Get Mystery Box with random crypto!

کشکول|محسن مهدیان

لوگوی کانال تلگرام mahdian_mohsen — کشکول|محسن مهدیان ک
لوگوی کانال تلگرام mahdian_mohsen — کشکول|محسن مهدیان
آدرس کانال: @mahdian_mohsen
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 2.47K
توضیحات از کانال

✏روزنامه نگارم.
@mohsen_mahdian
اینجا هم از فعالیت های گروه جهادی محبین می نویسم.
@jahadi_mohebin
دغدغه رسانه ایم:
#خبرخوب

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 2

2022-07-13 00:04:20 مخالفان گشت ارشاد هم موافقند...
یک گفت وگوی ساده

وقتی اسم گشت ارشاد می‌آید، چه تصویری در ذهنتان تداعی می‌شود؟ احتمالا چند برخورد خشن ناجا. حالا برای یک‌بار هم که شده اختیار ذهنتان را به‌دست بگیرید و اجازه ندهید آنچه رسانه‌ها برایتان ساخته‌اند تداعی شود. این‌بار منطقا ضرورت گشت ارشاد را ارزیابی کنید. یقین دارم مخالف‌ترین‌ها نیز موافقند. اجازه دهید با آرامش استدلال کنیم.
به عزیزی که بسیار از دست گشت ارشاد عصبانی بود گفتم اگر کسی برهنه به خیابان بیاید مشکلی ندارید؟ گفت حتما مشکل دارم. گفتم چرا؟ گفت بالاخره یک حدی وجود دارد. همه جای دنیا این حد را پذیرفته‌اند. گفتم ممنون و پایان استدلال؛ پس تو هم با گشت ارشاد موافقی. همین که معتقدی از یک جا به بعد باید قهریه وارد شود پس گشت ارشاد ضروری است.
این همانی است که برخی به غلط می‌گویند حجاب اجباری. حال آنکه الزام قانونی است که به قول شما در همه ‌جای دنیا نیز وجود دارد.
اما احتمالا سر اندازه آن اختلاف باشد. به‌نظرت شما باید مرز حجاب را تعیین کنی یا من یا دین؟ گفت هیچ‌کدام؛ عرف. گفتم عرف چیست؟ عرف کی؟ عرف کجا؟ مثلا عرف گاوپرست‌ها خوبه یا عرف سکولارها یا عرف لاابالی‌ها؟ گفت عرف مردم جامعه. گفتم قبول داری اکثریت مردم ما مسلمانند؟ گفت بله. گفتم قبول داری حجاب جزئی از دین است؟ تأیید کرد.
گفتم پس اگر قرار بر رجوع به عرف هم باشد، عرف دیندارها ملاک است. ضمن اینکه رجوع به عرف هم درون دین است و امضای فقیه می‌خواهد و اینطور نیست که هرکس بگوید عرف چنان و چنین است.
گفت واقعا فکر می‌کنی گشت ارشاد در باحجاب کردن مردم مؤثر بوده است؟
گفتم سؤالت غلط است. این اشتباه رایجی درباره گشت ارشاد است. گشت ارشاد برای صیانت از قانون است نه ایجاد حجاب. مثل پلیسی که برای عبور از چراغ قرمز جریمه تعیین می‌کند. هدف اصلی حفظ نظم شهر است. واگرنه ممکن است یکی بگوید صرفا با زور جریمه که کسی منظم نمی‌شود.
گفت یعنی تو با خشونت گشت ارشاد موافقی؟ گفتم حتما نیستم. ولی عملکرد گشت ارشاد را از دریچه چند فیلم تقطیع شده رسانه‌های مغرض نمی‌بینم. ضمن اینکه خطا را اصلاح می‌کنند نه اینکه منکر اصل ماجرا شوند.
گفت حالا همه‌چیز این مملکت درست شده و فقط حجاب مانده است؟ گفتم من هم مثل تو معتقدم باید همه بخش‌ها تقویت شود. ولی اگر دولت نتوانست تورم را کنترل کند پلیس هم باید از تخلفات راهنمایی و رانندگی بگذرد؟
گفت با همه این حرف‌ها حجاب اولویت نیست. گفتم این یکی را موافقم.
اما خواهش می‌کنم دقیق ببین. جریانی که تشویق به آتش زدن بانک‌ها و شکستن شیشه ماشین‌ها و بستن راه مردم می‌کرده است امروز به چوب بستن حجاب را تشویق می‌کند. چرا؟ ماجرا چیست؟ همانها که سال‌ها برای کوچک شدن سفره مردم، راهزن‌های قداره‌کش جهانی را با سوت و کف همراهی می‌کردند و صله مزدوری و نشان بردگی جور می‌گرفتند، حالا برای برهنگی بیشتر جایزه تعیین کردند. روشن نیست که هدف اصلی حجاب نیست؟ بله حق داری. حجاب اولویت اول ما نیست؛ اما ظاهرا اولویت اول شیطان کثیف شده است.
به همین دلیل معتقد به ارتقای گشت ارشادم. گشت ارشاد تا دیروز غفلت‌ها را تذکر می‌داد اما این‌بار باید جبهه جدیدی را هدف بگیرد. ما فراتر از گشت ارشاد فرهنگی، نیازمند گشت ارشاد امنیتی هستیم که برای به‌هم زدن نظم عمومی و شکستن قانون و اراده حداکثری مردم، آدم اجیر می‌کند تا چهارشنبه‌های سیاه را بسازد.
@mahdian_mohsen
4.6K viewsedited  21:04
باز کردن / نظر دهید
2022-07-07 12:15:57
1.2K views09:15
باز کردن / نظر دهید
2022-07-07 12:15:49
1.2K views09:15
باز کردن / نظر دهید
2022-07-07 12:15:42
943 views09:15
باز کردن / نظر دهید
2022-07-06 20:09:41 این بی حجابی آن بی حجابی نیست!

