Get Mystery Box with random crypto!

《 کانال مثنوی خوانان 》

لوگوی کانال تلگرام masnavi_khanan — 《 کانال مثنوی خوانان 》
لوگوی کانال تلگرام masnavi_khanan — 《 کانال مثنوی خوانان 》
آدرس کانال: @masnavi_khanan
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 148
توضیحات از کانال

لطفا مطالبی را که دوست دارید در کانال به اشتراک گذاشته شود به این حقیر کمترین بفرستید تا در کانال به اشتراک کذاشته شود.
و خواهش و تمنا میشود در صورت فروارد و کپی پست ها، رسم امانتداری رعایت شود.
سپاس از حضورتان.
خاک پایتان: احمد غمسوار
@Ahmad_Ghamsavar

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2021-12-27 20:25:30

@divane_shams

بنامِ حضرتِ عشق


چه بوی است این؟ چه بوی است این؟ مگر آن یار می‌آید؟
مگر آن یارِ گُل‌رُخسار، از آن گُلزار می‌آید؟

چه نور است این؟ چه تاب است این؟ چه ماه و آفتاب است این؟
مگر آن یارِ خلوت‌ْجو، زِ کوه و غار می‌آید؟

سبوی مِی، چه می‌جویی؟ دهانش را چه می‌بویی؟
تو پنداری که او چون تو، از این خَمّار می‌آید؟

مَخُسب امشب، مَخُسب امشب؛ قَوامش گیر و دریابش
که او در حلقهٔ مستان، چنین، بسیار می‌آید

گُلِستان می‌شود عالَم، چو سَروَش می‌کند سیران
قیامت می‌شود ظاهر، چو در اِظهار می‌آید


خَمُش کردم، خَمُش کردم؛ که این دیوانِ شعرِ من
زِ شرمِ آن پری‌چهره، به استغفار می‌آید

شش بیت از غزلِ شمارهٔ ۵٩١ دیوانِ شمسِ حضرت مولانا

@divane_shams
136 views17:25
باز کردن / نظر دهید
2021-12-27 16:17:13

@masnavi_soti

به‌نام حضرتِ عشق

چون تو اسرافیلِ وقتی، راست خیز
رَستَخیزی ساز پیش از رَستَخیز

هرکه گوید: کو قیامت؟ ای صنم
خویش بِنمْا؛ که قیامت نَک منم

مثنوی شریف؛ دفتر چهارم
ابیات: ١۴٧٩ و ١۴٨٠

@masnavi_soti
122 views13:17
باز کردن / نظر دهید
2021-02-22 16:37:56
@divane_shams


غزل: حضرتِ حافظ با مطلعِ

گفنم: غمِ تو دارم؛ گفتا: غمت سر آید
گفتم که: ماهِ من شو؛ گفتا اگر بر آید


خواننده: بانو مهسا وحدت


divane_shams
294 views13:37
باز کردن / نظر دهید
2021-02-22 16:37:48
@divane_shams


خوانش و قرائت غزل شمارهٔ ١۴٣٣ از دیوانِ شمس؛ با مطلعِ

من آنم: کز خیالاتش، تراشنده‌یْ وَثَن باشم
چو هنگامِ وصال آمد، بتان را بت‌شکن باشم

خوانش: دکتر عبدالکریم سروش


نسخهٔ استنادی ما: نسخهٔ استاد بدیع‌الزمان فروزانفر



@divane_shams
278 views13:37
باز کردن / نظر دهید
2021-02-22 16:37:39
@divane_shams

به‌نامِ حضرتِ عشق



من آنم: کز خیالاتش، تراشنده‌یْ وَثَن باشم
چو هنگامِ وصال آمد، بُتان را بُت‌شکن باشم

مرا چون او ولی باشد، چه سخره‌یْ بوعلی باشم؟
چو حُسنِ خویش بنماید، چه بندِ بوالحسن باشم؟

دو صورت پیش می آرد: گَهی شمع است و گَه شاهد
دُوُم را من چو آیینه؛ نخستین را لگن باشم

مرا وامی‌ست در گردن که بسپارم به عشقش جان
ولی نگزارمش؛ تا از تقاضا مُمتَحَن باشم

چو زندانم بود چاهی که در قعرش بود یوسف:
خُنُک جان من آن روزی، که در زندان‌ْشدن باشم

چو دستِ او رَسَن باشد که دست چاهیان گیرد:
چه دستک‌ها زنم آن دَم، که پابست رَسَن باشم!

مرا گوید: "چه می‌نالی زِ عشقی؟ تا که راهت زد؟
خُنُک آن کاروان، کِش من در این رَه، راه‌زن باشم"

چو چنگم؛ لیک اگر خواهی که دانی وقت سازِ من
غنیمت دار آن دَم را که در تَنْ‌تَنْ تَنَن باشم

چو یارِ ذوفنونِ من، زند پرده‌یْ جنون من
خدا داند؛ دِگر کس نی؛ که آن دَم در چه فن باشم؟

زِ کوبِ غم چه غم دارم؟ که با او پای می‌کوبم
چه تلخی آیدم؟ چون من بَرِ شیرین‌ذَقَن باشم

چو بیش از صد جهان دارم، چرا در یک جهان باشم؟
چو پخته شد کبابِ من، چرا در بابزن باشم؟

کبوتربازِ عشقش را، کبوتر بود جانِ من
چو برج خویش را دیدم، چرا اندر بدن باشم؟

گهی با خویش در جنگم؛ گهی بی‌خویشم و دَنگم
چو آمد یار گُلرنگم: چرا با این سه فن باشم؟

چو در گرمابهٔ عشقش، حجابی نیست جان‌ها را
نی‌اَم من نقشِ گرمابه؛ چرا در جامه‌کَن باشم؟

خَمُش کن ای دلِ گویا؛ که من آواره خواهم شد
وطن آتش گرفت از تو؛ چگونه در وطن باشم؟

اگر من در وطن باشم، وَ گر بیرون زِ تَن باشم:
زِ تابِ شمس تبریزی سهیل اندر یَمَن باشم


حضرتِ مولانا، کلیّاتِ شمسِ تبریزی؛ غزلِ ١۴٣٣

@divane_shams
239 views13:37
باز کردن / نظر دهید
2021-02-13 23:03:51
@divane_shams

به‌نامِ حضرتِ عشق

"محوِ تماشا"

آواز: همایون شجریان

آهنگ‌ساز و تک‌نوازِ تار: علی قمصری


رباعی: فریدون مشیری



گفته بودی که: چرا محوِ تماشایِ منی؟
آنچنان مات، که یک‌دَم مژه بر هم نزنی!

مژه بر هم نزنم تا که زِ دستم نرود:
نازِ چشمِ تو به‌قدرِ مژه بر هم زدنی

@divane_shams
223 views20:03
باز کردن / نظر دهید