرهنگ مردم. ۱۴۰۰.

۹. *مستخدمین بلژیکی در خدمت دولت ایران* . نوشته آنت دُستره. ترجمه منصوره اتحادیه. نشر تاریخ ایران. ۱۳۶۲.

۱۰. *اختناق ایران* . نوشته مورگان شوستر. ترجمه حسن افشار. نشر ماهی. ۱۳۸۶.

۱۱. *مأموریت آمریکایی‌ها در ایران* . نوشته آرتور میلسپو. ترجمه حسن ابوترابیان. ۱۳۵۶.

۱۲. *آمریکایی‌ها در ایران* . نوشته آرتور میلسپو. ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی. نشر البرز.

۱۳. *برنامه‌ریزی و توسعه در ایران* . نوشته جورج بندیکت بالدوین. ترجمه میکائیل عظیمی. نشر علم. ۱۳۹۴.

۱۴. *تورم و اخلاق: کتابی برای همه درباره یک تجربه تاریخی.* ترجمه سیدحسن دیباج. انتشارات دنیای اقتصاد. ۱۳۹۹.

۱۵. *برنامه‌ریزی در ایران: دومین گروه مشاوران هاروارد در ایران.* نوشته تاس مک‌لئود. ترجمه علی‌اعظم محمدبیگی. ۱۳۸۰.

۱۶. *راه ابریشم نوین: اکنون و آینده جهان* . نوشته پیتر فرانکوپن. ترجمه حسن افشار. نشر مرکز. ۱۳۹۹.

۱۷. *ایران و راه ابریشم نوین: از ژئوپلتیک راه تا دیپلماسی راه.* نوشته آرش رئیسی‌نژاد. انتشارات دانشگاه تهران. ۱۴۰۰.

۱۸. *ریشه‌های اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی* . نوشته دارون عجم‌اوغلو و جیمز رابینسون. ترجمه جعفر خیرخواهان و علی سرزعیم. انتشارات کویر. ۱۳۹۰.

۱۹. *توسعه به مثابه توانمندسازی حکومت* . نوشته مت اَندروز، لنت پریچت و مایکل وولکاک. ترجمه جعفر خیرخواهان و مسعود درودی. نشر روزنه. ۱۳۹۸.

۲۰. *چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟ ریشه‌های قدرت، ثروت و فقر* . نوشته دارون عجم‌اوغلو و جیمز رابینسون. ترجمه محسن میردامادی و محمدحسین نعیمی‌پور. نشر روزنه. ۱۳۹۲.

این پادکست را می‌توانید در تلگرام از طریق «کانال رسمی پادکست دغدغه ایران» بشنوید.
Https://t.me/dirancast_official

*شنیدن این پادکست از طریق کست باکس*
https://b2n.ir/g98379

*صفحه اینستاگرام پادکست دغدغه ایران*
Https://www.instagram.com/dirancast

برای توسعه ایران یک گام کوچک آن است که این گنجینه را به اطلاع دیگران برسانید

شبکه توسعه
@I_D_Network
4.0K views05:20
باز کردن / نظر دهید
2022-11-03 06:46:07 صد رحمت به مار غاشیه!

محمّد حسین کریمی پور

ابن جُبَیر اندلُسی در امیرنشین شاطِبه (والنسیا) در اسپانیای اسلامی بسال ١١٤٥ میلادی متولد شد. ٤٣٠ سال از فتح اندلس و یک قرن از تقسیم خلافت مقتدر کوردوبا بین امیران مسلمان رقیب می گذشت. اسلام نه تنها در اروپا عقب می نشست بلکه مغول از شرق و صلیبی ها از غرب، بلاد مسلمان را در می نوردیدند.

ابن جبیر درس دین خواند و منشیِ دیوانِ امیرِ گرانادا شد. روزی امیر محض تفریح، هفت جامِ شراب به منشی متدین می نوشاند. گرچه برای دلجویی، هفت جام پر از دینارِطلا بدو می بخشد اما این تحقیر، روح مرد دانشمند را ویران می کند. گرانادا را ترک تا با انجام سفرحج، جانش را پاک کند.

در جبل الطارق بر یک کشتی ایطالی می نشیند و تمام طول مدیترانه را تا اسکندریه مصر می پیماید. صلاح الدین ایوبی، سپهسالار کُرد بر مصر حاکم است. از راه خشکی تا قاهره می رود. از دلتای نیل و از طریق دریای سرخ به جده می رسد. پس از زیارت مکه و مدینه، از طریق بیابان حجاز به بصره و بغداد و موصل می رود. تازه دهسال از مرگ نورالدین زنگی اتابَکِ فاتح تُرک گذشته است. از طریق حلب به دمشق و از جبل عامل به فلسطین می رسد. توصیف دقیق این دولتمرد دانا از احوال دوک نشین های صلیبی حاکم بر شام و لبنان و فلسطین، در تاریخ کم نظیر است. از طریق دریا عزم سیسیل می کند . کشتی اش غرق ، اما نجات می یابد. وقتی قدم به صیقلیه (سیسیل) می نهد، تقریبا صد سال ازسقوط یکی از شکوفاترین دولت های اسلامی اروپا می گذرد. هنوز سیسیل پر است از راه ها، بندرها، قصرها، مدارس، باغ ها و مظاهر میراث علمی و هنری تابناک مسلمانان. سرانجام پس از سه سال به گرانادا باز می گردد.

