از غلوگستری تا تحریفباوری بهتازگی، به همت تنی چند از محققان | محسن کمالیان
از غلوگستری تا تحریفباوری بهتازگی، به همت تنی چند از محققان جوان، مقاله/ مدخل "تشیع و قرآن"، نوشتهی دکتر امیرمعزی، به فارسی برگردانده شد. این مقاله از نگاه بنده که دغدغهی اصلیام در مطالعات علمی، شیعهشناسی است(و از این دید، پیگیر کارهای جناب امیرمعزی بودهام)، بهنظر بنده، محوریترین مقاله از مجموعهی سه/ چهار جلدی "قرآن مورخان"، ویراستهی آقایان امیرمعزی و دیگیوم همین است. این مجموعه در اواخر ۲۰۱۹ توسط انتشارات فرانسویِ cerf منتشر شد و رونمایی از محتوای آن به فارسی، در نهم اسفند ۱۳۹۹ در حلقهی دیدگاه نو با توضیحات جناب امیرمعزی صورت گرفت. در همان ایامِ رونمایی، بنده طی دو جلسه در انجمن مباحثات قرآنی و دانشگاه ادیان، از موضع شیعهشناسی، پروژه/ برنامهی علمیِ دکتر امیرمعزی را نقد کردم و نشان دادم که خدمتگزاریِ ایشان به باورِ خطرناکِ تحریف قرآن و همراهی با آنچه خودِ ایشان از آن به "شوک دههی هفتاد میلادی در مطالعات شرقشناسی" تعبیر میکند(که به زیرسؤالبردن اصالت متن قرآن انجامید)، کاملاً در تلقیِ خاصِ ایشان از تشیعِ اصیل و نخستین، ریشه دارد، دقیقاً همان اتفاقی که در قرون دوم و سوم هجری رخ داد، یعنی رشد غالیگری و برآیندهای آن که عبارتند از: خدشه در اصالت قرآن و اباحیگری(که هردوی اینها همبسته نیز هستند). در آن بازهی زمانی، غالیان به بهانهی نبودِ نامهای امامان شیعه در قرآن، اصالت قرآن را زیر سؤال بردند و آنجا که راهی به خدشهکردن در اصالتشان نداشتند(درخصوص مسلمات عملیِ اسلام، مثل وجوب صلات و حرمت شرب خمر)، دست به تأویل باطنیِ آنها زدند و گفتند: واجبات و محرمات، بهترتیب، نامهای امامان شیعه و دشمنان آنها هستند. اباحیگری و زیرسؤالبردنِ عمل هم از راه تغلیظ در جایگاه ولایت و نوعی تفکر اِرجائی(ولایتْ حسنهای است که هیچ معصیتی بِدان آسیب نمیزند و نبودِ آن نیز سیئهای است که هیچ طاعتی بهحالِ آن، سودمند نمیافتد)، صورت گرفت. در آن دو سخنرانی، عرض کردم که عاقبت غلوباوری نمیتواند جز نفی اصالت قرآن باشد؛ دقیقاً همانطور که ابنسیاریِ غالی مهمترین منبع روایات تحریف قرآن را به دست داد(از ۱۰۵۳ حدیثِ مورد استناد در فصلالخطابِ میرزاحسین نوری، حدود ۳۵۰ حدیث، از القرائات سیاری نقل شده و هیچ منبع دیگری این اندازه روایت یا شبه روایت را بهسودِ تحریف فراهم نیاورده است). حتماً باید جالب باشد که جناب امیرمعزی بعد از عمری ترویج اصالتِ تشیع غالیانه(اینکه تشیع اصیل همان تشیع غالیانه است)، به اینجا میرسد که بهاتفاق اِتان کُلبرگ، القرائات سیاری را تحقیق و چاپ میکند و مستمسکِ نیرومندی را علیه تشیع دراختیارِ مخالفان آن قرار میدهد! و جالبتر آنکه همایشان درکنار دیگیومِ بلژیکی، بانیِ مجموعهی "قرآن مورخان" میشوند تا همسو با موج استشراقیِ ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵میلادی(متکی به تاریخ مادی و میراثِ آیینهای موجودِ آن زمان در شبهجزیره، بهویژه، تراث مسیحیِ سُریانی)، قرآنِ موجود را فاقدِ اصالت، و قسمتهای درستش را برساختهی جریان آخِرالزمانگرای مسیهودی قلمداد کنند! پیوندِ رویکرد شیعهشناسانه جناب امیرمعزی با مطالعات قرآنیاش پیش از این مجموعهی جدید، در دیگر آثار قرآنیِ ایشان، یعنی "فرهنگ قرآن"(با ویراستاری و مقدمهی مفصلِ ایشان)و نیز "قرآنِ صامت و قرآنِ باطن" نمایان بود، اما با "قرآنِ مورخان"، این پیوندْ نمایانتر، و البته موجب آسودگیِ خیال محققان و منتقدان از منتهای دلائل و شواهدِ تحریفباورانِ جدید شد. ترجمهی مقالهی "تشیع و قرآن" که البته به دریافتِ بنده از دیدگاه و مستندات جناب امیرمعزی چیزی نیفزود، این فرصت را در اختیار محققان قرار داد(و گمان میبرم که مترجمان و ویراستارانِ معتقدی که در کارِ برگردانش به فارسی قدم برداشتند، حتماً همین نیت را در سر میپروراندند)تا عریان و نمایان، همهی آنچه را در دستانِ منکرانِ اصالت و مدعیانِ تحریف قرآن است، بازبنمایند. از اینرو، سپاسگزار گروهِ دستاندرکار، و کار نظیف و مضبوطشان هستیم. تفصیل این مقاله که حاوی نقل و نقدِ محتوای این مقاله از دو منظرِ قرآنپژوهی و شیعهشناسی است، بهزودی در "اطلاعات حکمت"، منتشر خواهد شد. https://t.me/shariat46