Get Mystery Box with random crypto!

سلامتى&روانشناسى

لوگوی کانال تلگرام mofidmozer — سلامتى&روانشناسى س
لوگوی کانال تلگرام mofidmozer — سلامتى&روانشناسى
آدرس کانال: @mofidmozer
دسته بندی ها: کسب و کار
زبان: فارسی
مشترکین: 4.86K
توضیحات از کانال

🕊

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 56

2022-04-26 16:53:01
این کانال پر ترفنده

خدایش دیگه بهتر از‌ این نمیشه

انقدر ترفند گذاشتن که زندگیتو میتونی متحول کنی


روی شکلک گلدونها بزن

خدایش حرف نداره حتما عضو شید
https://t.me/+RTlr0E3O7wFA5iOR
https://t.me/+RTlr0E3O7wFA5iOR
566 views13:53
باز کردن / نظر دهید
2022-04-26 16:49:46 #خزان_دلتنگی
#قسمت_هفتصدوچهل_ودو
لینک قسمت اول
https://t.me/mofidmozer/51293

با اون رفتار مرموزش من و رخساره نگاهی بهم کردیم و شونه ای بالا انداختیم که بلافاصله بالا رفت. همراه رخساره به سالن
رفتیم. کوله ام رو روی مبل انداختم و نشستم. کنارم نشست و گفت:»کجا می خواستین برین مگه؟«
-می خواستیم بریم بیرون یه دوری بزنیم.
-آهان، راستی چرا گوشیت خاموشه حالا؟ امروز هرچی زنگ زدم برنداشتی.
-خاموشه؟! اوف باور کن اصلا ً از توی کیفم درش نیوردم.
تای ابرویی بالا انداخت.
-پس حتماً خیلی سرت شلوغ بوده!
یجورایی آره آخه امروز همش با هیربد بودیم دیگه خیلی به یاد گوشی و اینا نبودیم.
-اما عمه اینا که بیرون بودن یعنی نرفتین باهاشون؟!
-نه خونه موندیم.
با اون حرف روی مبل جا به جا شد و کامل سمتم چرخید، چشم هاش برقی غلیظ گرفته بود و با هیجان درحالیکه مرموز می
خندید گفت:»خب پس تنهایی خونه بودین سوگند خانم! تعریف کن ببینم.«
گیج نگاهش کردم.
-چی رو؟
-خب میگی هیشکی نبوده تنها بودین دیگه یعنی...
و در ادامه چشمی به اطراف چرخوند و نگاهش رو ریز کرد.
-یعنی هیچ اتفاقی نیفتاد!
اون قدر درگیر موضوع عمه بودم که هیچ تمرکزی روی حرف هایی که گوشم می شنید نداشتم و با همون گیجی پرسیدم:
-چه اتفاقی مثلا ً؟
ضربه ای به بازوم زد و با قیافه گرفتن برو بابایی گفت.
-وا رخساره چی میگی تو؟ منظورت چی؟
-قیافه من شبیه احمقاست سوگند؟ یعنی می خوای بگی شما دوتا تنهایی خونه بودین و اتفاقی هم نیفتاده مگه میشه!
با گرفتن منظوری که داشت از گوشه ی چشم بهش غیضی کردم و انگشتم رو روی بینی ام فشردم.
-هیس، آروم بابا.
همچنان ناباور با لب و دهن کجش نگاهم می کرد که با نگاهی به طبقه ی بالا، با لحن آهسته ای گفتم:»باور کن چیزی نشده.«
در ادامه هم برای رفع اون کنجکاوی اش، خونه موندن و آشپزیمون رو براش تعریف کردم که بعد از تموم شدن حرفم با خنده
سری تکون داد.
میگم این هیربد چه پسر خوبیه!
-یعنی چون... ای بابا رخساره آدمو به گفتن چه چیزایی وادار می کنی.
-خب تعجب کردم دیگه، تنها بودین و این همه هم بی تفاوت! والا هرکس دیگه ای بود...
با تشر نگاهش کردم و دستم رو جلوی دهنش بردم.
-اوف رخساره بسه به خدا یکی می شنوه لازم نیست بقیه اشو بگی!
دستم رو کنار زد.
-خب بابا توهم. خفم کردی.
بعد از گفتن اون خضع و بلات ساکت شد و گوشی اش رو برای چک کردن از توی کیفش بیرون اورد. با حرف های رخساره کمی
توی فکر فرو رفته بودم و بعد از لحظه ای با همون حالت غرق در فکرم آهسته گفتم:»یعنی واقعاً اینقدر برات عجیب بود!«
سر بالا گرفت.
-چی گفتی؟
-چرا برات عجیب بود؟
-گفتم دلیلش رو که.
برای لحظه ای مکث کردم و با جوییدن گوشه ی لبم سمتش چرخیدم.
-خب میدونی چیه رخساره، راستش احساس می کنم هیربد از یسری از رفتارای من خیلی ناراحت میشه.
-کدوم رفتارا؟
-خب چیزه... همین خجالتای بی موردم دیگه، وقتی درمور یسری مسائل حرف میزنیم من مثل احمقا برخورد می کنم، تازه
امروزم به خاطر اینکه خجالت می کشیدم نتونستم جلوش لباسم رو عوض کنم. گمون کنم که بهش برخورد اما دست خودم
نیست نمیدونم چی کار کنم.
نگاه پر بهتش رو بهم دوخت و کف دستش رو، به جلو حرکت داد.
یعنی خاک. خب همین دیگه میگم بیچاره رو فراری میدی میگی نه، حالا هر چه قدر هم دوست داشته باشه بالاخره خب اونم
یه مرده ها! یه کم وا بده دیگه خواهر من این چیزا رو که من نباید به تو بگم.
-ولی اون منو خیلی دوست داره فکر نکنم به خاطر این مسائلی...
با نگاه های غضب گرفته اش چشمی چرخوند و حرفم رو قطع کرد.
-ربطی نداره عزیز من هر چندم که عاشقت باشه ولی چیز غیرقابل انکاری نیست این موضوع. این از من به تو نصیحت یه کم رو
رفتارات دقت کن. خودت بهتر میدونی چی میگم.
و بعد از گفتن اون حرف ها باز با گوشی اش مشغول شد.

