از درونمایهی متون ساسانی بر میآید که، دامنهی نفوذ بخت، زندگ | مردمنامه
از درونمایهی متون ساسانی بر میآید که، دامنهی نفوذ بخت، زندگی مادی مردم را شامل میشده حال آنکه کنش، بر جهان مینوی حکمفرما بوده است.
همچنان که در شاهنامه، بخت و هنر چناناند: چنین داد پاسخ که: بخت و هنر چناناند چون جفت با یکدگر چنان چون تن و جان که یارند و جفت تنومند پیدا و، جان در نهفت همان کالبد مرد را پوشش است اگر بخت بیدار در کوشش است به کوشش نیاید بزرگی به جای مگر بخت نیکش بُود رهنمای» {جلال خالقی مطلق، شاهنامه، سخن، ۱۳۹۴، داستان پادشاهی کسری نوشین روان}
«در شاهنامه، بارها بخت یا فر، با پیکر گردانی در قالب اجسام یا حیوانات میرود و سر راه آدمی قرار میگیرد. برای نمونه، هنگامی که بهرام چوبینه جامه زنان پوشید و خود را به سرداران لشکر نشان داد، گوری در دشت او را به کاخ بخت رهنمون شد و بخت یا فره بهرام، به شکل زنی تاج دار و زیبا بر تخت زرین نشسته بود و بهرام از بخت خود شنید که، پادشاه ایران خواهد شد. به نظر میرسد که کار پهلوانان، بیمدد بخت (که همان بخت یزدانی و یا ایزدی است) شدنی نیست {۶ دی ماه.۱۳۹۸، cgir.org.ir}.
به هر روی، در دورهی ساسانی کارساز بودن بخت، امری کاملاً شناخته شده بوده است. سعد ونحس پنداشتن و امتیاز برخی روزها و...، باورهایی هستند که، در ایران دورهی اسلامی هم، ادامه پیدا میکند و با استحکام باورهای اشعریگری، موضوع مشیت الهی و ارادهی خداوند در تعیین سرنوشت، با اندیشهی ایرانیان زرتشتی تلفیق میشود.
یورشهای خانمان برانداز، سیاستهای استبدادی و خونریزیهای بیسرانجام، در رواج اصطلاحهای نجومی در حاکمیت بخت و سرنوشت و تاثیر ستارگان در کار و کردار آدمی، موثر واقع شده است. نمودهای اجتماعی بخت، در عرصهی فرهنگ طبقهی متوسط تا دورههای پیشین و امروز به صورت برگههای بلیت بختآزمایی، قرعهکشیها و ...، عمومیت یافته و پای آن به مباحث فقهی نیز کشیده شده است.
به هر روی، گستردهترین باورها دربارهی بخت، نظر عامه است که گویا تاثیری تعیینکننده در باور دانایان، فیلسوفان، ادیبان و شاعران داشته است تا آنجا که حافظ را به این نتیجه میرساند که: تکیه آن بِه که بر این بحر معلق نکنیم، که گلیم بخت کسی را که سیاه بافتهاند به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد.
منیژه ملکی ریزی، دانش آموختهی کارشناسی علوم تربیتی، دانشگاه فرهنگیان اصفهان، تیرماه ۱۴۰۱.