"سفرنامه ابن جُبَیر" روزنگارِ دقیق و ظریفی از این سفر است. او دو سفر دیگر به شرق می کند که مع الاسف از آنها سفرنامه ای در دست نیست. سرانجام طی سفر سوم، بسال ١٢١٧م. در اسکندریه در سن ٧٢ سالگی می میرد.

٩ سال پس از مرگش، زادگاهش والنسیا در دومینوی سقوط امیرنشین ها از کف می رود. غرناطه آخرین امیر نشین اسلامی اسپانیا است که در ١٤٩٢ فرو‌می ریزد.

قطعه ای از سفرنامه او را در قیاسِ بین حکمرانی صلیبیِ اشغالگر و حکمرانی مسلمانِ خودی، بر اساس مشاهداتش در قریه های لبنان، نقل می کنم :

“صبح روز دوشنبه قریه تِبین را ترک کردیم. خدا سرنگونش کند. تمام مسیرمان از باغهای متصل به هم و آبادیهای مرتب می گذشت. ساکنان همه مسلمان و با سلطه فرنگیان در رفاه بودند. به خدا از فتنه پناه می برم. در هنگام برداشت غله، نصفش ازآن فرنگی ها بود و برای هرنفر یک دینار و اندی، جزیه می ستاندند. البته سهم اندکی از میوهای اشجارهم می بردند. غیر از اینها، مُتعرِضِ مسلمانی نمی شدند. مسلمین مالک خانه خودشان بودند و همه امورشان به خودشان واگذار شده بود. تمام شهرهای ساحلی شام که در دست فرنگیان است، همینگونه بود. روستاها و شهرها و دارایی ها در دست مسلمین باقی مانده و ضبط نشده اند. مسلمانان این نواحی به وضع بد برادرانشان در آبادیهای اسلامی با کارگزاران مسلمان می نگرند. روزگار آنها را بر عکس خودشان، تهی از رفاه و مدارا می یابند. این مقایسه، قلبهاشان را لبریز از فتنه و تردید می کند. و این از فجایعِ واردِ بر مسلمین است. مسلمان ، از ظلم طبقه حاکم مسلمان به فغان است . اما مسلمان، روشِ حکومتِ فرنگیانِ ضدِّ اسلام را می ستاید و به عدالتش اُنس می گیرد. پس، از این حالت به خدا پناه می بریم...”ً

راست می گوید. اگر حکومت، رفاه و عدالت و حاکمیت قانون ببار نیاورد، مردم به مارِ غاشیه پناه می برند. حکومت بد، کاری می کند که مردمِ عاصی، عزت و اصالت وانهند و به هر کس و‌ناکسی آویزان شوند. با غریبه بسازند یا جلای وطن کنند.
نور به قبرش ببارد . سخنانش از پس ٩ قرن، هنوز توصیف حال خاورمیانه است.


https://t.me/M_H_Karimipour
4.2K views03:46
باز کردن / نظر دهید
2022-09-25 07:40:29 گروههای جمعیتی موثر در تحولات آتی ایران - بخش دوّم

۳- اهل سنت

آنها بخش کوچکی از جمعیت ایران اند. اما رابطه آنها با بدنه دنیای سنت و جمعیت های کشورهای همسایه و استقرارشان در مرزها بدانان نقشی بزرگتر می دهد. متاسفانه ساکن مناطق کم توسعه یافته تر و در معرض فقر و تبعیض اند. وقتی هضم حکومتِ دینیِ مرکزی برای هاضمه شیعیان قم و اصفهان ثقیل می نماید، پیش بینی موضع غالب سیاسی در میان اهل سنت دشوار نیست. جامعه اهل سنت ایران مراودات گسترده با امارات، پاکستان، سعودی و اقلیم کردستان دارد . آنها از جریانات فکری و اجتماعی جهان سنت از مدرنیسم اماراتی تا طالبانیسم تا بهار عربی تا خلافت خالده اثر می پذیرند بررسی تعداد و پیشینه کشتگان ایرانی در جنگ های عراق و شامات ( چه سلفی و چه پان کرد) می تواند محل تامل جدی باشد.

۴-غیر مسلمانان

جمعیت کوچک و رو به تقلیل زرتشتیان،مسیحیان و یهودیان ایرانی نقش سیاسی متمایزی ندارند. در تحولات پیش رو شاید بازیگران خارجی و داخلی بیشتر بر بهاییان و نوکیشان متمرکز باشند. اما بزرگترین گروه ایرانیان غیر مسلمان، "دین گریزان"ند. دین گریزی از تبعات مدرنیته و همچنین از میوه های حکومت دینی است. این گروه، طیف های مختلف از خداپرستان شریعت گریز تا طیف رادیکال "ضد دین" دارد. رادیکال های ضد دین که معتقدند دین به هر صورتی، نوعی بیماری بدخیم و محتاج جراحی است به اندازه رادیکال های مذهبی، پتانسیل تمایل به خشونت و انسداد گفتمانی را فراهم می کنند. شعارهای این دسته اخیر در جامعه ای که جمعیت متدین بزرگی دارد، حرکت به جلو را دشوار می کند.

۵-اقوام در معرض جدایی طلبی

جدایی آذری ها، اعراب، کردها و بلوچ ها از ایران، مورد علاقه برخی از باشندگان این مناطق و البته برخی نیروهای خارجی بوده و هست . هر قدر نارضایتی از حکومت مرکزی و نا امیدی از آینده ایران بیشتر شود ، ایده جدایی طلبی شعله ورتر می شود. امیدواری به آینده هم قومان همسایه، سیاست های ناهوشمند در قبال زبان محلی، تبعیض مذهبی، فقر، بیکاری و البته مداخله قدرت های خارجی، بر این آتش می دمد. این گوه ای است که اگر در شکاف های بدنه ایران جاگیر شود، پتانسیلی ویرانگر خواهد داشت.

