گفتم به سنگی که میگفت از عاشقی دست بردار دیوار آیینهی توست آ | لحظههای بیملاحظه
گفتم به سنگی که میگفت از عاشقی دست بردار دیوار آیینهی توست آیینهی رو به دیوار سنگند سنگند سنگند در کوهسارِ همیشه آیینههای ندیده در عمر خود غیر تکرار وقتی تویی پیشِ رویش آیینه طورِ تجلّیست آیینهای رنگ عشقم، آیینهای رنگ دیدار وقتی تویی پیشِ رویم عاشق…