Get Mystery Box with random crypto!

مرتضی مردیها

لوگوی کانال تلگرام mardihamorteza — مرتضی مردیها م
لوگوی کانال تلگرام mardihamorteza — مرتضی مردیها
آدرس کانال: @mardihamorteza
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 7.39K
توضیحات از کانال

"کانال استاد مرتضی مردیها"
جهت پیشنهادات، انتقادات و ارتباط با ما:
qobadshakiba@yahoo.com

Ratings & Reviews

4.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-08-05 22:04:19 (ادامه )

البته، البته، شاید هم درگیری در این شبه‌مسئله‌ها (به تعبیر روان‌شناسان) یک «مکانیسم دفاعی» است: ما به خبرهای عنکبوتی اهمیت می‌دهیم و آنها را جدی می‌گیریم تا از فشار اخبار شهاب‌سنگی اندکی استخوان سبک کنیم؛ ما در غیاب کارزارهای شهاب‌سنگیِ نشدنی، کمپین‌های شدنیِ عنکبوتی به راه می‌اندازیم، تا بی‌مایه فطیر نباشد. شاید! ولی اگر چنین است نبایست چنان بر وجه عنکبوتیایی گزارش‌ها و کمپین‌ها پافشاری کنیم و غیرت به خرج دهیم که گویی به راستی مسئله اصلی شهاب‌سنگ و تهدید آن نه، که عنکبوت درون -یا روی- آن است.

حالا اگر بپرسید منظور من و مصداق الان و اینجای این حکایت چیست، پاسخم این است که خیلی چیزها. بارها برای موارد متعددی از آنچه شبه‌مسئله می‌دانسته‌ام، قصه بالا را تعریف کرده‌ام. مصادیق آن هرروزینه و فراوان است. خودتان بگردید و پیدا کنید. هرچند بعید نیست میان اینکه چه چیز شهاب‌سنگی است و چه عنکبوتی، اختلاف نظر هم باشد و جای بحث و فحص. من هم یک نظرم و آشکارا نه همه‌جا مصیب. لیک، جهت کاستن از ابهام و خالی از عریضه نبودن، از میان صدها نمونه، اگر کامنت‌ها و کمپین‌های ناظر به حمایت از سگ‌های ولگرد هم به ذهنتان خطور کند، بیراهه نرفته‌اید.

منکر کارآمدی مکانیسم‌های دفاعی -نه فقط برای فرار یا روپوش مشکلات شخصی و شخصیتی، بلکه سیاسی و وجودی نیز- نیستم. خودم گفته‌ام که «خیال» از «حقیقت» برتر است، مفروض بر اینکه مشکلی را که «این» ایجاد کرده «آن» حل یا کم کند، نه اینکه خودش مشکلی شود اضافه.

بگذارید مثالی دیگری بزنم به‌کلی متفاوت. گویا در برخی صنایع -مثلا پالایشگاه‌ها- برای کاهش دمای سیستم، از پمپاژ هیدروژن‌ مایع استفاده می‌شود؛ تقریبا شبیه رادیاتور ماشین. می‌دانیم که در این موارد، هر چقدر سرعت چرخش سیال مورد نظر - مثلا در رادیاتور یا لوله‌های دولایه- بیشتر باشد، کارکرد تعدیل حرارت و کاهش دما سریع‌تر صورت می‌گیرد. در اوایلی که این اختراع را تازه کاربسته بودند، متوجه شدند که کارکرد مورد نظر تا جایی درست و مطابق قاعدۀ مفروض است، اما از جایی به بعد، وقتی سرعت چرخش هیدروژن از حدودی بیشتر می‌شود، سیستم از خود واکنش نامنتظری بروز می‌دهد و به جای کاهش دما، افزایش دما نشان می‌دهد. کاوش‌های بیشتر معلوم کرد که میزان خنکی سیستم، حاصلِ تفاضل میان سرمایی است که برودت ذاتی هیدروژن مایع ایجاد می‌کند با گرمایی که همین هیدروژن هنگام حرکت سریع، بر اثر اصطکاک با جدارۀ لوله، به بار می‌آورد. برای همین هم، وقتی سرعت عبور مایع از حدی بالاتر برود گرمای ناشی از اصطکاک از سرمای آن سبق می‌برد و نتیجۀ عکس می‌دهد.