۶- اردوگاه زندگی

گمان می کنم، بخش اعظم مردم ایران و غالب آحاد دسته های فوق ، عضو این اردویند. مردمی که اولویت شان را با معیشت، امنیت ، رفاه، آرامش و امید به آینده تعریف می کنند. شهروندان درجه دویی که از زندگی در دیگی که بر هیزم خیالات ایدیولوژیک می جوشد خسته اند. مردمانی که از صندوق و از امکان اصلاح، دل بریده و فشار تورم دو رقمی و سقوط آزاد ارزش ریال، بارها خانه خرابشان کرده. آنها بیش از آنکه به دموکراسی بها دهند یا طالب توسعه متوازن یا نگران سرنوشت شامات باشند، تشنه کارآیی حکومت، ثبات، رونق معیشت، فرصت شغلی،رفاه و کامیابی اند. ایرانیانی که می خواهند باندازه همسایگان ترک و اماراتی از مسکن، غذا، حمل و نقل، حق سفر و امکان تزریق واکسن برخوردار باشند. مردمی که طی نیم قرن، حسرتِ ژاپن، بعد کره، بعد مالزی بعد ترکیه بعد چین را خورده اند و حالا می شنوند که باید از اقتصاد بنگلادش الگو بردارند! خبر بد اول آنست که بخش غالب این مردم به جان آمده، متوقعند همه چیز یکی دو ساله سامان یابد. معتقدند زید برود و عمرو بیاید ، مشکل حل شده است. قبول نمی کنند که بهترین حکومت هم از آسمان نازل شود باز برای سر و سامان دادن به اینهمه چالش به چند دهه کار سخت دولت-ملت نیاز است. خبر بد دوم آنست که آنها ده فرقه اند و ده ساز مختلف می زنند. جز در "لزوم تغییر" که همه بر آن متفقند ، در تعریف مساله ایران، اولویت ها و راه حل ها نظرات متباینی دارند. این دو عارضه معنی دار، ریشه های قویم فرهنگی دارد و البته حکومت هم در تشدید آنها موثر است. اگر همین امروز، قدرت به اردوگاه زندگی تسلیم شود، آنها در شکل توده ای، بی برنامه و شرحه شرحه شان آماده نیستند نظامی کارآتر برپا کنند. این مردم از خشم و از آرزوی اصلاح یکشبه و از باور به معجزه آکنده اند. اما مدل متفق علیه ای برای بهبود حکومت ندارند. این آدم های بجان آمده ، مصالح مساعد برای بازی تاج و تخت مدعیانند. تعداد آنها به باور من از اردوگاه انقلابیون بس بیشتر و رو به تزایدست. اما هنوز توان هیچ فرقه ای از آنها به تنهایی با اردوگاه مجهز حامیان حکومت قابل مقایسه نیست.

بگمانم دینامیسم پیش رو، برآیند تلاش اقلیت شیعیان ولایت فقیه برای حفظ و بسط قدرتشان در مقابل اکثریت به جان آمده ای است که برای دستیابی به زندگی متعارف می کوشند. این تنازع در هر دو سو از خارج از مرزها تاثیر خواهد پذیرفت. هم حاکمیت (در خانه مانده و از دنیا رانده) به دنبال حامی خارجی بزرگتر خواهد رفت و هم گروههای جمعیتی ناراضی (بالاخص مشتاقان راهکار جدایی طلبی) شریک قَدر خواهند جست. بسط قصه این تنازع بماند برای بعد!

https://t.me/M_H_Karimipour
3.5K views04:40
باز کردن / نظر دهید
2022-09-25 07:39:46 گروههای جمعیتی موثر در تحولات آتی ایران - بخش اوّل*
محمد حسین کریمی پور