رمان هات و جذاب #مسافر
این کارهاش چنان لذت زیادی رو به بدنم تزریق کرد که تمام تنم به تکاپو افتاده بود...
بالاخره اما اونقدر به این کارش ادامه داد تا تنم لرزید و ارضا شدم..... اونوقت بود که یه حس خوب بهم دست داد.... اون انقباض رها شد و آروم گرفتم....
چشمامو وا کردمو لبخند زدم... اونم با لبخند نگام کرد و بعد اومد بالا و دوباره ازم لب گرفت و همزمان بازم سینه هامو با
دست مالوند... حالا نوبت من بود که واسش جبران کنم .....
دلم میخواست هردو لخت شیم ... دلم میخواست منم اونو به اوج برسونم...... اینبار چرخیدیم تا من روی بدن اون باشم نه اون.... موهامو پشت گوشم زد و با لبخند صورتمو از نظر گذروند...
اونقدری دوستش داشتم که گاهی حتی وقتی کنارش بودم هم احساس میکردم دلتنگشم! چشمامو آروم بستمو بعد سرمو خم کردم...
https://t.me/joinchat/AAAAAFRGBl-HB_XjMAc8CA
@mofidmozer
1.0K views13:49
باز کردن / نظر دهید
2022-04-26 16:46:53
این دعا را #مخفیانه بخوان و به شخص مورد نظر بدم (حتی از راه دور و مجازی)

آن شخص بطور #عجیبی زبانش بسته و رام و عاشقت شود

الان بخون و بِدَم #تضمینی در سه روز
https://t.me/joinchat/AAAAADuhwXwFqXwac8igoA
686 views13:46
باز کردن / نظر دهید
2022-04-26 16:46:52
معدن لوازم آرایش تلگــ✓ـــرام

یه کانال پر از لوازم شیک و قیمت مناسب
#رژ
#ریمل
#دستگاه_بخور
#اتومو
#خط_چشم
#انواع_ماسک
بدو که از حراجی آخر هفته و تخفیفاتشون جا نمونی

تازه کلی هدیه هم دارن

https://t.me/+3dsjusOGPow3M2Y8

ارسال تا درب منزل مثل جت
#پیشنهاد_ویژه_ادمین
704 views13:46
باز کردن / نظر دهید
2022-04-26 08:27:05 شش توصیه برای دست‌یابی به حال خوب؛

1. آنقدر خوب باشيد که ببخشيد، امّا آنقدر ساده نباشيد که دوباره اعتماد کنید!