برداشتن روسری در خیابان معنی اش چیست؟ ماجرای کشف حجاب نسبت به گذشته تغییر کرده است. در ظاهر نمایند. از قضا با یک پدیده نوظهور مواجهیم.
ما پیشتر نیز با پدیده بیحجابی مواجه بودیم. اما..
بدحجابی در تاریخ جمهوری اسلامی اگرچه یک نقص محسوب می شود اما برآمده از بی حیایی و خدای ناکرده بی عفتی نیست. برآمده از غرب پسندی های عرفی گرایانه است. به همین دلیل است که رهبرانقلاب تاکید داشتند بدحجابی یک نقص است اما معیار نهایی برای قضاوت افراد نیست.
چه بسا دختران بدحجابی که هم انقلابی اند و هم اهل معنویت؛ هرچند گرفتار این خطا.
اما از این خطا تا آن خطا فاصله بسیار است. کدام خطا؟
ما با یک پروژه سیاسی مواجهیم. لذا نوع مواجهه با این خطای سیاسی از جنس آن خطای فرهنگی نیست. خطای سیاسی برخورد امنیتی می طلبد و خطای فرهنگی مواجهه آموزشی و فرهنگی.
از کدام خطای سیاسی حرف میزنیم؟
موضوع کشف حجاب را یکبار دقیق شویم.
معنی کشف حجاب یعنی ایستادن مقابل احکام؟ ازین هم بالاتر چون ممکن است برخی لامذهب یا شل مذهب باشند. یعنی ایستادن مقابل قانون؟ ازین هم بالاتر چون ممکن است کسی این قانون را قبول نداشته باشد.
برداشتن حجاب ایستادن مقابل دموکراسی و جمهوریت است. یعنی چی؟
اکثریت این کشور مسلمانند. اسلام دین غالب است. حجاب از احکام دینی است. پس به حکم دموکراسی باید به حقوق اکثریت احترام گذاشت. ممکن است بگوئید حجاب اختیاری است. بی حجاب و باحجاب باید آزاد باشند. این حرف ظاهر قشنگی دارد اما قرائت دیگری از تقابل خشن با دموکراسی است.
چون ایستادن مقابل قانون است. حجاب الزام قانونی است نه اجبار. اخیرا یک حرف جدیدی باب شده است که: " مگه زمان رضا خان قانون کشف حجاب نبود؟ پس چرا مقابله کردید؟" پاسخ خیلی روشن است. قانون حجاب با قانون کشف حجاب یک تفاوت عمیق و البته ساده دارد. قانون کشف حجاب قانون برامده از دیکتاتوری بود ولی قانون حجاب برآمده از اراده مردمست. رضا خان با دیکتاتوری مقابل دین مردم ایستاد، مردم هم مقابلش ایستادند.
برگردیم به بحث اصلی. با پدیده نوظهور مواجهیم. پدیده ای که هدف نهاییش ایستادن مقابل اکثریت مردم است. به همین دلیل گفته می شود کشف حجاب سیاسی است.
ظاهر یکیست. اما فاصله معنادار است. این بی حجابی آن بی حجابی نیست. ما با جمعیتی بسیار محدود مواجهیم که خواسته یا ناخواسته با کشف حجاب مقابل جمهور مردم ایستادند.
ماجرای کشف حجاب ابزار جدید تقابل با اکثریت مردم است. به همین دلیل است که یک خبرنگار فراری از ایران که این روزها کارمند مواجب بگیر سفارت آمریکا شده است با صراحت می گوید هدف از کشف حجاب براندازی است و لاغیر.
همشهری
@mahdian_mohsen
1.2K views17:09
باز کردن / نظر دهید
2022-07-05 22:07:20 سگهای ولگرد و خطای حکمرانی