مکانیسم‌های دفاعی، از جمله توسل به شبه‌مسئله‌ها برای فرار از مسئله‌ها، ممکن است برای اندکی خنک کردن جگرهای سوخته کارآمد باشد، باری، تاحدی. از حدی بیشتر، خودش مشکلی می‌شود تازه و علی‌حده؛ اصطکاکی مولد تَفتِگی خاطر بیشتر.

این را هم تأکید کنم که مقصودم این نیست که در غیاب کار اصلی، هر نوع کار فرعی بی‌فایده است، یا اینکه بخواهم محل و موضع درست و دقیق مثلا مبارزه را معلوم کنم، و چیزهایی از این دست. به‌سادگی می‌گویم مواظب باشیم مکانیسم‌های دفاعی مقابل شرایط ناهنجار سیاسی، منجر به تقویت باورهای سست و ارزش‌های مشکوک و فعالیت‌های دغدغه‌افزا و دردسرآفرینی نشود که توهم اخلاقی و انسانی و در راه راست بودن ایجاد می‌کنند. از شکل‌های افراطی محیط زیست و حمایت از حیوانات تا ناسیونالیسم تند و فمینیسم تیز، از پالیتکال کورکتنس تا رلیجیوس کورکتنس، و از این دست.

@mardihamorteza
2.4K views19:04
باز کردن / نظر دهید
2022-08-05 22:04:03 مسئله و شبه‌مسئله

شاید کمی غریب باشد که چون منی به‌جای کتاب‌های قطور علمایی به فیلم و رمان ارجاع دهم.‌ از آن غریب‌تر اینکه گاهی، از جمله در همین یادداشت، به کارتون (نقاشی متحرک) هم رفرنس می‌دهم.
زمانی، شاید به شکلی گذری و نظری، چشمم به صفحهٔ تلویزیون افتاد که کارتونی پخش می‌کرد. نه از نوع تام و جری یا ورژن قدیم‌ترش میکی ماوس، بلکه از آن نوعی که گویی آن را برای بزرگسالان ساخته‌اند.
ماجرا اینگونه بود که بزرگترین تلسکوپ نگهبان زمین خبری فوری و فوق‌العاده مخابره کرده بود مبنی بر اینکه شهاب‌سنگی بسیار بزرگ در حال نزدیک شدن به زمین است.
تمامی خبرگزاری‌ها برنامه‌های عادی خود را قطع کرده بودند و اخبار لحظه به لحظه وضعیت زمین و آسمان و شهاب‌سنگ را گزارش می‌کردند. برنامه‌ها ثانیه به ثانیه مراکز سیاسی بزرگ جهان همچون سازمان ملل، جلسه‌های فوری و فوق‌العادهٔ کابینه‌های کشورهای بزرگ، واکنش‌های مراکزی مثل ناسا و ناتو و نیز انبوه جمعیت‌های نگران، به زمین و آسمان، را بر صفحه تلویزیون نمایش می‌دادند. پرسش‌هایی دال بر اینکه چقدر تا برخورد شهاب‌سنگ به زمین مانده است، جرم و سرعت آن چقدر است، کجا فرود خواهد آمد، و چه میزان تلفات و خسارات خواهد داشت، آیا راه گریزی، نجاتی، هست، و ... از مدیران اجرایی و متخصصان علمی پرسیده می‌شد. گاه شایعاتی هم -که‌ مثلا محرمانه بوده ولی خبرش درز کرده- شنیده می‌شد از این دست که شهاب‌سنگ به حدی بزرگ است که ممکن است پس از برخورد، حیات بر روی زمین باقی نماند.