یک فرد ایرانی ممکن است همزمان کرد تبار، شیعی الاصل و متمایل به چپ باشد. اما ضرورتا عضو یا هوادار تمام حرکت های کردی، شیعی یا چپ نخواهد بود. او بعضی از جریانات اجتماعی مرتبط با ریشه یا عقیده یا منافعش را ترجیح می دهد و در زندگی اجتماعی، کم یا زیاد از آنها حمایت می کند. مثلا تبار کردی، ممکن است در قالب پان ایرانیست یا خود مختاری خواه یا جدایی طلب ظهور کند. بدینسان هر ایرانی خود را عضو یک یا چند جمعیت موثر بر سرنوشتش می داند. این نوشتار تلاش می کند طرح اولیه ای از جمعیت هایی به تصویر کشد که به گمان من پتانسیل نقش آفرینی توده ای در آینده ایران را دارند.
۱-شیعیان ولایت فقیه
این شیعیان، ولیِ فقیهِ حاکمِ ظاهری دارند که قدرتش را مقدس و حفظ و بسط حکومتش را "اولویت اصلی" می بینند. در دهه ۶۰ بخش بزرگی از ایرانیان کم و بیش، پذیرا یا همراه این عقیده بودند. گسترش ارتباطات، گذشت زمان و عملکرد حکومت از سهم این دسته کاسته. اما آنها حالا برادران هم کیش یا مشترک المنافعی در اقصی نقاط خاورمیانه دارند . امروز کم تعدادترند اما از یک شبکه نظامی-امنیتی گسترده با بازوهای خارجی بهره مندند. قدرت اقتصادی و هولدینگ های عظیم دارند و بخش بزرگی از ثروت ملی را کنترل می کنند. ساختار قانونی نوشته و قواعد نانوشته جاری کشور، اختیارات وسیع و مصونیت برایشان فراهم آورده. عملگرایی بی حصر آنها استانداردهای اخلاق ملی را ویران کرده. آنها قاعده حکومت اند و اگرفرضا روزی به ۵٪ جمعیت ایران هم تقلیل یابند، باز برای حفظ یک حکومت خاورمیانه ای کافی خواهند بود. اگر روزی ساختار حکمرانی تغییر کند ، آنها می توانند به اپوزیسیون انرژیک، مسلح و پولداری بدل شوند و با تکیه به شبکه مویرگی میلیشیای خود، همچنان در ایران و خاورمیانه نقش آفرینی کنند.
بسیاری ازین جمعیت از موضع خود منتفع اند اما بخش بزرگی از آنها، بیش از انتفاع، انگیزه عقیدتی دارند. شاید هیچ چیز باندازه روشنگری بین این افراد و تقویت عقلانیت و واقع بینی در آنها، ضامن تولد یک ایران با ثبات و شکوفا نباشد. آنها مرید و تابع رهبرند اما رهبری نیز مجبورست برای حفظشان در خدمت تمایلات آنان باشد. این چرخه، مواضع آنها و شخص اول را تدریجا بسته تر کرده است. برای فهم بهتر آنها، مطالعه تاریخ سال های آغازین جنگ های صلیبی و ملاحظه رابطه پیچیده پاپ، اسقف، شهریار، شهسوار، واعظ، توده صلیبی و عوام مومنین خالی از فایده نیست. این شاخه کوچک ولی اثرگذار جمعیتی، زیر شاخه های موثر و قابل مطالعه ای در سپاه، بسیج، سرویس اطلاعاتی، سازمان روحانیت حکومتی و شبکه مساجد تا جبهه پایداری دارد و بطور سنتی بخش های مهمی از حکمرانی چون مجلس خبرگان، شورای نگهبان، مجمع تشخیص و قوه قضاییه حیاط خلوت آنهاست. خبر بد آن است که قوه عاقله این جریان، امروز مشکل را در راهبرد چهل ساله اش نمی بیند بلکه گمان می کند به اندازه کافی سفت نگرفته و چاره در تسخیر کامل تمام صندلی های حکومت است. مجلس انقلابی و دولت جوان به گمان من کاریکاتوری از بازگشت به فضای دهه ۶۰ است، آنهم در جامعه بدحالی که هاضمه ملتهبش اصلا طاقت شوخی ندارد!
۲-سایر شیعیان
غیر از مدل ولایت فقیه، سازمان سیاسی-اجتماعی بارزی در میان شیعیان ایرانی، شاخص نیست. هرچه هست به بحث های نظری محدودست. گروهی از شیعیان سنتی با حرکت سیاسی میانه ای ندارند و حضور اجتماعی شان به سازمانهای آیینی، خیریه و آموزشی محدودست. گروه رو به تزاید دیگری در گریز از دیدگاه ولایت مطلقه فقیه و در تماس با اندیشه های روحانیونی چون علی سیستانی و موسی صدر از مفاهیمی چون امتناع حکومت دینی بدون معصوم، حاکمیت صندوق ، حکومت در خدمت ملت، حکومت سکولار و سیاست ملی فرا طایفه ای حمایت می کنند. اینها فاقد سازمان منسجم اند. لذا بُروز سیاسی این شیعیان، در زاویه شان با ولایت مطلقه فقیه رخ می نماید. بگمان من این شیعیان می توانند دو کار بزرگ برای آینده ایران بکنند. اول تلاش برای اصلاح مواضع شیعیانِ ولایت فقیه است که بعلت قرابت گفتمانی برای آنها شدنی ترست. من برای حرکت فکری اندیشمندانی چون علی سیستانی، محقق داماد، مرحوم فیرحی و مهدی نصیری ، ارزش ملی قائلم. نزدیکی فقهای بزرگی چون سیستانی، مرحوم منتظری، مرحوم صانعی و شبیری با این جریان، نشانگر ریشه های عریق شیعی این نحله است. دوم تلاش برای تعریف جایگاه تشیع در ایران فرداست . تشیع در کنار ایرانیت و مدرنیته یکی از سه مقومه تمدن ایران امروزست. رویکرد تهاجمی تشیعِ قدرت، تعادل تمدنی این سه مقوله را مختل کرده و این تعادل، محتاج باز تعریفی منطبق با نیاز زمانه است. اگر آنها درین دو کار موفق شوند، لزومی ندارد حرکت بسوی ایرانی بهتر از دالان خونین و طولانی جنگ های مقدس بگذرد!
...ادامه دارد
* منتشره در اسفند۹۹.
https://t.me/M_H_Karimipour
7.4K views04:39
باز کردن / نظر دهید
2022-09-19 20:58:58 جدایی طلبی کُردی

محمد حسین کریمی پور

یکی دو روز بعد از بمباران شیمیایی حلبچه ، در قالب یک تیم مهندسی رزمی از خوزستان حرکت کردیم تا به کردستان عراق برویم. این سفر چند روزه برای جوانکی مثل من، یک اکتشاف شگرف بود. سرزمین و مردمی را دیدم که شبیه هیچ چیزدیگر نبودند. صورتی از جنگ در مناطق دارای سکنه را تجربه کردم که برایم تازه و عمیقا موحش بود.
در تمام مسیر، سیل آوارگان بی رمقی که پیاده بسوی ایران می آمدند، به چشم می خورد. پیران و درماندگانی که از سر ناچاری رها شده بودند... کودکان وحشت زده و صورتهای تهی از امید... و کمپ های هلال احمر که در دریای آوارگان غرق بود. فاجعه چنان عظیم بود که یگانهای رزمی هم درگیر امداد بودند.