ظرف 2 روز دو کودک 4 و 7 ساله در دامگاه قم توسط سگ های ولگرد از بین رفتند. عمیقا خبر تلخی است.
اما خبر تلخ تر اینجاست که مسوولین محلی وقتی اقدام به جمع آوری دیرهنگام سگ ها کردند از سوی مدعیان دفاع از حقوق سگ مورد اعتراض واقع شدند. اینکه عده ای حقوق سگ های هار را دیدند و حق کودک معصوم را ندیدند معمای آزار دهنده این روزهای ماست که ریشه اش در غرب لیسی های مجازی است.
اما ماجرای غم انگیز تنها اینجا نیست. این دو خبر در کنار هم بهانه ای است برای این پرسش جدی که چرا در جمع آوری سگ های ولگرد دچار بی تصمیمی هستیم؟
این بی ارادگی را کنار گزارش اخیر همشهری قرار دهید که در سال گذشته 90 درصد حیوان گزیدگی ها مربوط به سگ های ولگرد است و ایران در آسیب دیدن از سگ های هار مقام سوم را در دنیا داراست.
مساله اینجاست که مدیر ما در برآورد از واکنش افکار عمومی، دچار خطای تشخیص است و همین امر، مهمترین عامل در بی تصمیمی است. نمونه هایی از این دست بسیار است و تنها متوقف به سگ های ولگرد نیست.
مدیر در تحلیل واکنش جامعه به یک تصمیم، گرفتار رهزنی غلط انداز شبکه های اجتماعی است. اما چرا؟
اولا فعالان شبکه های اجتماعی نمایی گویا از همه جامعه نیستند.
دوم اینکه براورد موافق و مخالفان در شبکه های اجتماعی نیز همواره دقیق نیست.
و اما سوم و مهمتر اینکه با فرض صحت، باز هم این آمار قابل اتکا نیست چرا که واکنش های طبیعی در فضای مجازی الزاما به معنای اعتقاد حقیقی افراد نیست؛ چراکه واکنش ها در شبکه های اجتماعی، واکنش های ناشی از شبکه است.
با یک مثال مساله روشن می شود. اگر به همه کسانی که در دربی تهران دست به خرابکاری اتوبوس ها زدند، روز بعد بگوئید چرا اینکار را کردید حتما اظهار پشیمانی می کنند و خواهند گفت که مقهور فضای هیجانی جمع(شبکه) و دو قطبی استقلال و پرسپولیسی شدند.
اساسا واکنش ها در فضای مجازی گرفتار دوقطبی های موهوم و واکنش های نمایشی شبکه ای است. نمایش اینکه در اکثریت ایم. به همین دلیل است که به اعتقاد کارشناسان آماری، افکارسنجی در شبکه های اجتماعی تصویر دقیقی از اعتقاد مخاطبین نیست.
با این توضیح گرفتار یک خطای آزاردهنده در حکمرانی هستیم. خیلی از مسوولین تصمیم درست را تشخیص می دهند اما اراده شان را مقابل تخمین های غلط شهودی از دست می دهند و جامعه را گرفتار بی تصمیمی می کنند.
همشهری
@mahdian_mohsen
1.0K views19:07
باز کردن / نظر دهید
2022-06-26 20:49:40 هفت پیشنهاد برای امید در دل سختی ها

