. هیچ سلاحی کارگر نیست، جز دستانِ پینهبسته. هیچ زندانی انفر | کانال شعر و ترجمه: مهیار مظلومی
. هیچ سلاحی کارگر نیست، جز دستانِ پینهبسته. هیچ زندانی انفرادی نیست، جز خونِ ماسیده بر صورت. هیچ فریادی رسا نیست، جز شهوت شلاق بر پشت. که را میزنی خانِ خون؟ چه شده است خانه را، که پایهاش هر روز فرومینشیند، سقفش فرومیریزد، و کارگران مشغول زجرند، و بر طاقتشان زمزمهایست: "الملک لایبقی مع الظلم". زِلِ آفتاب بر تنِ زارِ خاک، و خورشیدگرفتگی سرنوشت ناگزیریست که خان را میترساند. #مهیار_مظلومی