پرندهای بر شانهات و شاخه زیتونی در دستت. آفریدونوار، نور م | کانال شعر و ترجمه: مهیار مظلومی
پرندهای بر شانهات و شاخه زیتونی در دستت. آفریدونوار، نور میآفرینی، آنگاه که کرکسان به تاریکی خو کردهاند و لاشه کفتاران را به صبحانه فرزندانشان میبرند. آیینهوار آینده را میآفرینی وقتی حشراتِ پَست هراسِ جیرههای امروزشان را دارند. دستانت دستنیافتنیترین ارتفاع انسانیتاند که جبر را به سخره گرفتهاند. و درفش سفیدت خاری در چشم مرداب است. #مهیار_مظلومی از کتاب #شیره_افرا_بر_اندوه_خاورمیانه