رهبری فرمود ناامید کردن مردم دانسته یا نادانسته خدمت به دشمن است. یکی از مرتجعین سابقا انقلابی نوشت پس با این همه بلای اقتصادی چه کنیم؟
گوئی هرگونه مشقت و سختی مجوز ناامیدی و ترویج یاس است. سختی را باید در دل حرکت دید. اگر چنین شد هیچگاه یاس مسلط نمی شود.
از سیاست عبور کنیم. این نقص جدی را اگر درمان نکنیم زندگی فردی مان هم آسیب می بیند؛ زندگی سیاسی و اجتماعی مان که بماند.
پیشنهاد می کنم برای عبور امیدوارنه از دل سختی ها پای منبر پدربزرگ ها و مادربزرگ ها بنشینیم. در این زانوی ادب زدن، درس هاست برای این روزهای ما.
قدیمی ها حداقل با هفت ایمان و باور اکسیری، امید را در بلا و مشقت رها نمی کردند.
اول اینکه وقتی با بلا مواجه می شدند در کنارش پی نعمت بودند. مثلا می گفتند گرچه فلان مشقت رسید، اما خدا را شکر سقف به سر دارم و صحت به بدن. بلا را می دیدند؛ اما در دل حرکت.
دوم اینکه بلا را تجربه می دانستند. می گفتند رنج کشیدیم اما سبب شد تجربه کنیم. مثلا اگر گرفتار شریک بد می شدند، مال باختگی را درس آدم شناسی و رفیق گزینی می دانستند.
سوم اینکه اعتقاد داشتند اقتضای رحمت خدا چنین است که مشقت فزونتر از توان آنها نیست. لذا یقین داشتند راهی هست برای فائق شدن.
چهارم حکیمانه می دیدند. " تا نباشد میل حق برگی نیافتد از درخت". می گفتند در این بلا خیری است و می گشتند پی حکمتش. حکمت را هم اغلب در هدایت می دانستند. بلا برایشان امتحان بود. آنهم آزمونی برای رشد و رفتن و نه ماندن.
پنجم اینکه هر که در این بزم مقرب تر است/ جام بلا بیشترش می دهند. روشن است؛ با بلا فخر ایمانی داشتند.
ششم اینکه مشهور بود "پایان شب سیه سپید است". پیران منبردیده و حکمت چشیده برای نوه هایشان قصه یوسف می گفتند تا انجا که خبر تلخ بنیامین به جناب یعقوب رسید و غم ایشان فزون یافت؛ اینجا بود که گلو صاف می کردند و از زبان حضرت یعقوب امید می دادند که "ولاتیاسوا من روح الله" و این غم را پایانی است.
هفتم و آخر اینکه ورد زبان شان این بود: ان الله معنا. اینکه ورای همه چیز قدرت اوست. ایمان داشتند و کمتر از این را شرک می دانستند و از اینکه قدرت او برتر از همه اسباب عالم است آرامش می گرفتند. "چو تیر از شست او باشد خطا نیست..."
و در نهایت اینکه راز معنوی تر شدن ملت ایران در کنار حوادث تلخ در همین حکیمانه های روائی و عرفانی است...
همشهری
@mahdian_mohsen
1.2K viewsedited  17:49
باز کردن / نظر دهید
2022-06-26 14:00:14 ‏حواسمون بود یا رد شدیم؟

رهبری فرمود هرکس مردم را ناامید کند، بداند یا نداند در خدمت دشمن است. ۳۱/۳/۱۴۰۱
چند جمله دیگر را هم مرور کنیم.

‏فرمود: هیچ بهانه ای...
ناامیدی سمّ است.
هیچ بهانه‌ای مجوّز ناامیدی نمیشود ۱۳۹۸/۰۵/۱۶

‏بدترین حادثه..
برای یک ملّت بدترین حادثه این است که امیدش به آینده را از دست بدهد۱۳۹۶/۱۰/۰۶

‏و اما راه حل اطمینان و امید...
فرمود: بیعت با خمینی
بیعت با انقلاب، بیعت با پیامبر است.
.
چرا!؟
‏فرمود:
شما وقتی با انقلاب بیعت میکنید...با پیغمبر بیعت کردید. آنکسی که امروز با امام خمینی بیعت میکند، با پیغمبر بیعت کرده ....با پیغمبر که بیعت کردید،...خدای متعال آرامش را به دلها خواهد داد. وقتی آرامش داشتید... در عرصه ی مقابله ی با دشمن دچار حیرت و ناامیدی نمیشوید.۱۳۹۴/۱۰/۱۹