اما اوج کابوس در خاک عراق منتظرمان بود. جنازه کشتگان حلبچه جمع نشده بود. گاز سیانور همه را در آخرین حالتشان ثابت کرده بود. سیانور را که فرو دهی، نفست دیگر بر نمی گردد. آخرین فریم فیلم متحرک زندگیت، در قاب ثابت مرگ، فیکس می شود. توي بازار حلبچه، پیرمرد پشت دخل دکان به خیابان، خیره بود. انگاری داشت سوالی می پرسید. بیرون شهر، در سه راهی عنب ، وانتی کنار جاده متوقف بود. مسافرانش در آخرین لحظات بیرون ریخته و گریخته بودند. مادر جوانی که طفلک نوزادی به بغل داشت و چنگ در خاک تپه کنار جاده زده بود را از یاد نخواهم برد. و جنازه سیاه شده سربازان عراقی در دجیل که آفتاب بی جان آخر اسفند، روغنشان را در آورده بود. مرگ، تباهی، سیاهی و نیستی ..
واین جهنم تمام عیار، روی زمینه زیباترین طبیعتی که تا آنروز دیده بودم، جریان داشت. بهار سحر آمیز و با شکوه کردستان ... دشت های سبز و تپه های رنگ به رنگ از گلهای وحشی... تپه ماهورهای بازیگوش و دریاچه فیروزه ای دربندیخان، پرنده های مست و هوایی چنان لطیف و عطر آگین که مگو و مپرس.

در اطراف دریاچه با چند پیشمرگه همسفر شدیم. یکی شان علاوه بر تفنگ، کیف پزشکیاری حمل می کرد. دانشجوی چپ جالبی بود که تحصیل پزشکی را در اروپا رها کرده بود و آمده بود با صدام بجنگد. خیلی زود سر صحبتمان باز شد. او و بسیاری دیگر از کردهایی که دیدم، هیچ حسی نسبت به عراق، جز تنفر و دشمنی نداشتند. خود را نه عراقی می دانستند و نه می خواستند عراقی باشند. پشت در پشت، سهم آنها از عراق، چه سلطنتی و چه بعثی، جز تحقیر و سرکوب و ناامنی و فقر نبود. ما را دشمن ارتش بعث می دیدند. این بود که با ما مهربان بودند.
او بمن گفت : " در عراق و سوریه همیشه همین بوده است. جنگ هم که نبود بعثی ها ما را قصابی می کردند. کردها قوم مطرودی اند که تنها سهمشان از بودجه ملی ، مخارج یگانهای نظامی مستقر در کردستان است. این وضعی است که جز با استقلال عوض نمی شود. می خواهم در کشوری زندگی کنم که مرا شهروند اصلی، قلمداد کند."
جوان بودم، مغرور و پرشور! برایش از نقشه های استعمار برای تجزیه کشورهای مسلمان خاورمیانه گفتم . گفتم کردها نباید هیزم این آتش باشند. دیگر نشانی از رفاقت در صدایش نبود. پاسخ داد : " آنقدر هیزم آتش این و آن بوده ایم که ذغال شده ایم. ما سهمی از خاورمیانه شما ، بجز عذاب نداشته ایم. چرا دلمان باید برای قدرت دیگران بسوزد؟ باید دست و پا بزنیم شاید خودمان سهم خودمان را از دنیا بگیریم." رویش را برگرداند و تا پیاده شد، دیگر چیزی بین مان رد و بدل نشد.

حداقل در مورد کردستان عراق، کاملا حق داشت. جز سد دربندیخان، تاسیسات نظامی و جاده های سوق الجیشی ، اثری از تمدن نوین در آن منطقه غنی به عنوان بخشی از یک کشور نفتی ثروتمند، ندیدم. امکانات شهریشان، بدتر از روستاهای ما بود.

من تردید ندارم که "غائله کردستان" منشاء مصایب زیادی برای منطقه ما خواهد بود. بعید می دانم استقلالی که دیکتاتور فاسدی چون کاک مسعود برای تداوم قدرتش کلید زده، برای کردها هم میوه های شیرین ببار آورد. دولت بارزانی ، به بهانه حفظ استقلال، هر صدایی را در شمال عراق خفه کرده و قبل از هرچیز، سر کانتونیسمِ کردِ سوری را به سنگ خواهد کوبید. شک ندارم آمریکا و اسراییل ازین شرایط بهره ها خواهند برد. درک می کنم چرا عقلا در تهران، آنکارا، بغداد و دمشق بلکه در ریاض و اسلام آباد چنین نگرانند. می دانم اشتعال نائره قوم گرایی در کنار جنگ های مذهبی موجود، به کردها ختم نمی شود و منطقه را به سوی سلسله جدیدی از کشمکش های مذهبی- نژادی سوق می دهد.

جدایی طلبی قومی، تنها از فقر، تبعیض و فساد حاکمیت، تغذیه نمی کند. گاهی ریشه هایی بس پیچیده تر در تاریخ و فرهنگ اقوام دارد. جدایی طلبی در فِلاندِربلژیک، کاتالونیای اسپانی و کِبِک کانادا شاهد این مدعاست. اما بی تردید محرومیت، تبعیض و فساد ، عامل اصلی گسترش اغلب نهضت های جدایی طلبی است.

