2022-08-03 10:16:18
#پاسخ_به_شبهات
پاسخ به شبهه ای متداول از اسلام ستیزان:
زمانیکه که خلیفهء دوم به ایران حمله میکند و تعداد زیادی را میکشد ؛
در تاریخ طبری آمده است که امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام هم در این جنگ ها شرکت داشتند
¤¤
پاسخ به شبهه :
اولاً اگر ثابت شود که حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام با این جنگها و کشورگشاییها موافق بوده و حسنین علیهما السلام نیز در جنگها شرکت داشتهاند ( که چنین نبوده است) ، بدون شک حق با آنان بوده است و دلیلی نیست که کسی بگوید:
جنگ با کفار مکه و مدینه ، جنگ با خوارج نهروان ، جنگ با منافقین ، جنگ صفین و ...، همه یک تکلیف الهی بوده و پیامبر و امام که برگزیده و فرستادهی خدا هستند و صاحب عصمت میباشند، همه جا حق دارند ، اما اگر با ایرانی طرف شدند، چون ما ایرانی هستیم، لابد حق ندارند!
دشمنان چون اعتقادی به خدا و هیچ شناختی از دین ندارند ، گمان دارند که ملیّت ها و مرزهایی که بشر برای خود تعیین کرده است و هر روز تنگ و گشاد میشود ، خدا را نیز مجبور به رعایت میکند ؛
حال آن که ایرانی و غیر ایرانی و عجم و عرب و سفید پوست و سیاه پوست و ... همه مخلوق او هستند و همه جا و تمام سرزمین ها مُلک او هستند ،
و تنها مرزی را که خدا تعریف نموده است ، مرز ایمان و کفر است.
دشمنان میخواهند با این ترفند القا کنند که قومیت گرایی ، ارجح از خداپرستی و دینگرایی است ، در حالی که اصلاً چنین نیست و خداوند تنها ارجحیّت و امتیاز را به تقوا داده است .
گفتن تاریخ طبری:
ثانیاً از کِی تا به حال تمامی فرازهای تاریخ طبری که یک مورخ اهل سنّت آن را نوشته است ، برای ما کتاب مرجع و حجّت شده است؟
جالب آن که مخالفان اسلام در حالی که در خود قرآن کریم تشکیک میکنند ، چه رسد به کتبی چون اصول کافی یا بحارالانوار ، هر گاه ببینند میتوانند ایرانی را علیه اسلام تحریک کنند ، به کتاب تاریخ طبری چنان استناد میکنند که گویی وحی منزل است
سند این فراز (شرکت و فرماندهی حسنین علیهما السلام در حلمه به ایران) در تاریخ طبری ، یکی
سیف بن عمر است که در زمان حیاتش نیز به زندیق مشهور بود و خود طبری در فرازهایی او را بیاعتبار خوانده است ؛
و سند دیگرش از
علی بن مجاهد است که علما، محدثان، مورخان و مشاهیر اهل سنت نیز خودشان وی را جاعل و دروغگو معرفی کردهاند ؛
و نوشتهاند که به تألیف تاریخ جنگها پرداخت و از خودش هر چه خواست دروغ نوشت
تاریخ بغداد، الخطیب بغدادی - متوفی 463ق- ج 12، ص 106.
ثالثاً در این خصوص نقل و جعل بسیار است ؛
برخی گفتهاند که پس از نافرمانی خلیفه وقت از امیرالمؤمنین علیه السلام در خصوص خودداری از حمله به ایران ،
بنا شد تا حسنین علیهما السلام نیز راهی شوند تا اولاً مردم ایران به وسیله دو امام معصوم با اسلام آشناتر شوند ،
و ثانیاً سپاهیان ، فرمان آنان را برده و ظلم نکنند اما چون آنها نپذیرفتند، این دو بزرگوار همراهی ننموده و بازگشتند.
اما قول صحیحتر این است که اولاً هیچ سند محکمی دال بر رضایت حضرت امیر علیه السلام و عزیمت این دو امام وجود ندارد ،
و ثانیاً معصوم هیچ گاه تحت پرچم غیر معصوم نمیرود و نمی جنگد ،
و ثالثاً هیچ پیامبر یا امامی برای کشورگشایی نجنگیده است.
چنان چه بنابر نقل ابن اثير ، ابن خلدون، سيد هاشم معروف الحسني و همچنين باقر شريف قرشي:
حسن و حسين علیهما السلام بعد از پيامبر در هيچ فتحی شرکت نداشتند
و نکته جالب تر آن که طبری در تاریخ خود نقل میکند که امیرالمومنین - جهت حفظ جان حسنین علیهما السلام - از شرکت آنها در معرکه صفین ممانعت به عمل میآورند.
طبری ؛ تاریخ الامم و الملوک ۴۴/۴
حال چگونه میتوان پذیرفت که آن حضرت آن دو یادگار فاطمه سلام الله علیها را تحت فرماندهی خلفا ، به جنگ گسیل دارند
رابعاً گویا طراحان این شبهه از تمام فرازهای تاریخ صدر اسلام فقط همین یک جمله نقل شدهی از فردی زندیق، جاعل و دروغگو را خواندهاند
آیا نخواندهاند که اساساً امیرالمؤمنین علی علیه السلام و فرزندانش را نه تنها از حکومت و تصمیمگیری در سیاستهای خُرد و کلان ساقط و خانه نشین کرده بودند ،
بلکه حتی قرآن مکتوب وی را نیز قبول نکردند ، اموالش را غصب کردند و حتی اجازه گریه به همسرش نیز نمیدانند و طی آن 25 سال سیاه ،
جوّ اختناق شدیدی بر ایشان حاکم شده بود ؛
حال چطور شد که فرزندان ایشان را فرماندهان حلمه اعراب ،
در زمان حکومت خلیفهء دوم به ایران میخوانند
《1》
189 views07:16