@mahdian_mohsen
997 viewsedited  11:00
باز کردن / نظر دهید
2022-06-21 16:51:48 عاقبت بخیری جبهه اصلاحات

یکم. اخیرا آقای تاجزاده گفته است که طاغوت پهلوی را به جمهوری اسلامی ترجیح می دهد. این ادعا بیانگر عاقبت بخیری جبهه اصلاحات است. این گزاره، استدلال نیاز دارد. اجازه دهید با یک خاطره مرور کنیم.
دوم. سالها پیش در ایام فتنه 88، در دیداری که با جمعی از دوستان رسانه ای با آقای خاتمی داشتیم متوجه شدم که وی با ادعای تقلب مخالف است. در همان جلسه دلسوزانه پرسیدم چرا این موضع را عمومی نمی کنید؟ پاسخ وی این بود که گستره اصلاحات از ایثارگر است تا گوگوش و سروش. اعلام علنی این موضع باعث می شود پایگاه اجتماعی اصلاحات لطمه ببیند.
سوم. یکی از مهمترین توصیه های رهبرانقلاب به مسوولین و گروه های سیاسی در دهه های 70 و 80 این بود که نسبت تان را با خودی ها(جبهه انقلاب) و غیرخودی ها(دشمن) شفاف کنید.
سالها بعد نیز رهبرانقلاب در اواسط دهه 90 در سالگرد ارتحال حضرت امام با رد دوگانه های تصنعی سیاسی، مجدد بحث خودی و غیرخودی را تحت عنوان دوقطبی انقلاب و ضدانقلاب مطرح کردند و تاکید داشتند دوقطبی اصیل، صف بندی انقلابیون در مقابل جریانی است که مقابل انقلاب شمشیر کشیده است. حرف اصلی این بود که بجای تقابل باهم، مقابل دشمن حقیقی انقلاب جبهه بگیرید و از باطل اعلام برائت کنید.
چهارم. گذشت و گذشت. جریان اصلاحات در هیچ دوره ای دست به این شفافیت نزد و همواره نفع سیاسی اش را پنهانکاری و عدم مرزبندی صریح با دشمن می دانست. خیالشان این بود که این پنهان کاری رای ساز است. عادت کرده بودند با اتکا به آرای سیاه(اپوزیسیون) پیروز انتخابات ها شوند. آرائی که فکر می کردند اگر اصلاحات رای بیاورد می توانند به پایان حکومت دینی امیدوار شوند.
پنجم. و اما کار روی زمین مانده اصلاحات را رسانه های اجتماعی به پایان رساندند. امروز به مدد عصرشبکه همه چیز شفاف شده است. امروز ضدانقلاب در یک صف بندی روشن از همجنس بازان تا شیطان پرست ها تا سلطنت طلبان تا تروریست ها و تا مواجب بگیران رسانه ای شیطان صف خود را حتی از اصلاحات نیز جدا کرده است و مقابل انقلاب صف بندی دارند. در این میان جریان اصلاحات ناخواسته و به ناچار مجبور شده است موضع خود را شفاف کند چون آرای سیاه سفره شان را جدا کردند و دیگر دونبشی سیاسی دکانی نخواهد ساخت.
همین موضوع باعث شد تکلیف خیلی ها روشن شود؛ یا درون انقلاب یا مقابل آن. اینجاست که خیلی ها مثل تاج زاده ترجیح دادند در صف سلطنت طلب ها و منافقین و غیره قرار بگیرندو عده ای دیگر در طیف انقلاب؛ و این عاقبت بخیری است.
همشهری
@mahdian_mohsen
1.4K viewsedited  13:51
باز کردن / نظر دهید
2022-06-20 20:10:34 فراتر از خبر/ماجرای اخبار اخیر تهران