کشوری که اقلیت های قومی و مذهبی در آن خود را شهروندان درجه دو نیابند، کمترین صدمه را ازچنین مصائبی خواهد دید.

https://t.me/M_H_Karimipour
4.7K views17:58
باز کردن / نظر دهید
2022-08-28 08:32:52
آقای حاجی!
لامصّب ببین!

محمد حسین کریمی پور

این همه جوان رشید، شهدای فقط یک دبیرستان اند. مدرسه مفید!
من چند تاشان را در دبیرستان و‌ دانشگاه زیارت کرده بودم. الحق یکی از دیگری گل تر! پاک تر! با سواد تر و‌ تواناتر! داغ حسن کریمیان برایم تا ابد زنده خواهد ماند. جوان درخشانی در غایت زیبایی و برازندگی باطن و ظاهر.

خوب بنگر! آقای نمایندهٔ آسمان! آقای قدرت! آقای آیت الله! آقای سردار! آقای قاضی! آقای حاجی! آقای برادر! برادر اطلاعاتی! برادر بازجو! برادر نوپو! برادر سایبری اجاره ای! با تو ام ، ببین!

اینها که بودند و‌چه عزتی به ایران و شیعه دادند؟ شمایان کیستید و‌چه کردید با آبروی طائفه و دعوت آل الله ع؟ هر قدر این شموس و‌اقمار، دلِ آشنا و غریبه را ربودند ، شما زهره بردید و تباهی به پا کردید. بر ظلمات جهان افزودید و نام نیک شهداء را هم خرج قدرت خود کردید. نسل جوان باور نمی کند صفای اینها را! حق شان بر گردن ما را نمی داند. اصلا گوشش بدهکار نیست. برهان قاطعِ عملکرد حکومت شیعی شما، جای حرف نمی گذارد !

خدایتان چاره کند که بد امانت داری بودید، بد!

https://t.me/M_H_Karimipour
14.3K views05:32
باز کردن / نظر دهید
2022-08-20 07:25:05
9.1K views04:25
باز کردن / نظر دهید
2022-08-08 07:58:43 باز این چه شورش است ...

شعر : محتشم کاشانی

صدای: حامد شجاعی

موسیقی :حسین علیزاده

متن اشعار خوانده شده در این فایل
11.3K views04:58
باز کردن / نظر دهید
2022-07-04 09:19:10 دجله و فرات -٣
روایتِ اهلِ عراق


محمّد حسین کریمی پور

١- کشاورزی ٥٪‏درآمد و٢٠٪‏ اشتغال عراق را تامین می کند. حزب بعث برای ٩٠٪‏ ظرفیت آبی ٨٥ میلیارد متر مکعبی کشور در فکر توسعه اراضی کشاورزی مدرن بود. در میانه دهه ٧٠ میلادی، عراق ٥/٦ میلیون هکتار اراضی آبی داشت که ٧٠٪‏ آن در حوضه دجله بود. افزایش مصرف آب بالادست، کاهش کیفیت آب و از همه مهم تر جنگ و ناآرامی سبب شد که سطح کشت، تقریبا نصف شود.

٢- ٤٥٪‏اراضی عراق تحت تاثیر بیایان زایی است. افزایش درجه حرارت، کاهش بارش ، کاهش حجم روان آبها و کاهش کیفیت آب به این روند دامن می زند. مانند سایر مناطق خاورمیانه، پتانسیل تولید آب طبیعت، در حال کاهش است.

٣-سیاست صدام در محو نیزارها سبب شد تا در سال ٢٠٠٣ تنها ١٤٪‏ از پهنه ده هزار کیلومتر مربعی نیزارهای جنوب باقی مانده باشد. نیزارهای خشک، منشاء اصلی ریزگردهای منطقه است. عراق با کمک بین المللی در حال احیاء نیزارهاست که محتاج تخصیص ١٣م م م آب است.

٤-در اوج رونق کشاورزی، در١٩٩٠ معادل ٤٣ میلیارد مترمکعب آب ( ٩٠٪‏کشاورزی، ٦٪‏صنعت و ٤٪‏ انسانی ) مصرف شد. حدود ١٠ م م م آب از سهم نیزارها قطع شده بود. با ملاحظه حقابه طبیعت، رکورد مصرف معقول عراق ٥٣ م م م بوده است. امروز منابع عراقی با فرض احیای سطح زیر کشت قدیم و تکمیل طرحهای توسعه، از نیاز آبی ٦٦ الي ٧٧م م م سخن می گویند.

٥-به گزارش فائو، تمام آب ورودی فرات و ٨٧٪‏ آب دجله، منشاء غیر عراقی دارند. بخش بزرگی از انشعابات دجله که در داخل عراق بدان می پیوندد نیز ریشه ترک (زاب بزرگ) یا ایرانی ( زاب کوچک، دیالی، وند، ..) دارد. الانصاری محقق عراقی الاصل، ورودی مرزی دجله و فرات و انشعاباتشان به عراق را ٤٦م م م تخمین زده و ٧م م م آورده ایرانی به هور هویزه را هم بدان می افزاید. بدین ترتیب او آب خارجی وارده به عراق را سالانه ٥٣ م م م تخمین می زند. خواهیم دید که عراق در میان مدت روی تداوم ورود تنها نیمی از این آب می تواند حساب کند.

٦-بانک جهانی، روان آب سالیانه متکی به منابع داخلی عراق را ٣٥م م م و پتانسیل آب زیر زمینی عراق را ١/٢ م م م تخمین می زند.

