Get Mystery Box with random crypto!

https://t.me/mardani_ch/3554 بیش از ۳۶ سال از اولین باری که ه | یکی بود یکی نبود

https://t.me/mardani_ch/3554

بیش از ۳۶ سال از اولین باری که همدیگر را در #آموزشکده_کشاورزی_شهرکرد دیدیم گذشته است. آن زمان دو همشهری بودیم که در شهری دیگر با هم آشنا می‌شدیم.

#حمید_پاکی رشته‌ی امور زراعی بود و من امور دامی. اما پنج ترم با هم در یک خوابگاه هم اتاق بودیم. البته قبل از ترم آخر همه‌ی ما را به زور جبهه بردند، زمانی که جنگ فرسایشی شده بود و حتی داوطلبان هم از جنگ خسته شده بودند.

خوشبختانه یا متاسفانه را نمی‌دانم، اما شربت شهادت نصیب اکثر همکلاسی‌هایمان نشد و با آتش‌بس به سرکلاس برگشتیم. گرچه یک دوست بسیار صمیمی و هم‌اتاق و همشهری هم داشتیم به نام شهرام شاهمنصوری که ۵ سال بعد از جنگ در حادثه‌ای در آب‌ملخ سمیرم غرق شد و جسدش هرگز پیدا نشد.

بعد از زمستان ۱۳۶۷ همکلاسی‌ها هم‌خوابگاهی‌ها از هم جدا شدیم، و هرکس به سمتی رفت یا مشغول به کار شد، یا ادامه‌ی تحصیل.

امروز فرصتی شد با حمید عکسی به یادگار بگیریم. هردو بازنشسته‌ی #جهاد_کشاورزی هستیم، با مقداری موی سفید بر سر و چروک‌هایی بر چهره که در این سال‌ها اندوخته‌ایم.

با دوستی به نام #مرتضی_پارسایی که از کنون ساکن #شهر_پرت #استرالیا ست هم با واتساپ تصویری حرف زدیم و در گپ زدن‌هایمان معلوم شد همان‌هایی هستیم که بودیم و هیچکدام تغییر عمده‌ای در روحیاتمان نداشتیم، همان تشابه‌ها و تفاوت‌ها.

به هر حال فرصت خوبی است دیدار با دوستان قدیمی و از هم جدا افتاده. به‌قول #صائب_تبریزی:

صحبت غنیمت است به هم چون رسیده‌ایم
تا کی دگر به هم رسد این تخته‌پاره‌ها


#محسن_مردانی
۳۰ خردادماه ۱۴۰۱

https://www.instagram.com/p/CfCa5RysSVM/?igshid=MDJmNzVkMjY=