2. قدر لحظه ها را بدانيد! زمانی می رسد که دیگر شما نمی توانید بگویید جبران می کنم.

3. از کسی که به شما دروغ گفته نپرسيد: چرا؟ چون سعي مي كند با دروغ هاي پي در پي، شما را قانع كند!

4. هرچیزی در زمان خودش رخ میدهدباغبان حتی باغش را هم غرق آب کند، درختان خارج از فصل خود میوه نمیدهند

5. جاده زندگي نبايد صاف و هموار باشدوگرنه خوابمان مي برد!دست اندازها نعمت بزرگي هستند..

و توصیه‌ی آخر :
هیچ بوسه ای جای زخم زبان را خوب نمی کند!پس مراقب گفتارتان باشيد.

@mofidmozer
1.3K views05:27
باز کردن / نظر دهید
2022-04-25 16:52:28 .
دنبال جوک +18 میگردی؟
به اصرار شدید شما برا آخرین بار کانال " آمپول بازی" رو میزارم :


@Ampool_Bazii
@Ampool_Bazii
@Ampool_Bazii

اینجا پاتوق پسر دخترایِ شیطونه !
.
240 views13:52
باز کردن / نظر دهید
2022-04-25 16:50:31
برای درمان خشکی صورت باید چیکار کرد؟

علت خشکی پوست افزایش سودا یا صفرا است.باید بدن را از سودا پاکسازی کرد.

● چای نخورید.
● میوه و سبزیجات استفاده کنید.
● روغن بنفشه روزی دو بار صبح و شب به پوست بمالید.
● کرم جوانه گندم به پوست بمالید
● استفاده از کرم رازیانه
● مصرف سرکه انگبین
● انجام حجامت عام در دو مرحله هر ماه یک بار به جز در ماه دی و فصل زمستان.
● روغن سیاهدانه به ملاج سر بمالید به مدت چهل شب
● جوش را با سرکه ماساژ دهید.



@mofidmozer
329 views13:50
باز کردن / نظر دهید
2022-04-25 16:49:31
فوری .مهم

پوست سیب زمینی را دور می‌ریزید؟

اگر بدونید چطور باعث میشه قندخونتون متوقف بشه و تو ۱ماه کامل خوب بشید
درمان ریزش مو فقط با پوست سیب زمینی و صدها خاصیت دیگر بزن رو لینک طریقه مصرفشو یاد بگیرید

نحوه ساخت و مصرف بزن روسیب زمینی


از دستش ندین ظرفیت ۳۶نفر
160 views13:49
باز کردن / نظر دهید
2022-04-25 16:49:31
بهترین روش افزایش قد در بزرگسالی

با این محصول خیلی #راحت، #سالم و #تضمینی افزایش قد تا 15 سانت داشته باش، فقط با یک دوره

برای 8 تا 40 سال
حتی پس از بسته شدن صفحه رشد


مشاوره و دیدن نتایج

https://t.me/+Jz_jWN_XCQNkMWJk https://t.me/+Jz_jWN_XCQNkMWJk https://t.me/+Jz_jWN_XCQNkMWJk

معجزه گلشا رو از دست نده
153 views13:49
باز کردن / نظر دهید
2022-04-25 16:47:13
روغن درخت چای (melaleuca alternifolia)

بومی استرالیا است و بیشتر به عنوان یک روغن ضدعفونی کننده شناخته شده است

روغن درخت چای می‌تواند در درمان نیش حشرات، زخم‌های جزئی و عفونت‌های قارچی مورد استفاده قرار گیرد. همچنین می‌تواند در ترکیب با پاک‌کننده‌ها و کرم‌ها برای هدف قرار دادن آکنه و حتی برای استفاده به عنوان پاک‌کننده خانگی مصرف شود.

@mofidmozer
216 views13:47
باز کردن / نظر دهید