و نیز اینکه بعید نیست این نقشه‌ای باشد، «کار خودشان» باشد، و اغراض رقابتی قدرت‌های بزرگ در کار آن کارسازی کرده باشد. بحث‌هایی از این دست نیز که آیا امکان این هست که شهاب‌سنگ را با موشک هسته‌ای هدف قرار دهند و قبل از اصابت نابودش کنند، هم هیجان غریبی درانداخته بود.

در این اثنا، ناگهان ارتباط مجدد با تلسکوپ مزبور برقرار شد که صحنه بسیار عجیبی را نشان می‌داد، و گزارشگر، غرق تحیر و تعجب، از این وضعیت که ثانیه‌هایی پیش رخ داده بود سخن می‌گفت. ماجرا، چنانکه در تصویر هم معلوم بود و با «نوکامنت» هم بار گزارش بار بود، این‌که عنکبوتی غول‌پیکر درون شهاب‌سنگِ فروزان دیده می‌شد! درست انگار که -شبیه قصص اساطیری قدیم- خدایان دیوی را درون شهاب‌سنگ به زنجیر کشیده و به سمت زمین شلیک کرده باشند.
ناگهان سمت و سوی اخبار و گزارش‌ها و پرسش‌ها و مصاحبه‌های کارشناسی و بحث و نظرها به‌کلی تغییر کرد: آیا این یک موجود زنده است؟ چگونه دی‌ان‌ای آن تاب حرارت بالای شهاب‌سنگ را دارد؟ ممکن است این نشانه وجود تمدنی در سیارات دیگر باشد؟ آیا این یک اعلام جنگ به زمین است یا یک سفیر صلح؟ چنین عنکبوتی در قد و قوارۀ دایناسورها، آیا نشانۀ بقای دوران قدیم زمین‌شناختی در کرات دیگر نیست؟ چه انواع دیگری از چنین‌ موجودات زنده و شکل‌های زیستی ممکن است وجود داشته باشد؟ و حالا، اصلا اخلاقا درست است که به شهاب‌سنگ شلیک کنیم درحالی که یک موجود زنده بیگناه درون آن به بند کشیده شده؟ چه کسی گفته است ارزش سلامت ما انسان‌ها از جان این زبان‌بسته بیشتر است؟ اصلا آیا تعابیر تحقیرآمیزی مثل «زبان‌بسته» زیاده انسان‌مدارانه و خودبرتر‌بین نیست؟ .... چنان شد که گویی اصل ماجرا که تهدید زمین و زمان و آمدن آخر‌الزمان و امکان پایان یافتن حیات و بسته شدن پرونده تاریخ و تمدن و جهان، و غیره بود از کانون توجهات کنار رفت.

البته به چند دقیقه نکشید که مسئول تلسکوپ عذرخواهی کرد و گفت قضیه این بوده که یک عنکبوت معمولی روی عدسی تلسکوپ نشسته بوده. به این شکل، دوباره ماجرا به مسیر اصلی خود بازگشت با همان پرسش‌ها و اظهارنظرهای دورۀ پیشاعنکبوتِ واقعۀ شهاب‌سنگ.