شهروندان تهرانی اخیرا با دو دسته خبر حاشیه ساز از مدیریت شهری مواجه شدند.
یکم. هک سامانه شهرداری تهران توسط منافقین
دوم. استعفای شهردار تهران توسط شایعه سازها
ماجرا فراتر از لایه سطحی خبر است. اجازه دهید موضوع را از منظر سواد رسانه ای تحلیل کنیم.
«خبر» برخلاف تصور رایج تنها کارکرد اطلاع رسانی وآگاهی بخشی ندارد. اساسا پیام رسانه ای سه کارکرد ویژه دارد.
یکم خبر به مثابه «نمایه». دوم خبر به مثابه «نشانه» و سوم خبر به مثابه «نماد».
نمایه چیست؟ خبری که قرار است تنها روایتی از واقعیت باشد. دلار ارزان شد؛ این خبر نمایه ای آگاهی بخش از یک رویداد است و تمام.
نشانه چیست؟ وقتی خبر حکایت از یک پیام نهفته و غیرمستقیم دارد. گوئی این خبر نشانه ای است از یک موضوع دیگر. مثلا در همان خبر دلار ارزان شد گوئی سردبیر، رونق اقتصادی را هدف گرفته است و این خبر نشانه است.
و اما نماد. اول مثال بزنیم: گفته می شود برج میلاد نشانه تهران است و برج آزادی نماد. برگ ریزان نشانه پائیز است و برگ زرد و قرمز روی زمین نماد پائیز. هر نمادی، نشانه است ولی هر نشانه ای نماد نیست.
حالا نماد چیست؟ وقتی خبر تبدیل به نماد یک موضوع می شود؛ چتری فراگیر از نشان و نشانه هاست. نماد نه تنها نشانه، بلکه پلی به اخبار گذشته و آینده است که از این پس مخاطب اخبار مشابه را در یک چارچوب واحد روایت کند.
مثال: آبان 98
یک بار حوادث آبان 98 را منتشر می کنند به عنوان «نمایه» یک رویداد. یکبار رسانه دشمن آبان 98 را به عنوان «نشانه» ای برای سرکوب اعتراضات روایت می کند. یکبار هم آبان می شود «نماد» تقابل مردم و حاکمیت تا هر وقت اسم آبان ۹۸ آمد ذهن ها سمت یک دروغ بزرگ منحرف شود.
بنابراین در چنین مواردی سوال اصلی اینست: رسانه دشمن در انتشار یک خبر یا پیام رسانه ای کدام کارکرد را هدف گرفته است؟ واکنش ها باید متناسب با همان کارکرد باشد.
بازگردیم به اخبار ابتدای متن.
غرض نهایی دشمن از هک و شایعه چیست؟ نمادسازی برای اختلال در مدیریت. برای او مهم نیست خبر تکذیب شود یا نشود؛ مهم اینست روایت از اختلال در تصمیم گیری سکه بازار شود. لذا یکبار با هک خبر میسازد و یکبار با شایعه.
هدف مجموعه ای از اخبار است که وقتی سلسله وار منتشر می شود، خبر نمایه را به خبرنماد تبدیل می کند. هدف اینست که نماد اختلال مدیریتی در ذهن مخاطب ایجاد شود.
حالا در ابعاد بالاتر ماجرا را ببینید.
مجموعه اخباری که علیه جمهوری اسلامی منتشر می شود هدفش اینست که حکمرانی را در ابعاد ملی با نماد ناکارآمدی معرفی کند. با این توضیح خبر آبادان و خبر آب گرفتگی و خبر تصادف چند خودرو و سهو لسان یک مدیر و غیره همه شان در کنار هم قرار است یک نماد بسازد: ناکارآمدی در حکمرانی. مهم نیست تکذیب شود یا نشود. مهم نیست خبرها هم وزن باشند یا نه. مهم نیست محلی باشند یا ملی و یا ناشی از خطای فرد باشد یا ساختار. حادثه باشد یا روال. مهم اینست که مخاطب درگیر پروژه نماد سازی شود. حتی اگر نمایه های خبری تکذیب شود با ایجاد حساسیت، پلی می شود برای نمادسازی با اخبار بعدی.
اگر خبری هم نباشد تا نماد بسازند، خبر می سازند. از هک پمپ بنزین تا راه اندازی اعتراض خیابانی تا آتش زدن سطل آشغال تا آدم کشی تا تحریم اقتصادی وهمه و همه رویدادسازی است برای تکثیر نمایه های خبری و تبدیل آن به نمادی علیه سرمایه اجتماعی انقلاب. خلاصه همه و همه در خدمت اند برای یک جنگ ذهنی تمام عیار؛ آنهم علیه مردم نه این و آن مدیر.
همشهری
@mahdian_mohsen
1.2K viewsedited  17:10
باز کردن / نظر دهید