٧-از اوایل قرن بیستم تا دهه ٦٠ میلادی، عراق تنها دارنده تاسیسات مهندسی بر روی فرات بود . در دهه ٦٠عراق ١٦م م م آب فرات را برای آبیاری ١/٢میلیون هکتار کشاورزی مصرف می کرد که ٥ برابر سوریه و ١٠برابر ترکیه بود.٨٩٪‏آب فرات از ترکیه و ١١٪‏از سوریه نشات می گیرد. عراق هیچ آبی به فرات نمی دهد اما مصرف ٢٣ م م م از آن را در برنامه دارد. حالا پروژه گاپ قرارست نیمی از آب فرات را مصرف کند. سازمان ملل می گوید ورودی فرات به عراق در حسیبه که در دوره ٩٨-٨٨ حدود ٢٣م م م بود در دوره ١٠-٩٠ به ١٧ م م م کاهش یافته است. ترکیه تعهد کرده حجم سالانه ورودی فرات به سوریه حداقل ١٦ م م م باشد و سوریها تعهد کرده اند ٥٨٪‏این میزان به عراق برود. روی کاغذ، سهم عراق از فرات ٩ م م م است. اما الانصاری در سال ٢٠١٣ می نویسد نه ترکیه و نه سوریه این حدود را رعایت نمی کنند و آب ورودی تقلیل مستمر دارد. در بالادست، آبِ فراتِ محصور در دشت هایِ حاصلخیز، مشتری بیشتری از آب دجله کوهستانی دارد. مخازن سدهای ترکیه و سوریه از نظر فنی قادرند تمام آب فرات را ضبط کنند. امنیت آبی عراق در فرات شکننده است.

٨-طبق گزارش فائو، ٦٥٪‏آب دجله از ترکیه، ٢٢٪‏ از ایران و ١٣٪‏ از عراق نشات می گیرد. با تکمیل ایلیسو، ترکها از نظر فنی قادرخواهند بود غالب جریان دجله را ضبط کنند. اما استفاده از آب دجله و زاب بزرگ –بعلت محیط کوهستانی- برای ترک ها سخت و گران است. گاپ ترکیه مصرف حدود٧ م م م و سوریه ٢/٦م م م را در برنامه دارند. زاب بزرگ که از ترکیه می آید، در پایین دست موصل نزدیک ١٣ م م م آب را به دجله می ریزد. زاب کوچک و تعداد دیگری از رودهای ایرانی-عراقی، بیش از ١٤ م م م به دجله می ریزند. حدود نیمی از این حجم در داخل ایران مصرف خواهد شد. در دجله و انشعاباتش، عراق می تواند در میان مدت روی ٢٠ م م م آب خارجی حساب کند.

٩-پس در میان مدت عراق باید با نصف شدن آب ورودی از خارج هماهنگ شود. تنش در حاشیه فرات شدید خواهد بود. اگر ده درصد کاهش پتانسیل آبی ناشی از تغییر اقلیم را در کنار محاسبات فوق قرار دهیم، عراق بجای ٨٥م م م آب شیرین سالانه ، باید با ٥٥م م م سر کند. البته همچنان سرانه آب عراق از ایران بیشتر خواهد بود. اگر کردستانِ پُر آب از عراق جدا و کشور سومی در بالادست شکل گیرد ، اوضاع برای عراق عرب دشوارتر خواهد شد.

برای ما ایرانیان، سوال بزرگ این است که مدیریت مصرف عراق از طریق تعدیل بلندپروازی کشاورزی رخ خواهد داد یا از طریق قطع سهم آب نیزارها؟

https://t.me/M_H_Karimipour
13.9K views06:19
باز کردن / نظر دهید
2022-07-04 09:18:48 دجله و فُرات -٢
روایتِ تُرک ها


محمّدحسین کریمی‌پور

١-ترکیه می گوید ٨٩٪‏آب فرات و ٥٢٪‏ آب دجله از قلمرويش نشات گرفته و این دو رود و انشعاباتشان هر سال بطور متوسط ٥٣میلیارد متر مکعب (م م م ) آبِ ترك را به عراق و سوریه می برند. این ، معادل ٢٨٪‏ روان آبهای ترکیه است.

٢-حوضه دو رود در آناتولی جنوبشرقی، شامل ٩ ایالت غالبا کُرد نشین با ١٠٪‏مساحت و ١٠٪‏ جمعیت ترکیه است. چهار دهه پیش درآمد سرانه مردم این منطقه توسعه نيافته، کمتر از نصف سرانه کشور بود.

٣-هِنديّه، اولین طرح آبي عراق در ١٩١٤افتتاح شد. ٦٠سال طول کشید تا کِبان- اولین سدِّ ترکی حوضه- در ١٩٧٤افتتاح شود.

٤-تورگوت اوزال در دهه ٨٠ تصمیم گرفت ایالات فقیر و ناراضی آناتولی جنوبشرقی را توسعه دهد. سرمایه اوزال "آب" بود و "عقل" ! طرح توسعهGAP بر محور مهار آب برای کشاورزی و برق ، جان گرفت.

٥- در دهه بعدی، GAP به "پروژه یکپارچه توسعه پایدار اجتماعی-اقتصادی آناتولی جنوب شرقی" ارتقاء یافت. زنجیره های سرمایه گذاری و کسب و کار، تعریف شدند تا توسعه فرصت های صنعتی- صادراتی- حمل و نقل- گردشگری-آموزشی و اجتماعی تضمین شود. افزایش درآمد محلی و رشد انسانی از طریق "توسعه صادرات کشاورزی محور"، هدفِ اصلی شد. حالا پایداری و محیط زیست –لااقل در داخل مرزها ی ترکیه- هم مطرح بود.