اما غرض از اینهمه اطاله (شاید به لاطائل) اینکه مسئله اصلی ما، در همۀ سطوح از فرد و گروه و کشور تا دنیا، عبارت از شهاب‌سنگ است. نه یکی، نه ده تا، بلکه (چنانکه گویا یکی از خطبای جمعه در اوایل انقلاب گفته بود)، فروندفروند(!) از آن. از کوچک تا بزرگ، نشانه رفته به سوی هدفِ مشخصِ ما، یا بی‌توجه به ما ولی با سایدافکت‌های جدی برای ما؛ متوجه تک‌تک ما یا مجموعه‌هایی از صنف و جنس و شهر و کشور تا کره زمین؛ از شهاب‌سنگ‌هایی که هر لحظه برخورد می‌کنند و، به توالی و تناوب، زخم و سوزش به جا می‌گذارند تا آنهایی که بزرگتر و مهیب‌ترند و کل دنیا را هدف گرفته‌اند و معلوم‌ نیست دقیقا کی و کجا قرار است اصابت کنند. باری، باری در این میانه، در این اوضاع و احوال، بس عنکبوت (یا چیزهای دیگری) که روی عدسی تلسکوپ می‌نشیند و حواس ما را از اصل ماجرا به کلی پرت می‌کنند. مسئله و معضل و مشکل ما شهاب‌سنگ است؛ شهاب‌سنگ‌ها است. عنکبوت، حتی اگر روی شیشه تلسکوپ نه، بلکه واقعا داخل شهاب‌سنگ به چارمیخ کشیده شده باشد، شبه‌مسئله‌ (یا اصلا ضدمسئله) است.

(ادامه )
@mardihamorteza
2.0K views19:04
باز کردن / نظر دهید
2022-08-03 00:40:13 (ادامه )

سوم:
یکی از دوستانم در این صفحه که چند روز پیش سالروز تولدشان بود در گفتگویی پیغامچه‌ای گفتند: من خجالت می‌کشم که دوستان تولد من را تبریک می‌گویند: اولاً که این شاهکار نیست که کسی به این دنیا می‌آید؛ دوماً، اصلاً کار نیست. انفعال محض است. به دنیا آورده شده (پایان نقل قول). البته حتم داشتم ایشان رعایت حال مرا هم می‌کردند. یعنی اگر از عتاب و خطاب من خوفی نداشتند، احتمالاً فصل مُشبِعی در مفاسد این دنیا و زندگی در آن و مسائل و مصائب آن ارائه‌ می‌کردند؛ و این‌که زندگی اساساً ارزش زیستن ندارد با این همه زشتی و ناهمواری که در این دنیا هست.

در رمانی که سال‌ها پیش، تقریباً در اوایل جوانی، نوشتم، اشاراتی به موضوع زندگی و ارزش/بی‌ارزشی آن هست. جایی در آن گفته‌ام بدمزگیِ مرگ و بی‌مزگیِ زندگی ما را در خود می‌پوساند. فهم این‌که زندگی، اگر با نگاهی تحلیلی و عقلی رصد شود، بسا که چیزی بیش از ترکیبی از حیرت و دلزدگی فراهم نیاوَرَد، دشوار نیست؛ اما زندگی یک انتخاب نیست و "قسمت ازلی بی‌حضور ما کردند". لذاست که نه فقط اگر اندکی بر وفق رضا نیست نبایست خرده گرفت، بلکه حتی اگر بیش ازآن. بله می‌شود خود را گول نزد و واقعیت را برملا کرد و فاش گفت، ولی حاصل چه؟ بدترش می‌کند.

یکی از چیزهایی که ناامیدی و بدبینی ما را در نگاه به این دنیا بیشتر می‌کند شلوغی بیش از حد آن است. کافی است سفری مجازی یا بهتر از این سفری قاره‌ای داشته باشیم و از پنجرۀ هواپیما نگاه کنیم که چقدر کشور و شهر و شهرک و محله از زیر نگاه‌مان می‌گریزد و در هر کدام از آنها چقدر سکنه و هر یک از افراد آن چقدر صاحب ادعا و آرزو و .... اند، تا متقاعد شویم تولد ما چه حادثۀ کوچکی است! میل ما به تشخص و تمایز و دیده شدن در انبوهیِ بی‌کش و پیمان جمعیتِ میلیاردها انسان، بسیار سخت تَشَفّی می‌گیرد. برای همین است که تولد ما، حتی اگر از بنیاد پدیدارِ مشئومی نباشد، لااقل چیز بی‌قدر و قابلیتی به‌نظر می‌آید.

