2021-09-18 12:30:02
#زندگینامه
شهیدمدافع وطن #غلامرضا_حامدی_گواری
شهید غلامرضا حامدی گواری در سال ۵۶، در روستای گوار #اراک بهدنیا آمد. او تا ششم ابتدایی در روستا بود و در سال ۶۸، با خانواده به تهران مهاجرت نمود و تا دوم دبیرستان به تحصیل ادامه داد و پس از آن برای #کمک به خانواده، به همکاری با پدر در شغل گچکاری مشغول شد.
وی پس از مدتی به خدمت #سربازی رفت و در نیروی انتظامی مشغول به خدمت گردید و دورة آموزشی را در شهرستان زابل گذراند و سپس به پادگان ویژه ناحیة آذربایجان غربی منتقل شد و در دو ماه آخر خدمت نیز به #تایباد فرستاده شد.
او در آخرین مرخصی که به تهران برای #دیدار خانواده آمده بود، به مادر میگوید: «مادر جان! نامهای برایتان به یادگار گذاشتهام که بعد از رفتنم آن را بخوانید.» وی موجودی حساب بانکی خود را #بخشید، با برادرش محرمانه گفتوگو کرد ساعت مچی خود را به او هدیه کرد و روز بازگشت به پادگان، وقتی مادر او را از زیر #قرآن رد میکرد، یک شیرینی به مادر میدهد و میگوید: «مادر! این شربت و شهد شهادت است.»
وی سرانجام در ۲۷ شهریورماه ۱۳۷۶ در پشت ارتفاعات معروف به مگسو در تایباد، در درگیری با اشرار مسلح به درجة رفیع #شهادت رسید.
#وصیت شهید :
پدر جان! اگر شهید شدم، مرا در محل تولدم تدفین کنید. بعد از شهادتم به همة فامیل و همسایهها اجازه پوشیدن مشکی ندهید. از طرف من از همه #حلالیت بطلبید.
مادر جان! مادری که شبها را تا صبح کنار #گهواره من طی کردهای، مرا حلال کن. میدانم که آرزوی ازدواج برای من داشتی، ولی من به بهترین آرزوی یک سرباز که شهادت است رسیدم. خدمت دوخواهر عزیزم سلام برسانید و وصیت من این است که راه حضرت فاطمه را بروید و #حجاب خود را حفظ کنند.»
شادی روح مطهرش صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@modafean_vatan110
177 views., 09:30