٦- ٥برابر کردن تولید و ٣ برابر کردن درآمد سرانه محلی و ایجاد ٢ میلیون شغل، با ٣٢ میلیارد دلار سرمایه گذاری عمومی به ساخت ٢٢ سد، ١٩ نیروگاه برقابی و شبکه های آبیاری ختم مي شد.٧٥٠٠ مگاوات برق ارزان توليد و ١/٨ میلیون هکتار اراضي آبياري مي شد تا توليد انرژی برقابی ومساحت کشت آبی تركيه، دو برابر شود.

٧- جنگ عراق، بحران اقتصادی و تشدید عملیات كردها، اجازه نداد طرح تا ٢٠٠٥ تکمیل شود. تا سال ٢٠١٤، ١٦ سد تکمیل شد. سدِ آتاتورکِ فرات با مخزن ٤٨ م م م در سال ٩٠ بهره برداری شد که نیمی از كل ظرفیت GAP و بزرگتر از مجموع مخازن سدهای ایران بود. اگر سدایلیسو (١٠ م م م ) تا ٢٠١٨تمام شود، عملا مخزن سازی،تمام شده است. ٧٤٪‏ ظرفیت برقابی و ٢٤٪‏شبکه های آبیاری نیز به بهره برداری رسید.

٨- سهم GAP در "سبد سرمایه گذاری عمومی ترکیه"، تا ٢٠٠٧ حدود ٧٪‏ بود که بعدا تا ١٤٪‏ هم رسید. این نسبت اکنون حدود ١١٪‏ است. این یعنی "اولوّیت ملی" !

٩-دستاوردهای اولیه طرح ، دلگرم کننده بود. نسبت درآمد منطقه به درآمد ترکیه از ٤٪‏ به ٥/٥٪‏ رسید. صادرات منطقه ١٧ برابر و سهمش در سبد صادرات ملی ٣ برابر شد. تا سال ٢٠١٣ معادل ٢٣/٥ میلیارد دلار برق آبی فروخته شد. اتوبانها ٣ برابر شد. ٦ فرودگاه، ١٦ منطقه صنعتی و ٣٥شهرک SME پديد آمد.

١٠- اما هنوز نرخ بیکاری محلی بالاست و مطالبه محلی برای تکمیلGAP ، قوی است. توسعه اقتصادی، مهم ترین سپرِ دولت در مقابل جاذبه PKK و دموکراسیِ کانتوُنیِ کردستان سوریه است. مجاورت با جنگ عراق و سوریه و تلاطمات سیاست داخلی نیز بر حساسیت منطقه افزوده است.

١١-دپارتمان آبِ وزارتِ خارجه ترکیه در دهه ٩٠ می گوید كه ترکیه ٨٩٪‏ آب فرات را تامین می کند اما فقط ٥٢٪‏ آب یعنی ١٨ م م م را مي خواهد. سوریها با ١١٪‏ آورده، ٣٢٪‏ آب و عراقیها با آورده صفر، ٦٥٪‏ آب فرات را مي خواهند.
در مورد دجله می گوید ترکیه ٥٢٪‏ آب دجله را میدهد و فقط برای ٧ م م م آن یعنی ١٤٪‏ ، برنامه دارد. در حالیکه عراق ٤٨٪‏ آب را می دهد ولی٩٢٪‏ آب دجله را مي خواهد!
ترک ها، خود را در مقابل طمع عراق، مظلوم می بینند.

١٢- سدهای موجود ترکها روی فرات بیش از ٩٠ م م م قابلیت ذخیره دارند که ٥ برابر هدفِ سالانه آنهاست. ترک ها توانِ فنیِ قطعِ کُلِّ جریانِ فرات را دارند . با تکمیل ایلیسو، در دجله هم چنين قدرتي خواهند يافت.

١٣- متاسفانه دولت ایران و پرونده ریزگردهایش تا ٢٠١٥ برای ترک ها وجود خارجی نداشت . در مطالعه مفصل ٢٠١٣ سازمان ملل در مورد آبهای مشترک جنوب غرب آسیا که از همه جور مُعارِض نام برده شده، ما غایبیم.

١٤- هيچ قراردادِ تقسیمِ آبی که مزاحمِ اهدافِ ترکیه باشد، وجود ندارد. قواعد بین المللی، در مورد حقِّ تاریخیِ پایین دست، قابل تفسیر و فاقد ضمانت اجرایی اند. از لحاظ سیاسی، فنی و نظامی نیز ترک ها در مقابل عراق و سوریه، دست بالا را دارند .

١٥- بنا بر گزارش بانک جهانی، ظرفیتِ "آبِ شیرینِ مُتکّی به داخلِ" ترکیه ٢٢٧ م م م در سال و برابر تمامِ دیگر کشورهای خاورمیانه است. ترکیه، در حال تحکیمِ قدرتِ آبیِ خود بعنوانِ یک مولفه قدرتِ ملی است. از ابزار آب در روابط با کردستان ، عراق و سوریه استفاده سیاسی و امنیتی بُرده، شاید به طرف های ثالثی مثل اسراییل هم آب بفروشد. اما مساله توسعه جنوبشرق، همچنان در سیاست دولت و ملت ترکیه در قبال دجله و فرات، جایگاه اول را خواهد داشت.

https://t.me/M_H_Karimipour
8.5K views06:18
باز کردن / نظر دهید