اما به گمانم این از زیرکی نیست که ما خود را جزئی از مجموعه‌ای ببینیم آن‌قدر بزرگ که به چشم نیائیم. بله، برای تفرج و نیز برای نگاه عام‌گرا و حس انسانی خوب است، ولی از اینها که گذشت بهتر نیست من دنیای خود را دنیای کوچک دوستان و دوستدارانم ببینم؟ حتی اگر از اهالی خانه و برخی از خویشان و شماری از دوستان فراتر نرود؟ کسانی هستند که مرا دوست می‌دارند. همین بس است، یا، دست‌کم، کم نیست؛ حتی اگر به عدد انگشتان یک دست باشند. برای همین جمع کوچک، تولد من یا شما مبارک است؛ یعنی خوشحالند که من یا شما در کنارشان و همراهشان و همدلشان هستیم. دنیای من دنیای دوستداران و دوست‌داشتگان من است؛ دنیای واقعی چندان مهم نیست. لااقل زمان تا زمان که من قرار نیست به کار ملک و ملت فکر کنم، چنین است.

تبریک تولد هم یک بازی است در میان انبوه بازی‌های دیگر، در میان انبوه مراسم و مناسکی، که انسان‌ها ساخته‌اند برای مشغولیت، برای این‌که کمتر ساعت‌ها و روزهای‌شان سرد و ساکن و عبوس و بی‌سوژه باشد؛ بد هم نیست. بالاخره روزهای زندگی را به‌شکلی باید شب کرد. بهتر که از هر چه به شکل بهانه‌ای برای سرگرمی می‌شود کمک گرفت، کمک گرفت.

@mardihamorteza
2.0K views21:40
باز کردن / نظر دهید
2022-08-03 00:39:57 (ادامه )

دوم:
آقا دروغ چرا؟ ما اصلاً نمی‌دانستیم که تولد اینقدر خوب است. یعنی می‌دانستیم اما به چشم خودمان ندیده بودیم. حالا که دیدیم میگوییم چقدر خوب است که به دنیا آمدیم وگرنه این‌همه تبریک تولد بی‌صاحب می‌ماند. اگر ما تولد نکرده بودیم الان چه کسی بود بیاید جواب این تبریکات را بدهد و از خجالتش دربیاید. ما اینقدر ذوقمان گرفت که چند بار نزدیک بود خودمان هم به خودمان تولدمان را تبریک بگوییم و بگذاریم روی تایم لاین خودمان. اگر نبود صلاحدید آشنا روشنا که می‌گفتند خوبیت ندارد حکماً این کار را کرده بودیم. گفتند مثل این می‌ماند که دختری توی عروسی خودش کف بزند. ولی چند بار به خودمان و اطرافیان گفتیم این مائیم!؟ ما را می‌گویند!؟ حالا هم رفته‌ایم تو کف اینکه هرآینه بشود دوباره تولد کنیم تا این همه سال‌ها (شما خودتان این تبریک‌ها را ضربدر پنجاه و اندی بکنید ببینید ما چقدر خسارت دیده‌ایم) که مردم تبریکات ما را چپو کرده‌اند ازشان پس بستانیم. حالا اگر هم نشد لااقل این ته‌مانده عمر را به جزای آن بیشترش که رفته (و عجب کلاهی سر ما رفته) بگوییم چرا سالی یکبار؟ برای همه یا لااقل برای ما که مردم اینقدر ذوق دارند تبریکات بگویند تولدمان را بیاییم سالی دوبار بگیریم. وگرنه مردم اینهمه تبریکاتشان را چکار کنند؟ روی دستشان میماند خداییش! اصلاً بی‌خود نیست یک عده تبلیغ می‌کنند که بیشتر تولد کنید لابد آنها هم فهمیده اند تبریکات تولد چقدر اوقات آدم را خوش می‌کند والّا که همه می‌دانند تولد خودش صرفه ندارد. ما اصلا (دروغ چرا) نزدیک بود شماره حسابی اعلام کنیم که مردم این همه احساساتشان را چنج کنند و به آن حساب بریزند و ما هم در عوض قول بدهیم پول آن را خرج حکیم و دوا کنیم تا عمرمان بیشتر شود و باز هم امکان تبریک عرض کردن آنها را بیشتر کنیم. ولی دست بر قضا یکی پیدا شد و گفت اصلاً اینهمه هیجانات برای تولد مال این است که قرار است ما به همین زودیها (یا کمی دیرتر) بادکنک عمرمان بترکد و و دیگر جشن تولد یخدی. وگرنه کسی که نمیرد همیشه، تولدش کفر آدم را هم درمی‌آورد؛ و تسلیت دارد که تبریک ندارد. این را هم بگویم و اطاله با لاطائل را خاتمه دهم. آقا اسکنت می‌کنیم. تبریکات سال‌های بعد را همین الان به نیم‌بها می‌خریم... ئه ئه ئه!!! آ ق ا ن م ی ذ ا ر ن ح ر ف ب ز ن م . . .

