2022-06-19 20:09:03
اثر شریعتی و امروز سید عبدالمجید الهامی
امروز چهل وپنج سال از یکی از مهمترین مرگهای تاریخ معاصر ایران گذشت. ۲۹ خرداد ۵۶ دکترعلی شریعتی لب فروبست. رهروان، همراهان او و انقلابیون بلافاصله او را شهید راه حق نامیدند. فضای انقلابی دهه پنجاه مهیای مفهوم شهادت بود و شریعتی خودبیش از هر کس این مفهوم اسلامی را بازخوانی و بازپروری کرده بود.
“سوژه جهان سوم” این زیست ـجهان اعتراض را شریعتی به ایران وارد نمود.بازخوانی سنت و بازسازی اسطوره های دینی برمبنای معرفت شناسانه پیشگفته، هنری بود که تنها ازکام و زبان شریعتی برمیآمد و جان های زیادی را شیفته خود کرد.
ایران در حال نوسازی، چالش سنت و مدرنیته در قله، تحرک اجتماعی در اوج و هنجارهای پیشین سست و لرزان، مهیاترین شرایط برای یک سخنور قهار و دانش آموخته غرب بود که نقد سنت را سکویی برای احیا دین و مفاهیم دانست تا جامعه و نسل جوان را با آن آشتی و ارتباط دهد.
طبقه متوسط سنتی به زودی زبان گویای خود را یافت و دانشجویان و دانش آموزان متعلق به طبقات پایین نیز که از گسترش آموزش رایگان در دوره پهلوی دوم منتفع شده بودند، مفتون کلام و جذبه سحرآمیز مردی شدند که اسلام انقلابی و روزآمد شده را چاره دردهای ناشی از استبداد و استعمار می دانست.
تاریخنگاری رسمی جمهوری اسلامی مرتضی مطهری را نظریه پرداز انقلاب و نظام می داند، اما واقعیت آن است که معلم انقلاب شریعتی است. چگونگی شناخت جوانان با اسلام از طریق آثار دکتر شریعتی بود! و این نشان از تاثیر اندیشه و تفکر شریعتی برانقلاب بود، انقلابی که بوسیله نواندیشی دینی کلید خورد و مثلث معروف “خشم” (خمینی، شریعتی،مجاهدین) معرف آن گشت. باید یکسال می گذشت تا خطوط و رازها و نیتها مکشوف و سمت و سوها شناخته میشد.
صد البته شریعتی جوانمرگ آنقدر نزیست که نه انقلاب مالوف خود و نه انقلاب عظیم بعدی در زیست جهان ببیند. او یک مصلح اجتماعی بود و از مصلح سیاسی بودن دوری میکرد، همان شعار معروفش، اگر قبل از تحول فرهنگی و معنوی و شناخت هویت به انقلاب سیاسی برسیم رجعت و ناکامی است. راز اصلی ایده شریعتی، مطالبه گری، به امروز ما نزدیکتر است.
دکتر شریعتی وقتی پروژه خویش را شروع کرد و دکترین حاصل از آن را ارائه نمود بدنبال انقلاب و براندازی فیزیکی نبود.حرکت او در راستای تغییرات از درون و از لایه های پایین جامعه و برخاسته از طبقات باسواد و متوسطه جامعه بود.
بنابرین وی علاوه بر اینکه تغییر را از کانال اصناف و اقشار متوسطه آگاه میدید که خودآگاهی ملی را از این طبقه می دید و تا طبقات خودآگاه بر منافع خویش و تشریک مساعی با دیگر طبقات جامعه پیش نیاید تغییر و تحول شکل نمی گیرد.
این فرآیند تا بعد از فربه شدن طبقه متوسطه که بنیان قشرهای آگاه بودند و بوسیله آنان جامعه مدنی شکل می گرفت انجام نشود و بوجود نیاید ثمره ای نخواهد داشت.
پروژه شریعتی درست از بستر دین حرکت می کرد که لازمه حرکت و پرروژه وی بود چرا که وی معتقد بود چونکه اکثریت غالب جامعه مسلمان و دیندار هستند بنابر این برای حرکت آگاه بخش و قرار گرفتن در جاده توسعه و رهایی باید دین و نگرش به دین و دین داری تغییر نماید. عملی همانند پیشرفت و توسعه و پروژه مدرنیته اروپایی که با قرائت و دید ایرانی مسلمان و با توجه به فرهنگ خودمان انجام گیرد.
اما سه گروه از حرکت او ممانعت آوردند که آن را مضر به دیدگاه و ایدئولوژی خود می دیدند.
اولا: سکولارها در بعد کمونیستها و غربگراها و سلطنت طلب ها،
ثانیا: دیندارهای سنتی و مرتجع و حافظان وضع موجود،
ثالثا: انقلابیونی که خواهان براندازی رژیم از بسترانقلاب خشونت گرا هستند.
همین الان هم این گروه ها متحدان نزدیکی در قبال شریعتی هستند و نماد آن را در افرادی مانند جواد طباطبایی و بعضی ملاهای تندرو و کمونیستهای سنتی ایرانی و سلطنت طلب پهلویچی که هنوز هم افکار و آثار شریعتی را بزرگترین دشمن خود می دانند.
دلیل عدم موفقیت جامعه مدنی هم در ایران علاوه بر سیطره استبداد و خودکامگی، عدم شناخت نیروی های تحول خواه از خواسته خود هست، و عدم توافق نیروهای مبارزه است. چرا که زیر بنای تغییر را هنوز برای خود تعریف نکرده اند که چگونه اتفاق می افتاد، تا برنامه و طریق نقشه ترسیم شود.
متن کامل:
https://melimazhabi.com/126153-2/
@mellimazzhabi
724 views17:09