(ادامه )
@mardihamorteza
1.8K viewsedited  21:39
باز کردن / نظر دهید
2022-08-03 00:39:32 یادی از صفحه فیس بوک استاد در حوالی ۱۲ مرداد آن سال‌ها.

یکم:
از آنجا که گویا فردا روز تولد ما است و از اینجا که تولد ما اصلاً مثل بقیه‌ی تولدها نیست، یعنی اینطور نبوده است که ما هم یکی از هفت میلیاردی بوده باشیم که همین طور کتره‌ای (یا تقریباً) به دنیا آمده باشیم که نه آمدنمان مهم بوده است و نه رفتنمان، و از آنجا که ما هم بلانسبت نه مثل آن گنجشک معروف که به چنار پیر گفت خودت را سفت بگیر می‌خواهم بپرم بلکه بواقع باید خودمان خودمان را جدی بگیریم وگرنه چه کس دیگری حال و حوصله دارد این وظیفه‌ی خطیر را بر عهده گیرد و نیز از اینجا که گویا خبر رسیده است که موجی از احساسات پشت دروازه‌های بستۀ فیض بوق گیر کرده و الان است که برج و باروی این دهکده‌ی جهانی را در هم خرد و خمیر کند علیرغم درجات بالای زهد و تقوی و تواضع که از هفت بندمان در تشعشع است عاقبت رضا به قضا دادیم به ملازمان فرمودیم موقتاً دروازه‌ها را باز کنند تا قدری از این شور شرار تخلیه شود و خلایق آرام گیرند.
پیشاپیش از همه‌ی کسانی که پشتاپشت به این امر خیر شتاب خواهند فرمود تشکر می‌کنیم و حسن تشخیص آنها را ارج می‌گذاریم.
همینجا اعلام می‌کنیم که اگر هرآینه آن جمعیت کثیری که فرمودیم هجوم نیاورند قطعاً توطئه‌ی دشمنان بوده و ما پیشاپیش آن جماعت را در همینجا افشا می‌کنیم.
باقی بقای ما و رفقا

(ادامه )
@mardihamorteza
1.8K views21:39
باز کردن / نظر دهید
2022-07-29 17:24:23 «روشنفکران ضدلیبرال»

با آقای دکتر مرتضی مردیهای عزیز، گفتگویی زنده در اینستاگرام دربارۀ رویکرد روشنفکران نسبت لیبرالیسم داشتم که فایل صوتی آن را در این پست می‌توانید ببینید.

فایل تصویری این گفتگو را هم در این پست می‌توانید بشنوید: «فایل تصویری گفتگو با دکتر مردیها»

همچنین برای پیگیری گفتارهای لایو صفحۀ اینستاگرام بنده را پیگیری کنید: «آدرس صفحۀ اینستاگرام»

@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
2.6K views14:24
باز کردن / نظر دهید
2022-07-29 17:24:23
«روشنفکران ضدلیبرال»

با آقای دکتر مرتضی مردیهای عزیز، گفتگویی زنده در اینستاگرام دربارۀ رویکرد روشنفکران دربارۀ لیبرالیسم داشتم که فایل تصویری آن را در این پست می‌توانید ببینید.

فایل صوتی این گفتگو را هم در این پست می‌توانید بشنوید: «فایل صوتی گفتگو با دکتر مردیها»

همچنین برای پیگیری گفتارهای لایو صفحۀ اینستاگرام بنده را پیگیری کنید: «آدرس صفحۀ اینستاگرام»

@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
2.0K views14:24
باز کردن / نظر دهید
2022-07-08 13:13:03 «چرا لیبرالیسم؟»

با آقای دکتر مرتضی مردیها گفتگویی زنده در اینستاگرام دربارۀ لیبرالیسم داشتم که فایل صوتی آن را در این پست می‌توانید ببینید.

همچنین برای پیگیری گفتارهای لایو صفحۀ اینستاگرام بنده را پیگیری کنید: «آدرس صفحۀ اینستاگرام»

@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
1.4K views10:13
باز کردن / نظر دهید
2022-07-08 13:13:03
«چرا لیبرالیسم؟»

با آقای دکتر مرتضی مردیهای عزیز، گفتگویی زنده در اینستاگرام دربارۀ لیبرالیسم داشتم که فایل تصویری آن را در این پست می‌توانید ببینید.

فایل صوتی این گفتگو را هم در این پست می‌توانید بشنوید: «فایل صوتی گفتگو با دکتر مردیها»

همچنین برای پیگیری گفتارهای لایو صفحۀ اینستاگرام بنده را پیگیری کنید: «آدرس صفحۀ اینستاگرام»

@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
1.2K views10:13
باز کردن / نظر دهید
2022-04-21 21:27:20
«واخان» برنامۀ تولیدی SocioMedia
.
اپیزود سه: «گفتگو با دکتر مرتضی مردیها»
مدّت‌زمان: 46 دقیقه

تماشا در اینستاگرام:
https://instagram.com/tv/CTJjrvaF0fR/
.
تماشا در آپارات [بدون نیاز به فیلترشکن و با کیفیت‌های متفاوت 360، 480، 720 و 1080] :
https://aparat.com/v/dzRAE
.
برخی فرازهای مصاحبه با دکتر مرتضی مردیها:
-در هنگام ترجمۀ کتاب «نظریۀ کنش»، بوردیو را متفکر مهمی نمی‌دانستم.
- با برخی نقدهایش موافقم امّا ریشه یابی بوردیو از مسائل را قبول ندارم.
- صاحب‌نظران مکتب فرانکفورت، در زمان خودشان هم متفکران مهمی نبودند.
- مکتب فرانکفورت بین حمایت از اقشار فرودست، حمله به فرهنگ عامه و تأیید تولیدات آریستوکراتیک حیرانند.
- سارتر و مارکوزه، فاجعه‌های بزرگ قرن بیستم هستند. آثار بوردیو در مقایسه با فوکو و آدورنو، مفید محسوب می‌شود.
- ایرادات به سرمایه‌داری، همان ویژگی‌ها و خصوصیات انسان است و نه معایب سرمایه‌داری.
- برای بهبود اوضاع جهان لزوماً و منحصراً نباید پشتیبان سندیکاهای کارگری بود.
- مواجهۀ دانشجویان ایرانی با بوردیو، بیش از حد به یک مُد دانشگاهی شبیه شده است.
و...
.
@SocioMedia
.
1.8K views18:27
باز کردن / نظر دهید